احتمال حضور در انتخابات 1400/ انتشار فایل صوتی منتظری خیانت بود
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب گروه سیاسی خبرگزاری آنا، مهمان این هفته برنامه «دست خط» حجتالاسلاموالمسلمین مصطفی پورمحمدی وزیر سابق دادگستری و وزیر اسبق کشور بود.
پورمحمدی در این برنامه به سؤالات مجری برنامه در موضوعات مختلف پاسخ گفت.
-خیلیها فکر میکردند شما در کابینه دوم آقای روحانی هم حضور داشته باشید، ولی نداشتید.
پورمحمدی: بله.
-چطور شد؟
پورمحمدی: حضور در کابینه اول را هم با اصرار و پیگیری آقای لاریجانی و خود آقای روحانی و دفتر ایشان پذیرفتم. از بس جواب منفی دادم، داشت تعبیر به بداخلاقی میشد و نهایتاً مجبور به استخاره کردند و ما تسلیم استخاره شدیم. در آخر کار هم خب نپسندیدند؛ نه قوه قضائیه، نه دولت؛ و احساس کردند شاید تغییر ضروری و جابجایی مناسب است. ما هم خوشحال از این که معاف شدیم.
-فکر نمیکنید با توجه به شرایط اقتصادی که به وجود آمده است خوب شد که در این دولت نیستید؟
پورمحمدی: خیر؛ هیچگاه این طور فکر نکردم. به هر حال ما فرزند این ملت و این انقلاب هستیم، در خدمت این کشور و انقلاب بودیم و عمر و جوانی و همه چیزمان را برای آرمانها گذاشتهایم، حالا هم پیوسته دغدغه داریم. این همه دستاورد و موفقیت محصول یک تلاش بزرگ تاریخ ملت ایران است. در این ۴۰ سال همه در پیروزیها و موفقیتها سهیم هستند و البته اکثر ما هم در ناموفقیتها و شکستها و ناکامیها شریک هستیم. هر کدام از ما سهم و مسئولیتی داشتهایم و باید این را بپذیریم.
-در بیانیه مهم حضرت آقا هم از پیروزیها و ناکامیهایی که همه در آن سهیم هستند، صحبت شده.
پورمحمدی: بله. ما باید صادق و منصف باشیم. باید با مهربانی و واقعبینی همه شرایط را تحلیل و ارزیابی کنیم، اگر اینچنین بودیم این حس تبادر میشود. طرف مقابل هم نسبت به ما چنین نگاهی را خواهد کرد و خود این احساس نیک، برداشت صحیح و منصفانه قضاوت کردن، انسجام اجتماعی و وحدت اجتماعی را تقویت و تثبیت میکند.
-آقای مصطفی پورمحمدی سال ۹۲ نامزد انتخابات ریاست جمهوری میشود. با قدرت هم وارد صحنه میشود، ولی در نهایت به جمعبندی نمیرسد و کنار میرود. برخی میگویند شاید چنین ذهنیتی وجود داشته که مصطفی پورمحمدی سال ۱۴۰۰ هم خواهد آمد و برای همین در دولت به نوعی تشخیص داده شده که نباشد. این تحلیل درست است؟
پورمحمدی: نه، این طور نیست.
-ممکن است در ۱۴۰۰ شما بیایید؟
پورمحمدی: تصمیم برای آینده نگرفتهام. امروز و ازگذشته تاکنون سعی داشتم وظیفه آن روز خود را بهخوبی انجام دهم و برای امروزم پاسخ داشته باشم، ولی همین که شما اشاره کردید در یک مرحله خود را در معرض گذاشتم، میتوانم در مرحله دیگر هم در معرض بگذارم؛ منتفی نیست.
-الان میخواهم پلی به گذشته شما بزنم. شما در مدرسه حقانی درس خواندید. اشاره کردید چه کادرسازی در مدرسه حقانی برای نظام جمهوری اسلامی، چه دانسته و چه نادانسته، انجام شد. قبول دارید این ۴۰ سال در کادرسازی مثل قبل عمل نکردیم؟
پورمحمدی: نه؛ نمیتوان اینچنین گفت. اولاً در قبل از انقلاب ما چند مرکز داشتیم که مختصری کادر تولید کرد که یکیاش مدرسه حقانی بود و اتفاقاً آگاهانه هم بود. یکی از نکاتی که شهید قدوسی به ما میفرمود، این بود که کار انقلاب باید انجام شود و اگر انقلاب پیروز شد بیسوادها که نمیتوانند حکومت را اداره کنند، باید دانش کافی برای اداره حکومت داشته باشید.
این حرف ایشان از چند سال قبل پیروزی انقلاب بود و نشان میدهد چقدر این مرد عمیق و آیندهنگر و تیزبین بود و قدرت تحلیل اینچنینی داشته است. هنوز خودمان را پیدا نکرده بودیم، چپ و راست خود را نشناخته بودیم که تجزیه ایران شروع شد. شاه گفته بود اگر من بروم، ایران به ایرانستان تبدیل میشود. بارها این را بیان کرده بود. با همه این حرفها در اواخر شهریور و اول مهر ۵۹ که جنگ شروع شد، تنها یک سال و ۷ ماه و ۸ روز از پیروزی انقلاب میگذشت.
یعنی ۱۹ ماه و ۸ روز از انقلاب گذشته بود؛ جنگی با این گستردگی آغاز شد. شما کجا کادر میخواهید بسازید؟ بزرگ و کوچک شما باید در جبهه بروند. امروز که میگوییم ۴۰ سال گذشته است، فکر میکنیم به سادگی این کشور به اینجا رسیده و اداره شده است. واقعاً تاریخ انقلاب، تاریخ بسیار بزرگی است.
-یک جمله از شما دیدم که به دلم نشست. با انقلابی حرف زدن نمیشود انقلابی شد.
پورمحمدی: بله.
-بیشتر توضیح میدهید.
پورمحمدی: برخی از ما، چون الان جو انقلابی است و نان در انقلابی بودن است و بلندگو و پز و پست و موقعیت و شهرت، در انقلابی بودن است خیلی فاز این را میگیریم و انقلابی میشویم. باید انقلابی بود و انقلابی ماند و آینده را انقلابی دید، ولی انقلابی اصیل باشیم و سختیها هم جلوی چشم باشد و با پذیرش سختیها این کار را انجام دهیم همراه با پذیرش شکستها. نه اینکه امروز پستی دارم انقلابی باشم و فردا پست نداشتم انقلابی نباشم. واقعاً افراد فوقالعاده انقلابی، اصیل، وفادار و سالم را در دستگاههای دولتی میشناسم که مسئولیتهایی دارند.
-قبول کنیم که مردم الان مشکلات عدیدهای دارند و خیلی از اینها را در قالب رسانهای بیان نمیکنند که حس امیدواری حفظ شود. خیلیها معتقدند این با شعار انقلابیگری ما همخوانی ندارد. یعنی مشکلاتی که مردم دارند و مسائلی که مردم دارند و رسیدگیهای ویژهای که مردم میخواهند.
پورمحمدی: این کاملاً درست است و ما مردم فراوانی داریم که واقعاً محروم و نیازمند و گرفتار هستند و باید به اینها توجه شود. اصلاً انقلاب ما انقلاب پابرهنگان است، انقلاب محرومین است. در سخنرانی ۲۲ بهمن گفتم بحق این انقلاب برای مستضعفین است. امام که آمد چند روز بعد از پیروزی انقلاب، اولین کاری که کرد کمیته امداد تشکیل داد. از آن طرف، ما محرومیتهای زیاد و ضعفهای زیاد و کمبودهای فراوان داریم. واقعاً باید مسئولین ما سر از پا نشناسند، یعنی هر کسی که مسئول است باید احساس کند بار بسیار سنگینی روی دوش اوست. این به عنوان یک ضعف مدیریتی و اجرایی است که حتماً باید به آن حساس باشیم و جبران کنیم. ولی نکته این است که وضعیت خودمان را باید واقعبینانه ارزیابی کنیم. شما در این دهه فجر و ۴۰ روز گذشته یا دو ماه گذشته گزارشهای خوبی در صداوسیما ارائه کردید، فوق العاده بود و همه ما تشکر میکنیم. نه اینکه صرفاً تبلیغ کردید و اخبار مثبت دادید بلکه سعی کردید یکسری آمارهایی را دقیق تهیه کنید، نمودار بکشید، جدولبندی کنید، اطلاعرسانی کنید.
-اینکه این بودیم و این شدیم.
پورمحمدی: بله. آمارسازی کردید یا واقعی بود؟
-همه واقعی بود.
پورمحمدی: بله، من در سخنرانی خودم در ایام فجر که جاهای مختلفی رفتم گفتم من شهادت میدهم این آمارها درست است. به نوعی به عنوان فردی که مطلع هستم و الان هم کنار هستم و به صداوسیما انتقاد زیادی دارم، ولی این آمارها درست است.
-خب این آمارها یک ماه و دو ماه و شش ماه تولید شده؛ یا برای طول انقلاب است؟
پورمحمدی: این آمارها برای یک گروه است یا برای گروه دیگر است؟ این آمار برای یک منطقه کشور است؟ این آمار برای علما و ما آخوندهاست یا برای اساتید و دانشگاهیان است؟ برای مردم شرق و غرب و کرد و بلوچ و فارس است یا برای همه است؟ در فردای ۲۲ بهمن همه چیز را فراموش میکنیم و فکر میکنیم این کشور مخروبه است و با فقر و فلاکت زندگی میکنیم و دنیا گل و بلبل است و ما در فقر دستوپا میزنیم. این حس در جامعه ما، نسل و فرزندان ما یک جنبه و نگاه منفی ایجاد میکند، یک ناامیدی ایجاد میکند. اینکه الان اشاره کردید بپذیریم مردم خیلی مشکل دارند، بله خیلی مشکل دارند، اما ما الان میتوانیم با مردم به راهحل مشترک برسیم، چون مردم میگویند تقصیر دولتیهاست، کار نمیکنند، خوشگذران و بیتفاوت هستند.
-قبول دارید در این چند سال درباره اقتصاد مقاومتی آن نگاهی که باید به اقتصاد مقاومتی میشد، نشده است؟ اکثراً نگاه به این بود که آیا برجام به نتیجه میرسد یا خیر.
پورمحمدی: من الان راحت هستم که قضاوت کنم، چون در دولت نیستم. درست است؟ فکر میکنم باید برنامه مستقل برگزار شود، با کارشناسان مدعی بنشینند و من و دیگران قدری با آمار با هم حرف بزنیم. من در دولتهای مختلف حضور داشتهام. همه دولتها را تجربه کردم. از دولتی که رئیسجمهور آن مقام معظم رهبری بود، دو سال و خردهای معاون وزیر بودم. همه دولت آقای هاشمی را بودهام. دولت آقای خاتمی دو سال بودم، دولت آقای احمدینژاد ۳ سال وزیر بودم. دولت آقای روحانی ۴ سال وزیر بودم. همه دولتها را تجربه کردهام. الان هم در دولتی نیستم که بخواهم جانبدارانه نظر بدهم. نه، من این قضاوتها را درست و واقعبینانه نمیدانم. نمیخواهم بگویم هیچی از این قضاوتها درست نیست که دولت امروز همواره نگاه به بیرون دارد؛ نه، این طور نیست. از من سوال کردند چقدر در دولت بحث برجام میشود؟ گفتم هیچی.
آن قدر دولت گرفتار کارها و درگیریها و مشکلات خود بود که آقای ظریف برخی مواقع از سفر میآمد، چون دو روز دیر میآمد از روزنامه و سایتها گزارش را گرفته بودیم و در دولت همان چیزهایی نقل میشد که در مصاحبه بیان شده بود.
روزی که آقای ظریف از سفر میآمد و آقای روحانی را ندیده بود، آن روز که در دولت میخواستند گزارش بدهند خوب بود، چون کارهایی بیان میشد که آقای روحانی نشنیده بود. شرح مفصلی بدهد و جزئیاتی بیان کند. پشت صحنهها را هم برای ما بیان کند. اینها فکر میکنند همه دولت نشسته است ببیند برجام چه میشود. قضاوت غیرواقعبینانه بود. مگر کشورداری کار سادهای است؟ من قبول دارم دولتها با هم متفاوت هستند، یک دولت قوی، یک دولت جسور، یک دولت ضعیف است، یک دولت نگاه به درون دارد و یک دولت نگاه به بیرون. اینها همه واقعی است و میتوان اندازهگیری کرد و گفت.
مدیران این کشور در طول این ۴۰ سال بسیار زحمت کشیدهاند. کارمندان ما در بخشهای مختلف علیرغم مشکلاتی که وجود دارد زحمت کشیدهاند. کسی نمیتواند به دیگری بگوید شما خبر ندارید در ادارات رشوه وجود دارد؟ بله، شاید من آمار رشوه را بهتر از بقیه میدانم، من ۵ سال رئیس سازمان بازرسی بودم. هزاران پرونده را دقیق کار کردهام. این دولتها از دست من عصبانی بودند.
-مردم از شما این را میپرسند که نکته اولی که بیان کردم و جواب دادید درست است که اداره کردن کشور واقعاً سخت است. در این شرایط سخت، بردن کشور به جلو سخت است، اما ظرف کمتر از ۵-۴ ماه برخی از داراییهای مردم که با خون و دل جمع کردهاند، یک پنجم شد! این قصور را نمیتوان در نظر نگرفت که واقعاً فسادهایی پشت اینها بود. دستگاه قضایی چند نفر را در این حوزه اعدام کرده و چند نفر هم در راه اعدام هستند. اینها فسادهایی بود که میتوانست شکل نگیرد.
پورمحمدی: بله؛ درست است. شما به هر حال باید این را در نظر بگیرید انسان سالم هم زمین میخورد و دست و پایش میشکند.
-زیادی توجیه نمیکنید؟
پورمحمدی: نه. چرا توجیه کنم؟ انسان همراه با ضعف است. انسان همراه با نقصان است. یک دولت بزرگ مشکل و ضعف ندارد؟ فاسد ندارد؟ به هر حال ما الان مدیر برای شرایط سخت بحرانی به اندازه کافی نداریم. یکی از کاندیداها چند شب پیش در تلویزیون گفت: ما مدیر جسوری میخواهیم که بیاید اشکالات اداری و اقتصادی را حل کند. حرف خوبی زد، من این حرف را قبول دارم و با او همعقیده هستم. اگر کسی جسور نبود باید به او سیلی بزنیم؟ مگر همه مردم جسور هستند؟ مگر همه مردم مدیر شرایط بحران مقابله با ترامپ هستند؟ مگر همه مدیران ما برای مبارزه با آمریکا و اسرائیل و عربستان آماده شدهاند؟ ما باید اینچنین باشیم. من خود را برای این شرایط آماده کردم، من کسی هستم که خود را در این تراز تربیت و آماده کردهام، ولی مگر میتوانم مدیرانی که اینچنین نیستندرا تحقیر کنم؟ کارمندانی را که برای این شرایط تربیت نشدهند، تحقیر کنم؟
-حرف شما منطقی است. آقای روحانی را در این مسیر چطور دیدید؟ به نظر شما چطور حرکت کرد؟
پورمحمدی: آقای روحانی در حد توان خودش کار کرده است. ما باید از آقای روحانی به اندازه آقای روحانی انتظار داشته باشیم.
-چون آقای روحانی را از قبل میشناختید، فکر میکنید همان آدم است؟
پورمحمدی: بله. همان آقای روحانی است با همان توانی که داشته است، با اشرافی که به مسائل داشته است. آقای روحانی در عرصههایی توان بالایی داشته و دارد و در یک عرصههایی تجربه کمتری دارد. ما نمیتوانیم از فردی انتظار داشته باشیم که در همه حوزهها سرآمد باشد؛ اینچنین نیست. اینها هم واقعیت زندگی انسان و انسانهاست. در همه رقابتهای سیاسی هم کسی به دلیل یک برجستگی جلو میافتد و مورد عنایت و انتخاب مردم است.
ما، چون تیم نداریم، گیر ما جای دیگری است. اگر تیم داشتیم و اگر گروه تربیت شده سازمانیافته کادرساز داشتیم و اشکالی که ابتدا اشاره کردید که گفتم به دلیل مشکلاتی که بود از آن غافل شدیم و البته از برخی هم ترسیدیم.
-در ذائقه مردم هم این جا نمیافتد.
پورمحمدی: ملتی که دوست ندارد کار تیمی کند و ذائقه او جا نمیافتد، باید چوب این را بخورد؛ ما باید چوب خود را بخوریم.
-یعنی در هر انتخاباتی هر نفری با چند شعار میآید و رأی میآورد.
پورمحمدی: خب، این عیب است. چرا عیب خود ما مردم را از طرف مقابل طلب میکنید؟ وقتی برای کار جمعی تربیت نشدهایم و با ۵ شعار زود تحریک میشویم و یکباره ۵ شعار جلب توجه میکند، به این آقا و به آن آقا رأی میدهیم، باید چوبش را هم بخوریم و پای لرزش هم بنشینیم. ما این طور دوست داریم؛ دقیقه نودی هستیم.
-جامعه روحانیت با این سازوکار جدید فکری برای انتخابات بعدی کرده است؟ جلساتی داشتهاید؟
پورمحمدی: جامعه روحانیت ...
-البته قبول کنید جامعه روحانیت به نوعی خیلی کنار رفته بود، حالا برخی امیدوارند یک جانی بگیرد.
پورمحمدی: جامعه روحانیت از ابتدای انقلاب اصلاً مسئول تظاهرات و سازماندهی مردمی قبل از انقلاب بوده است و بعد از انقلاب هم آییننامه مفصلی دارد، ولی از همان ابتدا شهید مطهری شهید میشود و یک رکن جامعه روحانیت میرود. بعد آقایان دیگر درگیر مسئولیت میشوند و یکباره جامعه روحانیت خالی میشود، چون همه آقایان درگیر کار و بار و مسئولیت میشوند.
دو سال نمیشود که باز رده قوی جامعه روحانیت شهید میشود؛ شهید بهشتی و جمعی دیگری که بودند. این وضعی است که در جامعه روحانیت داریم. بنا داریم از خود شروع و جبران گذشته خود را بکنیم.
-دبیر عالی شما هستید؟
پورمحمدی: تشکیلات گذشته فقط یک سازمان مدیریتی داشت. دبیرکل همه مسئولیتهای تصمیمگیری، اجرایی و ... را برعهده داشت. در تشکیلات جدید دو تکه شد؛ یک حوزه تصمیمگیری شد و شورای مرکزی داریم.
-الان شورای مرکزی چه کسانی هستند؟
پورمحمدی: در رأسش آیتالله موحدی کرمانی است. شورای مرکزی ۳۰ نفر هستند.
-آقای ناطق هستند یا نیستند؟
پورمحمدی: آقای ناطق هستند، ولی بعد از سال ۸۸ شرکت نکردند. آقای روحانی شرکت نکرد، آیتالله امامی کاشانی و مرحوم هاشمی شرکت نکردند، ولی عضو هستند و به عنوان هیئت مؤسس هم هستند و جایگاه آنها محفوظ است.
-عضو شورای مرکزی هم هستند؟
پورمحمدی: بله. شرکت نمیکنند، ولی عضو شورای مرکزی هستند.
-صحبتی شده که بیایند؟
پورمحمدی: گفتهاند فاصله افتاده و نیامدیم و ...
-آمدن آقای ناطق به جمع شما معنای خاصی میدهد.
پورمحمدی: بله، ولی ما نمیتوانیم اجبار کنیم. قرار است از تمام استانها نمایندگانی انتخاب و به شورای مرکزی اضافه شوند. همینطور از مناطق تهران افرادی انتخاب و به شورای مرکزی اضافه شوند.
-خیلی فعالتر از قبل شده است.
پورمحمدی: قرار است انشاءالله به وظایف روحانیتی خود بیشتر توجه کنیم. به صنف و قشر روحانی توجه کنیم.
-برای انتخابات کاری شروع نکردهاید؟
پورمحمدی: خیر. الان قرار بر بازسازی تشکیلاتی است. روی این تمرکز عمده داریم. دوستان برای کار انتخابات جلودار هستند، چون انتخابات خود کشش زیادی دارد. این کارهاست که مشتری ندارد و کسی پای این نمیآید.
-فعلاً میخواهید ساختار را محکم کنید.
پورمحمدی: انشاءالله.
اخیراً مطلبی درباره شما بیان میکنند که در این ایام احتمالاً حکم آقای رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه میخورد و اینکه احتمالاً شما یکی از افراد موثر قوه خواهید شد؛ این درست است؟
پورمحمدی: من الان به عنوان مشاور در قوه هستم. اگر مایل باشند دوست دارم کمک مشورتی بدهم، اما اگر به عهده خود من بگذارند من الان از این کاری که انجام میدهم، خیلی راضی هستم.
-چطور از دادستانی بیرون آمدید و به وزارت اطلاعات رفتید؟ از دادستانی آمدید و به جبهه رفتید.
پورمحمدی: من از بندرعباس بیرون آمدم. آقای قدوسی، آقای بهشتی شهید شدند و بزرگان همه شهید شدند و قدری ضد انقلاب هم افت کرد. من دیدم وقت این است که درس بخوانیم. به قم آمدم. یکی دو ماه که درس خواندیم فتحالمبین شد و به جبهه رفتیم. دوباره برگشتیم و برادر خانم من شهید شد، البته آن زمان هنوز ازدواج نکرده بودم. آقای ریشهری با دوستان آمدند که شما به وزارت اطلاعات بیایید. اصرار کردند که من گفتم اگر بنا باشد از قم بیرون بیایم به جبهه میروم و جای دیگری برای جنگ نخواهم رفت. اصرار کردند و گفتند کار جنگی به شما میدهیم که درگیر جنگ باشید.
من هم گفتم الان مهمترین کار در وزارت اطلاعات مقابله با جاسوسی عراق است. ما الان بیشترین جاسوسی عراق را داریم. پشت جبهه ما شدید جاسوسی میشود. فشار زیاد است و قرار شد من معاون ضد جاسوسی شوم. خلاصه اینکه کانون اهداف جاسوسی از اول تا الان بودیم، ولی آن زمان جنگ بود و خیلی فشار جاسوسی زیاد و وحشتناک بود.
-یعنی سرویسهای مختلف برای عراق کار میکردند.
پورمحمدی: بله. اهداف خودشان را داشتند و اهداف براندازی مانند امریکا و اسرائیل و انگلستان داشتند. همه به نحوی به عراق کمک میکردند. کشورهای همراه عراق که مستقیم به این کشور کمک میدادند.
-یک فایل صوتی را دفتر آقای منتظری منتشر کردند که شما رفته بودید و برای ایشان توضیحاتی درباره منافقین میدادید. خیلی هم رسانهای شد و بعد هم آقای مطهری نامه نوشت که شما توضیح بدهید. البته آن زمان توضیحات کلی و هوشمندانهای دادید. در این مورد بیشتر صحبت کنید.
پورمحمدی: این پرونده الان زنده است و دشمن هم روی اینها سرمایهگذاری میکند. الان وارد این میدان شدن میدان دشمن است. من از این جهت هیچ حرفی نزدم. متأسفانه انتشار این نوار از روی خیانت بود و خیانتی به انقلاب و امام و حتی به آقای منتظری بود. آقای منتظری صحبتی کرده، خوب یا بد، غلط یا درست که امام تصمیم گرفت. همان جلسه و انتشار همان مطالب سبب عزل آقای منتظری شد. وقتی جهالتی انسان را میگیرد و نفاق و کینه و بغض فردی را میگیرد چشمهای او بسته میشود و دیگر خیر و صلاح خودش را هم نمیفهمد. من از حرکت امام دفاع کردم. از آن رسالتی که در قبال منافقین در ایامی که دادستان انقلاب بودم، دفاع کردم. من خیلی برای منافقین کیفرخواست صادر کردم و به دادگاه فرستادم. خیلیها محکوم و اعدام شدند. گفتم این وظیفه دینی و ملی و انقلابی ما بود. مقابله با دشمن بود. مگر حق داریم به دشمن امان دهیم مردم ما را بکشد و کشور ما را تصرف کند و دست روی دست بگذاریم؟ حال بعد از سالیان سال بخواهد دوباره برای خودش موقعیتسازی کند و امام را مظلوم قرار دهد. من هم دفاع کلی کردم، اتفاقاً ۸ شهریور هم بود. حالا برخی از آقایان و دیگران و خبرنگاران دنبال من آمدند و از من سوال کردند و من گفتم من در میدان دشمن بازی نمیکنم. متاسفانه یکی از جاهلان داخلی را به هر دلیلی تحریک کردند که در نقشه آنها نوار را پخش کرد. دلیلی ندارد گول نقشه دشمن را بخوریم، ما در این میدان بازی نخواهیم کرد. حرفهای گفتنی هم فراوان داریم و به وقت آن باید بیان کنیم.
-در بیت آقای منتظری هم منافقین نفوذ داشتند؟
پورمحمدی: ما حرفی در کلاس جاسوسی داریم که «جاسوسی طبعی» میگوییم یعنی اصلاً طرف همانند شما فکر میکند و خود شماست و عامل نمیخواهد. متاسفانه تفکر آقای منتظری و برخی از اطرافیان ایشان تفکر معیوب و ناقص و جاهلانهای نسبت به فهم شرایط و ضدانقلاب و منافقین بود. آقای منتظری میگفتند اینها فکر هستند، یک تفکر هستند. ما به آقای منتظری میگفتیم قبل از انقلاب با اینها زندان بودید و با اینها مباحثه میکردید، ولی آن روزی که تغییر ایدئولوژیک دادند، گوش به حرف شما ندادند. در همان نظام بسته خودشان دیروز مسلمان و امروز مارکسیست شدند؛
-این سوال برای مردم هنوز وجود دارد که واقعاً رجوی کشته شده است؟ تحلیل شما چیست؟
پورمحمدی: خود سازمان هم او را به عنوان یک فرد مرده در تعاریف خودش گذاشته است. رجوی در این سالهای آخر به فساد شدید مزمن اخلاقی گرفتار شده؛ وحشتناک! یعنی اوج کثافت و لجن بودن. مشکلات بیماری و چند بحث عملیات هم که شد، دیگر از صفحه خود سازمان هم حذف شد یا مرده و به درک رفته است و اگر زنده است در یک گوشهای است، از صفحه سازمان نکبت منافقین هم خارج است.
انتهای پیام/4082/ن
انتهای پیام/