صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسم یاران/ 180

زبردست: شهید املاکی با چشمانی اشک‌آلود گفت که حتماََ شهید می‌شوم

همرزم سردار شهید حسین املاکی گفت: از حسین پرسیدم؛ اگر جنگ تمام شود و تو شهید نشوی چه کار می‌کنی، شهید املاکی با چشمانی پر از اشک گفت که حتماََ شهید می‌شوم.
کد خبر : 370813

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از بنیاد شهید و امور ایثارگران، شب عاشورای سال 1340 بود که حسین املاکی به دنیا آمد، او در خانواده‌ای کشاورز و مذهبی، ساکن روستای کولاک محله از توابع شهرستان لنگرود متولد شد. مصادف شدن میلادش با شب عاشورا و علاقه و دلبستگی پدر و مادرش به سیدالشهدا(ع) سبب شد تا نامش را حسین بگذارند.


سردار شهید حسین املاکی در عملیات‌های متعددی چون والفجر مقدماتی، والفجر 1، والفجر 4، والفجر 6، والفجر 8  و عملیات بدر نقش آفرینی‌های فوق‌العاده‌ای‌ داشت. او در سال 1364 به تیپ قدس گیلان رفت و واحد اطلاعات و عملیات تیپ را تقویت کرد. شهید حسین املاکی بهترین طرح عملیاتی والفجر ‪ 9‬را با توجه به شناسایی‌هایش در منطقه سلیمانیه ارائه و اجرا کرد و به موفقیت‌های بزرگی دست یافت.


مصطفی زبردست از همرزمان شهید املاکی با نقل خاطره‌ای می‌گوید: اواخر جنگ بود قبل از عملیات والفجر10 روی تپه ای نشسته بودیم، رو به حسین گفتم؛ جنگ اگر تمام بشود و شما شهید نشوید بعد از جنگ چه کار می‌نید، حسین سرش را پایین انداخت کمی مکث کرد. سپس سرش را که بلند کرد، در چشمانش اشک جمع شد و به من گفت؛ من شهید می‌شوم، حتماً شهید می‌شوم، شهادت من انشا‌الله نزدیک است.


سردار هامون محمدی فرمانده سپاه قدس گیلان در خاطره‌ای می‌گوید: من به اتفاق سردار شهید حسین املاکی و سردار شهید خوش‌سیرت و برادر پاسدار حسن پروانه که از فرماندهان ایام دفاع مقدس است، رفته بودیم منطقه‌ قلاویزان برادر عزیز ما آقا قاسم شافعی هم بود. حسین آدمی بود که دیر به گریه می‌آمد، آن روز شهید خوش‌سیرت که صدای نسبتا خوبی هم داشت شروع کرد به خواندن مصیبت حضرت سیدالشهداء و انتهای آن را به شهادت حسین املاکی ختم کرد که؛ بعد از شهادت حسین املاکی دخترات برات گریه می‌کنند و الی آخر، دیدیم حسین دارد گریه می‌کند اشک پهنای صورتش را گرفته بود.


یکی از همرزمان شهید در مورد شهامت سردار شهید املاکی می‌گوید: وقتی گردان کمیل در منطقه جزیره بوارین شلمچه وارد عمل می‌شد، توفیق داشتم در آن گردان نزدیکی جزیره، ساعت حدود 3 شب بود مشاهده کردیم که املاکی مجروح شده از ناحیه سر و صورت زخمی و خون آلود بود که به‌ اتفاق فرمانده گردان کمیل، شهید بزرگوار محمد اصغریخواه در تاریکی زیر درخت نخل پیش املاکی رفتیم که دستور کار جدید از ایشان بگیریم.


سردار حق‌بین فرمانده لشگر عملیاتی 16 قدس گیلان درباره لحظات آخر شهادت سردار املاکی در اثر بمباران شیمیایی، می‌گوید:با چفیه‌ای که داشت به روی سبزه‌ای که پر از نم و رطوبت دراز کشید و دستان خودش را بالا سرش گذاشت همین که دراز کشید و  خوابید. مسئولیت گردان به دوش من افتاده بود و شهدای زیادی هم داده بودیم و یکی اینجا افتاده بود و یکی آنجا افتاده بود، یک‌نفر 100متر جلوتر افتاده بود. صحنه خیلی سخت هست شما هم نمی‌توانید تصور کنید؛ جوانی که تا دیروز بهترین دوست تو بود، الان در مقابل چشمانت شهید می‌شود. چی می‌خواهید جواب خانواده‌‌اش را بدهید؟ آیا می‌توانیم شهدا را به عقب برگردانیم، نمی‌توانیم ببریم؟  فشار روحی و روانی فوق‌العاده‌ای به انسان عارض می‌شود در آن زمان  تو دوست داری یکی بیاید و کمکت کند ولی بولدوزر هم بیاید نمی‌تواند کمک کند.


گفتنی است؛ سر‌انجام حسین املاکی این دلاور شجاع اسلام در 9 فروردین سال 1367 در عملیات والفجر 10 در منطقه عمومی سید صادق، شانه‌دری بر روی ارتفاعات (بانی بنوک) به همراه یاران و همرزمان شجاع خود در اثر بمباران شیمیایی به‌شهادت رسید.


انتهای پیام/۴۰۷۲/4100/


انتهای پیام/

ارسال نظر