دیگر به آمریکایی بودنم افتخار نمیکنم
به گزارش خبرنگار حوزه سینمایی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، نشست خبری «پل ژوزف شریدر» فیلمنامهنویس و کارگردان مطرح سینمای آمریکا پیش از ظهر امروز در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد. شریدر مهمان ویژه سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر است و در روزهای برگزاری جشنواره، چند کارگاه آموزشی برای هنرجویان فیلمنامهنویسی و کارگردانی برگزار کرد. در این برنامه امیر اسفندیاری، معاون بینالملل سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر شریدر را همراهی میکرد.
اسفندیاری با خوشامدگویی به اهالی رسانه گفت: خوشحالم که در خدمت یکی از مهمترین شخصیتهای سینمایی جهان هستیم. پل شریدر کار خود را با نقد شروع کرد و در ادامه فیلمنامههای خوبی نوشت که جایگاهش را در جهان تثبیت کرد. چهار فیلمنامه «راننده تاکسی»، «گاو خشمگین»، «آخرین وسوسه مسیح» و «احیای مردگان» از آثار بسیار مطرح او است.
کیوان کثیریان مدیر رسانه و ارتباطات سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر نیز وظیفه دعوت از خبرنگاران برای طرح سؤال را به عهده داشت.
شریدر در پاسخ به این پرسش که به نظر شما جشنواره جهانی فیلم فجر تا چه اندازه استاندارد است و در مقایسه با جشنوارههای معتبر جهان چه جایگاهی دارد، گفت: چند جشنوارهای مثل جشنواره فیلم تورنتو و نیویورک هستند که میتوانم با این جشنواره مقایسه کنم.
وی اظهار کرد: تعداد جشنوارههای سینمایی در جهان آن قدر زیاد است که از تعداد روزهای سال بیشتر شده است. چند جشنواره در شرق اروپا و ترکیه دیده بودم که میتوانم آنها را با این جشنواره مقایسه کنم ولی انرژی برگزارکنندگان و جمعیت حاضر مرا به وجد آورد. انتظار داشتم با جشنوارهای با ابعاد کوچکتر مواجه بشوم ولی این جشنواره بسیار پرشورتر از آن است که انتظارش را داشتم.
این فیلمنامهنویس مطرح در پاسخ به پرسشی درباره دو برداشت متفاوت از پایان فیلمنامه «راننده تاکسی»، گفت: در زمان ساخت فیلم این ایده را نداشتیم که حال و هوای فانتزی داشته باشد و بعد از اکران فیلم این نظریه مطرح شد؛ البته من با آن تفسیر مشکلی نداشتم اما نیت ما در زمان ساخت چنین پایانی نبود. آخرین فیلم من با نام «اولین اصلاحشده» فیلمی است که پایانِ باز دارد و این ایهام را عامدانه وارد فیلم کردم و ناشی از تفسیری بود که درباره «راننده تاکسی» ایجاد شده بود.
شریدر با اشاره به جایگاه سینمای ایران در جهان گفت در طول 10، 15 سال گذشته سه نهضت سینمایی از سه کشور ایران، رومانی و آرژانتین شکل گرفت که هر سه سرشار از زندگی هستند. امروزه در هر فستیوال معتبری انتظار میرود که حداقل یک فیلم ایرانی وجود داشته باشد. برای بیشتر ما در غرب سینمای ایران با عباس کیارستمی شروع شد و بعد به اصغر فرهادی رسیدیم. من دوستی دارم که در مورد سینمای ایران کتاب مینویسد. در طول چندسال گذشته چند فیلم ایرانی به من توصیه کرده که من آنها را دیدهام.
پرسش بعدی از شریدر این بود که با توجه به اینکه شما و اسکورسیزی دارای گرایشهای مذهبی پررنگی هستید چگونه به ساخت «آخرین وسوسه مسیح» رسیدید که بهنوعی یک اثر ضدمذهب است، گفت: این فیلم بر اساس نوشته یک ارتودوکس یونانی مسیحی ساخته شد. من نیز از فرقه پروتستان هلندی هستم. خانم ماریک نیز کاتولیک رومی هستند و با ترکیبی از این فرهنگهای مختلف دین مسیح را در فیلم به تصویر کشیدهایم.
وی در توضیح بیشتر گفت: از نگاه من، ما سه گونه فیلم سینمایی دینی داریم. اولین نوع آن سینمای دینی تبلیغاتی است. نوع دوم به چالشهای روانشناختی دینی میپردازد و بقیه حس و حال دینی و مذهبی را در مخاطب برانگیخته میکنند. «آخرین وسوسه مسیح» جزء فیلمهای نوع دوم و درباره درگیری یک فرد با دین خود است و سومین برداشت نوعی مدیتیشن است که برای من بسیار عزیز است.
شریدر در پاسخ به این سؤال که آیا علاقهمند هستید در مورد شخصیتهای سیاسی و مذهبی ایران مانند امام خمینی (ره) پژوهش داشته باشید و فیلمنامه بنویسید، گفت: این نوع سوژهها برایم جالب نیستند چون باید به شکل رسمی به آنها بپردازیم و این کار سختی است. در مسیحیت ما نوعی از سینمای رسمی داریم که خستهکننده میشود، مثل روایتهایی که در مورد حضرت مسیح یا حضرت ابراهیم (ع) به شکل رسمی ساخته شده ولی جذابیت ندارند. در مورد امام خمینی (ره) هم فکر نمیکنم بشود فیلمی به غیر از روایت ساختار رسمی ساخت.
وی ادامه داد: واقعاً درباره این سوژهها فیلم ساختن بسیار سخت است، زیرا بین دو نوع قضاوت شدن به معنای طرفدار بودن و مخالف بودن گیر میکنید. حقیقت را وقتی میتوانید بیان کنید که از زیر بار تاریخ رها شده باشید.
شریدر در پاسخ به اینکه آیا میتوان به فرصتی برای هماندیشی و همکاری با فیلمسازان ایرانی و آمریکایی امیدوار بود، گفت: در سیاست آمریکا همواره جریانی وجود داشته که به دنبال تغییر رژیم در ایران بود، اما همیشه کنترل میشد. متأسفانه در چنین شرایطی هستیم بنابراین امکان طرح فرصت همکاری با آنسوی اقیانوس فراهم نیست.
این فیلمنامهنویس مطرح آمریکایی درباره جایزه آکادمی اسکار گفت: من احترام زیادی برای جایزه اسکار قائل نیستم و به نظرم رقابت شایستهسالاری نیست. درست است که امسال من نامزد بودم ولی واقعاً نمیدانم اگر از دست کسانی که قبولشان ندارم جایزه بگیرم و جایزهای که برایش ارزشی قائل نیستم چه احساسی به من دست میداد. اسکار نوعی از اولویتبندی کاذب است و در این سالها کمتر شاهد انتخاب درست بودیم و در اکثر مواقع مردم انتخابهای اسکار را فراموش میکنند.
وی درخصوص تحریمهای آمریکا علیه ایران و نقش مخرب آن در روابط سینماگران دو کشور گفت: من در گذشته و حتی در دوران جنگ ویتنام به آمریکایی بودنم افتخار میکردم اما اکنون نه؛ در دورانی به سر میبریم که نمیتوان به آمریکایی بودن افتخار کرد. دولت آمریکا خواهان تغییر رژیم ایران و دستیابی به منابع نفتی شماست؛ این برنامه 100 سال گذشته است که میخواهد ایران جور دیگری باشد.
شریدر در پایان بیان کرد: قبل از اینکه به ایران بیایم؛ در فیسبوکم یک پست گذاشتم و نوشتم که دارم به ایران میآیم. میخواستم هر روز مطلبی درباره تجربه حضورم در ایران منتشر کنم، ولی متوجه شدم نظرم هر روز در حال تغییر است، بنابراین تصمیم گرفتم وقتی بازمیگردم نظراتم را درباره این سفر بنویسم.
پل شریدر، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور آمریکایی که فیلمنامه آثار ماندگاری همچون «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین» ساخته مارتین اسکورسیزی را نوشته و فیلمهایی همچون «مرگ روشنایی»، «قانون جنگل» و «آخرین اصلاحشده» را کارگردانی کرده است، مهمان سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر است.
انتهای پیام/4072/4104/پ
انتهای پیام/