صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۵:۱۳ - ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸
اسماعیل تپاک*

نماز؛ صمیمانه‌ترین شیوه ابراز بندگی

چه شناختی بالاتر از اقامه نماز که بالاترین درجه بندگی و شناخت را به ما هدیه می‌کند.
کد خبر : 379584

گروه استان‌های خبرگزاری آنا؛ پرداختن به هر موضوعی و بحث در مورد آن ابتدا این سؤال را به ذهن متبادر می‌کند که فلسفه وجودی آن موضوع چیست و سپس ذهن خلاق بشر را درباره چرایی و چگونگی آن موضوع به تفحص وامی‌دارد که آیا دامن‌زدن به موضوع مورد اشاره سودی برای انسان دارد یا نه، او را به آرامش می‌رساند یا برای او مایه زحمت و رنج است و هزاران سوال دیگر. در این مقاله کوتاه می‌خواهیم به بحث نماز بپردازیم؛ همان نمازی که یاد خدا را در دل‌ها زنده می‌کند که به فرمایش قرآن مایه آرامش قلوب است «الا بذکر الله تطمئن القلوب-با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌گیرد».


با تورقی مختصر در متون دینی و احادیث بزرگان دین در باب نماز می‌بینیم که از این فریضه الهی به «ستون دین» تعبیر شده است «الصلاة عمود الدین-نماز ستون دین است». از همین تعبیر گران‌سنگ می‌توان به راحتی به اهمیت نماز پی برد؛ چراکه عمود خیمه اگر نباشد، فلسفه وجودی خیمه بی‌معناست و هنگامی می‌شود در پناه خیمه بود و در امان ماند که عمود آن حفظ شود و نماز ستون دین است پس باید به بهترین وجه ممکن اقامه گردد  تا به سرمنزل رستگاری که همان بهشت برین است، رهنمون‌مان شود؛ زیرا به فرموده خاتم رسولان «نماز کلید بهشت است».


اگر بخواهیم به صورت مفید و ساده به توصیف نماز بپردازیم، باید گفت که نماز «شناسنامه بندگی» است و بندگی بالاترین مرتبه‌ای است که انسان می‌تواند به آن برسد؛ کمااینکه پیامبر عظیم‌الشأن اسلام به این مقام رسید و ما روزانه چندین‌بار در تشهد نمازمان به این حقیقت اقرار می‌کنیم که «اشهد ان محمد عبده و رسوله». پس بیاییم آنگونه که یادمان داده‌اند، بنده باشیم و بندگی کنیم و بدانیم که بندگی‌کردن و عبد بودن در مقابل خدا از صفات بارز انبیای الهی است و اوج  بندگی در نماز متبلور است.


با اندکی تأمل به این نتیجه می‌رسیم که انسان فطرتاً پرستشگر و خداجو آفریده شده است و میل به عبادت دارد و جست‌و‌جوی سطحی در دالان تاریخ هم ما را به این نتیجه می‌رساند که انسان از دیرباز میل به عبادت در وجودش نهادینه شده بوده؛ ولی برخی به اشتباه و غلط مردم را روانه بتکده‌ها می‌کردند تا خدایان ساختگی را پرستش کنند و فردی همچون بت‌شکن بزرگ تاریخ (ابراهیم پیامبر) تبر به دست گرفت تا اندیشه پرستیدن خدایان مرده را دو نیم کند و تیشه به ریشه جاهلیت بزند و منادی توحید و یکتاپرستی شود.


برخی بسان فرعونیان خودشان را خدا می‌دانستند و برخی بسان موسای کلیم در برابر طاغوت زمان سینه ستبر کرده و راه نجات را نشان بشریت دادند و همچنین در هزار و اندی سال پیش در جزیرةالعرب برخی بسان ابوسفیان و ابوجهل «لات» و «هبل» و «عزی» را خدای مردم می‌خواندند و وامدار تفکر مندرس و پوسیده بت پرستی از همان دوران بت پرستان زمان ابراهیم بودند و به تبلیغ این مشی غلط می‌پرداختند و برخی بسان محمد امین فریاد «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» سر دادند تا همیشه بشریت را به پرستش معبود یگانه فرابخوانند و آدمی را از خواب غفلت بیدار کنند که خدای شما همان خدای ابراهیم و موسی و عیسی و محمد است و اینگونه بود که گپ و گفت عاشقانه با خدا که در نماز متبلور است برای‌مان به یادگار نهاده شد تا امروز وارث بهترین سخن و عاشقانه‌ترین نجوا با خالق متعال از زبان بهترین بنده خدا - محمد مصطفی-  باشیم؛ همان پیامبری که خداوند در موردش می‌فرماید «لولاک لما خلقت الافلاک- اگر تو نبودی آسمان‌ها و زمین را خلق نمی‌کردم».


آری همان پیامبر امر فرمودند که چگونه خدای‌مان را در پنج نوبت بخوانیم تا رستگار شویم و کلید بهشت در دست‌مان باشد. مگر غیر از این است که در نمازمان هر شبانه‌روز 10 بار تکرار می‌کنیم که «ایاک نعبد و ایاک نستعین، فقط تو را عبادت می‌کنیم و فقط از تو کمک می‌خواهیم» و چه زیبا و عاشقانه است که فقط او را بخوانیم و عاشقانه با او به نجوا بنشینیم و از او استمداد بطلبیم؛ خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک تر است «و نحن اقرب‌ الیه من حبل الورید» و خدایی که هدف خلقت آفرینش را عبادت کردن او قرار داده است و می‌فرماید و «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون».


نماز گنجی را به ما می‌شناساند که وقتی داود نبی به خدایش عرض کرد «یا رَبّ لِماذا خَلَقْتَ الخَلْق؟ قال: کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف» یعنی «پروردگارا! برای چه مخلوقات را آفریدی؟» و خدای تعالی فرمود «گنجی پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا مرا بشناسند» و چه شناختی بالاتر از اقامه نماز که بالاترین درجه بندگی و شناخت را به ما هدیه می‌کند.


بیاییم با نماز عاشقانه گنجی که جهان هستی را با تمام زیبایی‌ها و شگفتی‌هایش خلق کرد، بشناسیم و با او به صحبت بنشینیم و به این وعده الهی باور داشته باشیم که «و من یتوکل علی‌الله فهو حسبه- هر کسی به خدا اعتماد کرد خداوند برای او بس است» و چه اعتمادی بالاتر از هم‌‌صحبتی و دوستی با خالق مهربان که اگر نیک بنگریم منشأ جمیع صفات نیکو و پسندیده است.


نماز به قدری می‌تواند در انسان ریشه بدواند که  انسان را مصداق آیه «ان الصلاة تنهی عن الفحشا و المنکر» کند و آن نمازی است که تنها برای خدا و با یاد خدا اقامه شود و خدای رحمان عاشقانه پرستیده شود، آنگاه جلوه بندگی و عبد بودن در بنده تجلی می‌یابد و او را مصداق این بیت سعدی شیرین سخن می‌سازد که «رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند/بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت».


باورم این است که اگر علی(ع) بر پیشانی تاریخ می‌درخشد و نورافشانی می‌کند و راهنمای راه بشریت به سوی فلاح و سعادت است، یکی از دلایلش حتما نماز عاشقانه و از روی اخلاصش بود؛ همان امیری که کلامش بعد از کلام خدا تأثیرگذارترین سخن برای بشریت و هدایت او به سوی کمال است و عاشق‌بودن علی را به راحتی می‌توان از نجوای صمیمانه حضرتش در دعای پرفیض کمیل به عینه دید و لمس کرد که چگونه به بشریت درس می‌دهد که با معبودشان مانوس باشند به ویژه آنجا که فریاد برمی‌آورد «یا رب من لی غیرک- خدایا جز تو چه کسی را دارم» و چه افتخاری است برای ما که مسلمان و شیعه هستم و پیرو آن امام عزیز که که در محضر او فانی در خدا  بودن را بیاموزیم و یاد بگیریم نماز بهترین راه ذوب‌شدن در خدا و صمیمانه‌ترین شیوه نجوا با معبود است.


*مدیر روابط عمومی سما لاهیجان و سیاهکل



 

انتهای پیام/4103/

انتهای پیام/

برچسب ها: بهشت خدا دین نماز
ارسال نظر