صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
پژمان کریمی

حکم و جهالت!

در یکی از نشست‌های جشنواره فیلم فجر یکی از فیلم‌سازان با لحنی قاطعانه حکمی صادر کرد که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هیچ دستاوردی نداشته است.
کد خبر : 358823

نشست اهالی رسانه با سینماگران حاضر در صحنه سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر، در ذات خود و مانند همیشه و هرساله، این حسن را دارد که دو طرف دریافت‌ها و مکنونات خود را بروز می‌دهند و مجال قضاوت به مخاطبان عطا می‌دارند.


در یکی از همین نشست‌ها که در اولین روز برگزاری جشنواره در محل پردیس ملت برگزار شد، کارگردان فیلم «درخونگاه» کلامی به زبان آورد که به‌راحتی نمی‌توان از کنار آن عبور کرد. این به اصطلاح فیلمساز با لحنی قاطعانه و جدی  حکم صادر کرد که: جنگ تحمیلی عراق  علیه ایران هیچ دستاوردی نداشته است.


این حکم نشانه چیست و فضای فکری فیلمساز را چگونه توصیف می‌کند؟ آیا می‌توان چنین نظری را به بخشی از دیدگاه مسلط بر سینمای ایران تعمیم داد؟


در سال 1359 ارتش بعث عراق با یاری 60 کشور بزرگ و کوچک دنیا به خاک ایران تجاوز کرد. ایرانی که هنوز دو سالگی انقلاب خود را تجربه نکرده بود و ارتش کشور در حال نوسازی بود، نهادهای اطلاعاتی شکل نگرفته بودند، عناصر ضد انقلاب و لیبرال در برخی مصادر مسئولیت داشتند و نهادهای اداری سامان نیافته بودند. مردم ایران توقع رویارویی با جنگی بزرگ را نداشتند.


ارتش بعث قرار بود بخشی بزرگ از ایران را با عنوان «عربستان »اشغال و ضمیمه خاک عراق سازد؛ جمهوری اسلامی را سرنگون و حاکمیت و حکومت را به عناصر معاند با اسلام و عمله استکبار بسپارد.


مقاومت و دفاع هشت ساله ملت ایران، رؤیای بعث و استکبار و ایادی آن را به باد داد. گفتمان مقاومت را محقق کرد. کشور را به سمت خودکفایی و قدرت‌گیری نظامی برد و در کنار فرهنگ شهادت و گفتمان مقاومت، در برابر دشمنان سدی بزرگ و بازدارندگی شگرفی ایجاد کرد. در واقع هشت سال دفاع مقدس بود که امروز موجب شده است ایران در سطح نه تنها منطقه غرب آسیا که در معادلات جهانی ایفاگر نقشی سترگ شود. دفاع مقدس و ایجابات و فرهنگ آن بود که نقشه تجزیه جهان اسلام و ایران را با پیش‌داری و میدان‌داری جریان‌های سلفی و تکفیری – صهیونی نقش بر آب کرد.


با این حال؛ وقتی فیلمسازی جنگ یا همان دوران دفاع مقدس را «هیچ» توصیف می‌کند، چه می‌توان گفت جز این که در ساده‌ترین و خوشبینانه‌ترین حالت، بگوییم فیلمساز یادشده، سواد تاریخی ندارد یا شناختی از تاریخ دفاع مقدس ندارد، توان تحلیل رویدادهای گوناگون را ندارد، توان درک عنوان و ترکیب «دفاع مقدس» و چرایی به‌کار رفتن آن در ادبیات سیاسی و تاریخی ملت ایران را ندارد، بر جهالت خود پافشاری می‌کند، نسبت به عملکرد رزمندگان و مدافعان هشت سال دفاع مقدس منصف نیست، به خون شهدا و شأن مدافعان کشورمان حرمت نمی‌گذارد، فهم معادلات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی را ندارد!


با توجه به آن چه اشاره شد؛ آیا می‌توان از چنین فیلمسازی توقع اندیشه و اندیشه‌ورزی داشت؟ می‌توان به علمی بودن و منصف بودن و عمیق بودن نگاه چنین سینماگری به پدیده‌های گوناگون جامعه و جهان اطراف استناد کرد؟ قطعاً خیر!


برای سینمای ایران به دلیل وجود چنین فیلمسازی مدعی، باید متأسف بود. امثال وی که بر سینمای ایران خیمه زده‌اند کم نیستند. سینما محل اندیشه‌ورزی است، نگاه حاکم بر یک اثر سینمایی باید واجد شأن علمی باشد زیرا اثر هنری ابزار مهندسی ذهنی و باوری و سلیقگی مخاطب است.


فیلمسازی که نسبتی با بایستگی‌های علمی و اخلاقی ندارد، شایسته تقلای هنری نیست!


 انتهای پیام/4072/ن


انتهای پیام/

ارسال نظر