همه چیز در متن نهفته است/ نمایش یک زندگی شلوغ از سوی 2 نفر
وحید جباری در گفتگو با خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، درباره چگونگی پیوستن به گروه نمایشی «آیا میشناسید راه شیری را؟» اظهار کرد: این متن سالها پیش پایاننامه کارشناسی ارشد محمد زمانی بوده است. من به همراه یکی دیگر از دوستان در این متن بازی میکردیم. چند سالی از این موضوع گذشته بود تا اینکه تصمیم گرفتیم متن را به مجموعه اداره تئاتر ارائه دهیم. همان موقع که برای اولین بار متن نمایشنامه را خواندیم به این نتیجه رسیدیم که همه چیز در آن وجود دارد. یک قصه درست و حسابی، دیالوگهای درست و حسابی، یک فضا و اتمسفر درست و حسابی و در آخر باید بگویم که یک تئاتر به معنای واقعی کلمه در این نمایشنامه گنجانده شده بود. به همین دلیل پیگیر این اجرا شدیم و حدود دو ماه تمرین کردیم تا به مرحله اجرا رسیدیم. نیت اصلی ما برمیگردد به همان سالها و پارامترهایی که به آن اشاره کردم باعث شد که ما این کار را انجام دهیم.
وی درباره نقشی که در این نمایش بر عهده دارد، گفت: من نقش مکملی هستم که در روایت زندگی ساموئل کیفر به او کمک میکند. در زمانهایی ما در نوشتن خیلی کار خودمان را سخت میکنیم. ما میخواهیم یک چیزی را بگوییم 10 تا کاراکتر اضافه میکنیم. یکی از کارهایی که نویسنده تکنیک بیبدیلی از خودش نشان میدهد این است که مسائل را در عین حال که پیچیده هستند ساده میکند. به همین دلیل دو کاراکتر در این نمایش یک زندگی شلوغ را روایت میکنند.
بازیگر «آیا میشناسید راه شیری را؟» درباره شباهتهایی که این متن با سایر متون ادبی ممکن است داشته باشد، تصریح کرد: در جاهایی از متن با خودم فکر میکردم که این آدم (ساموئل کیفر) مرا یاد شازده کوچولو میاندازد! چقدر سریع مرا به سوی شازده کوچولو میبرد و آن تبعیدی که شازده کوچولو از سیاره خودش میشود. این مورد هم به نظرم نویسنده روی آن آکسان گذاشته است.
وی درباره چگونگی رسیدن به نقش یک شخصیت خارجی که در این نمایش بازی کرده است، افزود: بیتردید ما از پارادایمهای مختلفی استفاده میکنیم این شامل تمام بازیگران میشود. این پارادایمها الگوهای اجتماعی هستند که ما آنها را به دست میآوریم و خیلی نیازمند این نیستند که من بازیگر لزوماً در فضای آمریکایی یا اروپایی یا آسیای شرقی یا آفریقایی زیست کرده باشم. من این الگوها را از چیزهای زیادی برداشت میکنم که من اسم آن را سه مدل مطالعه میگذارم: مطالعه نوشتاری، مطالعه دیداری و مطالعه شنیداری و این سه مورد، موارد قطعی هستند برای بازیگر که باید روی آنها تمرکز داشته باشد. از خوانشها مشخص است در بخش نوشتاری رمانهاست، قصههاست که جهانی خاص به مخاطب میدهند. خودم که عاشق خواندن رمانم. واقعیت این است که وقتی یک رمان را میخوانم خیلی سریع رفرنسها به ذهنم میآیند.
جباری ادامه داد: در بخش دیداری هم باید اشاره کنم که در این متن نمایشی من با پنج کاراکتر روبرو هستم که به طور قاطع میتوانم بگویم که در فیلمهای مختلف آنها را دیدهام و میشناسم. در فیلمهای کلاسیک و فیلمهای جدیدتر و یک بخش دیگر که ربطی به کیفیت بازیگر ندارد این است که وقتی تو دست به عمل میزنی اعتقاد قلبی بازیگر بیرون میآید. من هم مانند فراسیس هاج اعتقاد دارم که همه چیز در متن نهفته است. هر چه متن را بیشتر بخوانی بیشتر زوایایش را به تو نشان میدهد. یعنی به جای اینکه ما دنبال زیست واقعی در جهان ما به ازای متن باشیم کافی است که ما تمرکزمان را روی متن نمایش بگذاریم و خوانشهای گوناگونی از متن به دست آوریم. در این خوانشهاست که خود متن به تو میگوید که مثلاً این بازیگر پلک راست میزند یا این زن صدای کلفتی دارد و ... این اعتقاد شخصی من است اما ممکن است که همگانی باشد.
انتهای پیام/4072/4046/
انتهای پیام/