صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۰۵ - ۰۱ مرداد ۱۳۹۸
در گفتگوی تفصیلی آنا با مظفر مطرح شد؛

به موسوی گفتم اصلاحات تو را به ناکجاآباد می‌برد/ دلایل خروج از دولت خاتمی

وزیر آموزش‌وپرورش دولت اصلاحات در گفتگویی تفصیلی از دلایل خروجش از دولت خاتمی تا جزئیات جلسه با موسوی در سال 88 را بازگو کرد.
کد خبر : 366160

گروه سیاسی خبرگزاری آنا، سعید امینی؛ خود را مقبول‌ترین وزیر آمورش و پرورش می‌داند. مردی که در دوران اصلاحات رئیس مهمترین نهاد آموزشی و تربیتی کشور بود. بیش از اینکه او را سیاستمدار بدانیم، دوست دارد معلم و یا یک فرهنگی خطابش کنیم، اما با بررسی سوابق کاری و اجرایی‌اش نمی‌توان از وجهه سیاستمدار بودن او چشم‌پوشی کرد و به قول معروف نزد اهالی رسانه، سوابق سیاسی‌اش بر سوابق آموزشی و فرهنگی می‌چربد.


«حسین مظفر» دو دوره نمایندگی مجلس هفتم و دهم، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای نظارت بر صداوسیما و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی در کنار جلوس بر کرسی وزارت آموزش و پرورش را در کارنامه دارد. وقتی با او تماس گرفتیم تا برای یک مصاحبه حضوری زمانی را مشخص و موضوع را هماهنگ کنیم، گفت ترجیح می‌دهم درباره مسائل سیاسی خیلی حرف نزنم، اما با اصرار ما بالاخره قبول کرد که درباره مسائل روز سیاسی هم صحبتی با او داشته باشیم.


پس از پذیرش موضوع مصاحبه و هماهنگی با مسئول دفترش، راهی محل دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام در خیابان دکتر مصدق شمالی شدیم و حدوداً دو ساعت با وی به گفتگو نشستیم.


در بخش اول درباره نحوه انتخابش به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات، مواضع جالبی که در ماجرای فتنه 78 آن هم در دولت اصلاحات اتخاذ کرده و نیز توصیه‌هایش به سران فتنه 88 به‌طور مفصل صحبت کردیم و در بخش دوم این گفتگو که در روزهای آتی منتشر خواهد شد، درباره مسائلی نظیر برجام، اینستکس و پالرمو به گپ و گفت نشستیم.


برخی از محورهای مهم بخش اول این گفتگو به شرح ذیل است.


*چون در آموزش و پرورش مقبولیت داشتم، از سوی رئیس دولت اصلاحات برای تصدی امور این وزارتخانه به مجلس معرفی شدم.


*به خاطر مواضع انقلابی‌ام از دولت اصلاحات کنار گذاشته شدم.


*به موسوی گفتم حضورش در انتخابات به صلاح نیست.


آنچه می‌خوانید بخش اول گفتگوی تفصیلی خبرنگار گروه سیاسی خبرگزاری آنا با حسین مظفر است.


آنا: آقای مظفر از سال 1376 تا 1380 شما وزیر آموزش‌و‌پرورش بودید و از آنجا که برادر سه شهید هستید و جزء شخصیت‌های ارزشی نظام محسوب می‌شوید، چطور شد که پست وزارت را در دولت اصلاحات قبول کردید؟


مظفر: وقتی که می‌خواهند یک وزیر را انتخاب کنند فاکتورهایی را در نظر می‌گیرند؛ یعنی باید تجربه و مقبولیت داشته باشد، از بدنه آن وزارتخانه باشد تا مورد پذیرش واقع شود.



خب من جزء اشخاص مطرح در آموزش و پرورش بودم؛ چون از روزهای آغازین انقلاب بعد از زمان شهید رجایی و شهید باهنر، مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران بودم و در زمان جبهه و جنگ نیز در آموزش و پرورش نقش فعالی داشتم و همچنین چهره مطرح رسانه‌ای آن زمان بودم که شاید من را در سمت مدیرکل آموزش و پرورش تهران بیشتر از خود شخص وزیر آموزش و پرورش می‌شناختند و حتی از همان روزهای ابتدایی که شهید رجایی به شهادت رسیدند، طومارهایی از سراسر کشور مبنی بر درخواست انتخاب بنده به‌عنوان وزیر آموزش و پرورش امضاء شده بود و نیز نکته دیگری را هم باید مدنظر داشت و این است که بعضی از معاون‌ها و بعضی از چهره‌ها معمولاً به یک نحوی که زمانش می‌رسد، به‌عنوان تنها فرد مناسبی مطرح می‌شوند که می‌تواند سکان هدایت مجموعه را به دست بگیرد و بالاخره انتظار می‌رفت زمانی که وزیر مستقر کنار می‌رود، یکی از معاونانش وزیر شود و این موضوع در آموزش و پرورش هم وجود داشت.



به‌دلیل اینکه فردی غیرجناحی بودم در دولت خاتمی به‌عنوان وزیر آموزش‌وپرورش انتخاب شدم؛ لذا من نه عضو رسمی احزاب راست بودم و نه احزاب چپ.



انتظار در بدنه آموزش و پرورش این بود اگر وزیر کنار رفت تنها چهره مطرح که مقبولیت داشته باشد و عضو جناحی نباشد جایگزین او شود، لذا من نه عضو رسمی احزاب راست بودم و نه احزاب چپ و چون دیدگاه‌هایم با دیدگاه‌های امام(ره) و رهبر معظم انقلاب یکی بود، من را به‌عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی و انتخاب کردند.


همچنین برای من رعایت اصول و مبانی مدنظر امام(ره) و رهبر معظم انقلاب مهم است و ان‌شاءالله تا آخر همین مسیر را ادامه می‌دهم و اگر احزاب چپ و راست بر اساس این مبانی و عمل کنند، من اقدامات آن‌ها را تأیید می‌کنم، اما اگر خلافش برای من ثابت شود به‌کل ردش می‌کنم و در این خصوص برای من جناح چپ و راست فرقی ندارد، لذا من اصلاً در بند تشکیلات صرف سیاسی که در آن چارچوب بخواهم حرکت کنم، نیستم و اینها نکاتی بود که موجب شد تا من را انتخاب کنند و حتی زمانی‌که می‌خواستند من را به‌عنوان وزیر معرفی کنند، اصلاً خود من هم از این موضوع خبر نداشتم. حتی من عضو ستاد انتخاباتی رئیس دولت اصلاحات هم نبودم که بگوییم من را به این دلیل انتخاب کردند، اما چون چهره مطرحی بودم و مواضعم کاملاً مشخص بود و در آموزش و پرورش مقبولیت داشتم، برای تصدی امور این وزارتخانه به مجلس معرفی شدم.


آنا: چطور شد که بعدها از دولت اصلاحات فاصله گرفتید و خارج شدید؟


مظفر: خب! من نسبت به ارزش‌های نظام و آرمان‌هایی که حضرت امام خمینی(ره) داشتند خیلی حساس بودم و هر موقع احساس می‌کردم یک سری مشکلاتی دارد اتفاق می‌افتد و یک سری اتفاقاتی پیش می‌آید که با آرمان امام راحل و رهبر معظم انقلاب زاویه پیدا می‌کند، سریع موضع‌گیری می‌کردم و در این رابطه با مطبوعات و رسانه‌ها مصاحبه انجام می‌دادم و این مصاحبه‌هایی که من انجام می‌دادم، خوش‌آیند یک سری از افراد نبود و حتی بعضی‌ها در دولت اصلاحات می‌گفتند که چرا من باید مصاحبه‌هایی را داشته باشم که فقط روزنامه‌های راست آن را منتشر کنند؟ اما در واقع من اصلاً آدمی نبودم که ملاکم مصاحبه با روزنامه‌ها و رسانه‌های احزاب راست باشد.



یکی از عیب‌های بزرگ رسانه‌های چپ(اصلاح طلب) آن زمان این بود که حرف‌های یک وزیر ارزشی در دولت اصلاحات را اصلاً منتشر نمی‌کردند.



من حرف خودم را می‌زدم اما رسانه‌های چپ دوست نداشتند سخنان من را منتشر کنند، لذا حرف‌های من را روزنامه‌های ارزشی منعکس می‌کردند و اتفاقاً این هم یکی از عیب‌های بزرگ رسانه‌های چپ آن زمان بود که حرف‌های یک وزیر ارزشی در دولت اصلاحات را که یک رکنی در کشور محسوب می‌شود را اصلاً منتشر نمی‌کردند.



بعدها روزنامه‌های جناح چپ طوری مطرح کردند که گویا من با دولت و با شخص رئیس‌جمهور زاویه پیدا کردم و با او نمی‌سازم، اما من خودم این‌قدر فهمم می‌رسید که بدانم کسی که وزیر است نباید با رئیس‌جمهورش درگیر شود.


من حرمت رئیس‌جمهور را تا آخرین لحظه داشتم حتی با وجود اینکه بعضی از دیدگاه‌ها او را قبول نداشتم و با او بحث و جدل می‌کردم یک جمله علیه‌ او نگفتم و حتی یک جمله هم شکایت نکردم، اما از ارزش‌هایی که حقم بود دفاع می‌کردم. من روزی که از مجلس رأی اعتماد گرفتم، گفتم من این رأی را قبول می‌کنم به‌خاطر اینکه بتوانم «أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا» بتوانم حقی را احیا کنم و اقامه کنم یا باطلی را برطرف کنم. بر این مبنا بودم، لذا تلقی برخی برخلاف این بود و مدام به من اعتراض می‌کردند.


همچنین عده‌ای از وزرا و شخصیت‌ها در تریبون‌ها علیه نظام موضع‌گیری می‌کردند و من مخالف این موضوع بودم و می‌گفتم یک وزیر تا زمانی‌که وزیر است نمی‌تواند نقش اپوزیسیون داشته باشد. همین حرفی را که اخیراً رهبر معظم انقلاب در این خصوص بیان کردند، من 20 سال پیش در دولت اصلاحات گفتم و به این آقایان گفتم اگر می‌خواهید اپوزیسیون باشید از دولت خارج شوید و آن وقت هرچه دلت می‌خواهد بگویید، نظام هم می‌تواند بالاخره با تو مدارا کند یا نکند.


در آن دوران عده‌ای همه را نقد می‌کردند؛ از ستادهای نماز جمعه‌ها و ائمه جمعه گرفته تا سایر مسئولان کشور را، عده‌ای دیگر لوایح دوقلو را مطرح می‌کردند، یک عده علیه گزینش حرف می‌زدند، یک عده علیه سپاه و بسیج، که من علیه‌شان یک سخنرانی کردم. اینها را مطرح می‌کردند، من هم از آن‌طرف دفاع می‌کردم. ظاهر قضیه نشان می‌داد که یک ناهم‌خوانی وجود دارد، یک تعارضی وجود دارد. اما تعارض اندیشه‌ای بود، آن‌ هم اندیشه‌ای در مباحث کلان کشور، نه در مسائل اداری اجرایی. من در مباحث اجرایی، مجتهد آموزش و پرورش بودم. مقبول‌ترین فرد در بدنه آموزش و پرورش بودم. من را معلم‌ها نماینده خودشان در دولت می‌دانستند.


خلاصه می‌خواستند من را مؤاخذه کنند که چرا این‌طوری عمل کردم و من به آنها گفتم چیزی که عمل کردم، وظیفه‌ام بود. من نه علیه کسی صحبت کردم نه علیه رئیس جمهور صحبت کردم. نه درگیری ایجاد کردم، من کار کارشناسی کردم، دفاع از ارزش‌ها کردم و افتخار می‌کنم.




در آموزش‌وپرورش تلاش کردم دولت خاتمی را دیندار نشان دهم ولی عده‌ای قصد داشتند دولت خاتمی را سکولار نشان دهند!



کسانی که علیه ارزش‌ها صحبت کردند اتفاقاً من را وکیل‌مدافع دولت می‌دانستند، چون من تلاش می‌کردم دولت را دین‌دار نشان بدهم ولی عده‌ای دیگر یک مصاحبه‌هایی می‌کردند که در بدنه اجتماعی می‌خواستند، دولت را سکولار نشان دهند. خب اما من به نفع دولت حرف می‌زدم و باید دولت به من که هم رهبری قبولش دارد و هم از ارزش‌ها دفاع می‌کند، افتخار می‌کرد.


من مقبول‌ترین فرد در بدنه آموزش و پرورش بودم. معلم‌ها من را نماینده خودشان در دولت می‌دانستند و به افرادی که چه در مجلس و چه در دولت منتقد من بودند، گفتم که اگر دوباره به عنوان وزیر انتخاب شوم، همین شیوه را ادامه خواهم داد، اما خانم حقیقت‌جو ضمناً گفت هرچند که از صادقانه و شجاعانه سخن گفتن شما استقبال می کنیم اما قرار است پُست وزارت آموزش و پرورش به شخص دیگری سپرده شود. در واقع عده‌ای از مواضع انقلابی و ارزشی من راضی نبودند و می‌خواستند چنین مواضعی از سوی دولت مطرح نشود و به خاطر همین از دولت کنار گذاشته شدم.


آنا: در وقایع 18 تیر 78 اتفاقاتی رخ داد و رئیس دولت اصلاحات یک سری مسائل را خطاب به تندروها مطرح کرد، واکنش شما در آن مقطع نسبت به رئیس جمهور وقت چه بود؟


مظفر: آن زمان من احساس کردم که در دولت اصلاحات یک مسئله‌ای اتفاق افتاده و دولت باید موضع‌گیری کند؛ چون بعضی‌ها به اسم دفاع از دولت به آشوب دست می‌زدند و به ساختمان‌ها و اموال عمومی آسیب می‌رسانند.


آشوبگران اتوبوس‌ها را آتش می‌زدند و خودم دیدم آنها با عکسی که از رئیس‌جمهور در دست داشتند، اقدامات آشوبی انجام می‌دادند؛ لذا انتظار داشتم که دولت موضع‌گیری کند، اما عده‌ای در درون دولت نمی‌خواستند رئیس‌جمهور در این رابطه موضع‌گیری داشته باشد.


با دیدن برخی از مخالفت‌ها در رابطه با موضع‌گیری دولت نسبت به فتنه ۱۸ تیر، مجبور شدم یک مصاحبه‌ای را با روزنامه جمهوری اسلامی آن زمان در دو شماره و در دو صفحه انجام دهم، البته این مصاحبه خیلی از طرفداران دولت را عصبانی کرد. در این مصاحبه گفتم که آزادی حد و مرز دارد و ما نمی‌توانیم آزادی را بی‌قید و شرط تلقی کنیم. توسعه سیاسی تک‌بُعدی نیست و نیازمند اصول و قواعد تربیت سیاسی است. در این مصاحبه گفتم که اگر در دوره قبل یعنی زمان مرحوم هاشمی توسعه سیاسی نبود، حالا هم اگر آموزش نباشد، تربیت سیاسی نباشد، در نهایت مرگ و درودهای بی‌جا می‌گویند، شلوغ‌کاری‌های بی‌جا می‌کنند، شعارهای هنجارشکنانه می‌دهند؛ بنابراین باید آموزش‌شان بدهیم و توسعه سیاسی یک‌بُعدی ممکن نیست؛ بنابراین دولت وقت باید این فتنه را محکوم می‌کرد.



خیلی تلاش کردم دولت این کار را کند و البته موفق هم شدم. علی‌رغم عده‌ای که موافق نبودند رئیس دولت آمد و موضع‌گیری و محکوم کرد؛ حتی با این جمله که آشوبگران ممکن است عکس‌هایی از من همراه داشته باشند و بالا ببرند، اما به آنها اعتنا نکنید.


اگر دولت موضع‌گیری نمی‌کرد، مردم متدین و بسیجی که بیکار ننشسته بودند. به دولت هشدار دادم که آن وقت آنها به صحنه می‌آیند و همه‌جا را می‌شویند و در نهایت دولت می‌ماند که اظهارنظر نکرده است؛ لذا باید دولت کاری کند.


همچنین در ۲۳ تیر همان سال همایش عمومی حمایت از مردم برگزار شد، این موضوع دوباره مطرح شد و دیدیم گویا یک عده نمی‌خواهند دولت درباره فتنه ۱۸ تیر بیانیه بدهد و یا از مردم دعوت کند برای محکومیت این اقدام به خیابان‌ها بیایند. این افراد می‌گفتند این حرف آقای جنتی است که مردم می‌آیند. کسی به خیابان‌ها نخواهد آمد!


بعد از آن من خودم مجبور شدم به صداوسیما بروم و در یکی از برنامه‌های صبحگاهی سیما حضور پیدا کنم و از آن طریق به قاطبه معلمان و دانش‌آموزان گفتم من معلم شما، مسئول شما می‌روم چادر خودم را در اردوگاه دانشگاه تهران می‌زنم؛ هر کسی مایل است از ارزش‌ها دفاع کند از خانه‌اش خارج شود، از مدارس و کلاس‌ها بیرون بیایید و در صحنه حاضر شود و من خودم آمدم بیرون و همراه مردم شدم و اتفاقاً نظر من هم درست بود چون من آن روز گفتم حالا این خط‌ونشان؛ حتماً جمعیت به بیرون خواهند ریخت و خیابان‌ها با هدف دفاع از رهبری و نظام مملو از جمعیت خواهد بود و همین اتفاق هم افتاد و نظریه آنها غلط از آب درآمد.


جزئیات جلسه با موسوی قبل از انتخابات 88


آنا: شما پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 با موسوی دیدار کردید، در این ملاقات چه گذشت؟


مظفر: این دیدار با هدف بررسی انتخابات بود و البته از من دعوت کرده بودند و در این جلسه یکی دو نفر از انسان‌های ارزشی حضور داشتند و حتی برخی روحانیان که الان از چهره‌های اصلی نظام هم هستند، دعوت بودند، اما نیامدند.


در این جلسه موسوی می‌خواست که ما درباره آمدن و نیامدن و یا چگونه آمدنش به انتخابات اظهارنظر کنیم و من شاید تنها کسی بودم که گفتم آمدن شما به صلاح نیست.


آنا: پاسخ آقای موسوی به شما چه بود؟


مظفر: هیچ اظهارنظری نکردند؛ یعنی چون من آخرین نفری بودم که به این جلسه رسیدم و البته دیر هم رسیدم و پس از اینکه همه اظهارنظر کردند، من چند نکته را به او گفتم. یک، چه شده که همیشه یک عده‌ای می‌گفتند آقای موسوی بیا بیا، شما نمی‌آمدید، حالا بدون دعوت آمدید؟! کسی از شما دعوت نکرده، خودتان یک‌دفعه آمدید. این برای شما زیبنده نیست کسی که مثلاً خیلی سال‌ها دنبالش بودند بیاید و شما را دعوت کردند، نیامدید.


نکته دوم اینکه، خب شما آمدید همفکران شما هم هستند، شما با این‌ها می‌خواهید چه‌کار کنید؟ یعنی اینها می‌روند کنار؟ به‌عنوان یک سؤال مطرح کردم. رئیس دولت اصلاحات هست، آقای کروبی هست، آقای فلانی هست، خب همه این‌ها هستند، با اینها هم درگیر می‌شوید؟



نکته سوم اینکه هنوز شما مسائلتان را با رهبر انقلاب حل نکردید. باید ابتدا مسائلتان را با ایشان حل کنید. چهارمین نکته‌‌ای که براساس تجربه شخصی خودم از دولت اصلاحات به یاد داشتم، به او گفتم که وقتی شما بیایید هواداران دولت اصلاحات گرد شما جمع می‌شوند و شما را به ناکجاآباد خواهند برد، آیا می‌توانید این وضعیت را مدیریت کنید؟


پنجم اینکه شما چرا وسط دوره ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد آمدید؟ وسط دوره یعنی جنگ با دولت قبلی و مستقر. اگر قصد ریاست جمهوری دارید بماند برای دولت بعد. من اینها را گفتم و دیگر هم به این جلسات نرفتم.


آنا: موسوی هیچ واکنشی نشان نداد؟


مظفر: اصلاً. نه گفت حرفت خوب است، نه گفت بد! نه دیگران اظهارنظر کردند. خیلی‌ها به موسوی گفتند بیا، تمام آسمان و زمین منتظر شماست، بیایید و تنها فردی که در آنجا گفت نباید موسوی به انتخابات ورود پیدا کند اشتباه است، من بودم!


انتهای پیام/4079/4082/پ


انتهای پیام/

برچسب ها: حسین مظفر
ارسال نظر