صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۵:۰۸ - ۰۸ آذر ۱۳۹۷
سلسله گفتمان/1

بررسی تاریخی نظام آموزشی ایران/ منورالفکران و دغدغه ملل راقیه

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یک سلسله گفتمان به بررسی تاریخی نظام آموزشی ایران پرداخت.
کد خبر : 328890

سیدجواد میری در گفتگو با خبرنگار حوزه اندیشه گروه دانشگاه خبرگزاری آنا اظهار کرد: دانشگاه به‌معنای اخص و معاصر کلمه که از واژه University ترجمه شده، در چارچوب ملت ـ دولت مدرن در ایران شکل گرفته و از قضا تاریخچه مشخصی هم دارد.


وی افزود: در دوران پهلوی سنگ‌بنای دانشگاه تهران گذاشته شد، پیش‌تر از آن در اواخر دوران قاجار، مدرسه علوم سیاسی حدود سال 1299 افتتاح شد. کمی پیش‌تر از آن، نهادی به نام دارالفنون تأسیس شد که در دوران ناصری و مشخصاً در زمان امیرکبیر و توسط او ساخته شده است. اصطلاح دارالفنون، یک «دال» دارد. دارالفنون یعنی جایی که فن و به‌زبان امروز تکنولوژی و صنعت در آن وجود دارد.


وی افزود: چرا ایرانیان در این دوره و مشخصاً در زمان قاجار، اواسط قاجار و دوران ناصری، دغدغه دارند که فن و تکنولوژی و صنعت‌شان را بهبود ببخشند؟! در رویکرد ایرانیان چه اتفاقی افتاده بوده که فکر می‌کردند که در مواجهه با ملل راقیه یا کشورهای پیشرفته به‌زبان امروز، دچار تأخر تکنولوژیکی و تاریخی شدند و بنابراین برای برون‌رفت از این وضعیت دارالفنون را تأسیس کردند.


میری در ادامه سخنانش اظهار کرد: در زمان قاجار هدف این بود که از مهندسان، معلمان و استادهای خارجی بیایند تا درس بدهند و  عقب‌ماندگی تکنولوژیک را به‌ گونه‌ای جبران کنند، یعنی به یک معنا این تصور غالب بود که ارزش‌هایمان مشکلی ندارد، دین‌مان مشکل ندارد، مذهب‌مان مشکل ندارد، شیوه مملکت‌داری‌مان که سلطنت است مشکلی ندارد، همه چیزمان سر جای خود قرار دارد، ولی یک مشکل کوچک داریم، آن مشکل کوچک این است که از نظر صنعتی عقب افتاده‌ایم. ما اگر بتوانیم این نقیصه را جبران کنیم، جزو ملل راقیه یا کشورهای پیشرفته قرار می‌گیریم.


عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: این تفکر فقط مختص ایرانی‌ها نبوده، اگر به چین در آن دوران هم نگاه کنید، اگر به ژاپن آن زمان هم نگاه کنید، حتی به عثمانی و روسیه توجه کنید، همه این کشورها به گونه‌ای در مواجهه با تمدن اروپای غربی به این نتیجه می‌رسند که مشکل فقط این است که از نظر صنعتی و تکنولوژیک عقب‌مانده‌ایم وگرنه ارزش‌های ما هیچ مشکلی ندارد.


این پژوهشگر در ادامه تصریح کرد: مثلاً ژاپنی‌ها می‌گویند اسلحه و تکنولوژی غرب به‌علاوه ارزش‌های ژاپنی می‌تواند ما را به ملل راقیه برساند. به‌ نوعی این نگرش در ایرانیان هم هست. حال چرا دارالفنون را تأسیس کردند؟ چون احساس بر این بود که تنها از نظر تکنولوژیک عقب هستیم.


میری افزود:  به‌ نظرم جنگ یا جنگ‌ها یکی از عوامل بسیار مهم و جدی در تغییر و تحولات اجتماعی هستند. دو جنگ در ایران اتفاق می‌افتد؛ یکی جنگ اول ایران و روسیه است که منجر به معاهده گلستان می‌شود، بعد جنگ دوم منجر به معاهده ترکمانچای می‌شود، البته نبردهای دیگری هم در زمان محمدشاه قاجار اتفاق می‌افتد؛ مثل محاصره هرات که انگلیسی‌ها ایران را تهدید می‌کنند اگر ایران از جنوب و از جزیره خارک، از هرات یا همان منطقه‌ای که امروزه شامل افغانستان و حدودی از تاجیکستان می شود، بیرون نیایند، انگلیسی‌ها به ایران حمله می‌کنند و نهایت منجر به معاهدات دیگری می‌شود.


این کارشناس تأکید کرد: معاهده دیگر، معاهده آخال است که بین ایران و روسیه تزاری بسته و منجر به این شد که ایرانی‌ها قیمومیت یا حاکمیت خودشان را بر بیشتر مناطقی که امروز به آن آسیای مرکزی یا آسیای میانه می‌گوییم و در آن زمان به آن منطقه ترکستان غربی می‌گفتند که امروزه شامل پنج کشور قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان است، از دست دهند.


میری خاطرنشان کرد: جنگ‌ها و رویارویی‌های نظامی که منجر به شکست‌های بی‌شمار در صحنه‌های نبرد شده و معاهده‌های بسیاری را به ایران تحمیل می‌کنند، ایرانی‌ها را به این فکر وامی‌دارد که گویا ما از نظر نظامی خیلی مشکل داریم و باید این نقیصه را جبران کنیم. جبران آن هم، در حوزه فن و تکنولوژی است.


این جامعه‌شناس اظهار کرد: در آن روزگار، تهران معروف بوده به دارالحکمه، یعنی فیلسوفان و حکمای بسیاری در تهران بودند ولی هیچ‌کدام از این فیلسوفان مواجهه فلسفی با مسئله فن و تکنولوژی و صنعت نداشتند، یعنی مواجهه‌ای با تمدن غرب یا با تمدن جدید اروپای غربی صورت نمی‌گیرد و فکر می‌کردند می‌توانیم گزینه‌ای، انتخابی و گزینشی با این وضعیت جدید که به آن معاصرت می‌گویند، برخورد داشته باشند، این تلقی منجر به این می‌شود که فکر کنیم وقتی تکنولوژی وارد شود، تکنولوژی امری خنثی است و ما می‌توانیم بر تکنولوژی سوار شویم. در حالی‌ که امروز بعد از حدود 120 تا 130 سال یا 150 سال که از دارالفنون می‌گذرد، امروز متوجه شدیم تکنولوژی خنثی نیست.


میری گفت: زمانی که تکنولوژی‌ای وارد می‌شود، مناسبات و ارزش‌های خاص خودش را می‌آورد، سیستم اجتماعی و تحولات اجتماعی را رقم می‌زند و نوع نگرش را به جهان تغییر می‌دهد؛ مثلاً یک تلفن موبایل فقط یک ابزار نیست بلکه نگرش ابزارانگارانه را تلقین و بر ما تحمیل می‌کند. بعد از دارالفنون به این نتیجه می‌رسیم که نیازمند تغییر و تحولات بنیادی‌تری هستیم و در این زمان است که مسئله دانشگاه به‌معنای اخص کلمه مطرح می‌شود.


میری در ادامه سخنانش توضیح داد:  دانشگاه تهران نمونه برجسته آن است که در آنجا علوم مختلف از فنی و تکنولوژی و طب و پزشکی و علوم انسانی و روان‌شناسی و ... مطرح می‌شود و به‌تدریج دانشگاه‌های مادر در سراسر کشور مثل دانشگاه شیراز، اصفهان، تبریز و مشهد تا در دوران پهلوی دوم یا محمدرضاشاه در بسیاری از شهرهای ما گسترش پیدا می‌کند. دو رویکرد کلان وجود دارد: یک رویکرد کلان این است که یک نگاه تقلیدانگارانه‌ای داشتیم، یعنی اروپایی‌ها دانشگاه دارند، ما هم دانشگاه داشته باشیم.


میری گفت: بسیاری از ایرانیان مخصوصاً نخبگان ایرانی مثل علی‌اکبر سیاسی و حتی محمدعلی فروغی به این نتیجه رسیده بودند و ریشه این نوع تفکر شاید در نسل پیشین نخبگان و روشنفکران یا منورالفکران ایرانی مثل آخوندزاده، طالبوف وجود داشت، حتی دهخدا و ... که بعدها ظهور کردند، این بود که اگر می‌خواهیم به کشورهای پیشرفته برسیم، نیاز به فهم و درک مناسبات زندگی اجتماعی آنها داریم.


وی افزود: مثلاً میرزاملکم خان به‌ عنوان یکی از روشنفکران یا منورالفکران نسل اول یا نسل متقدم به این نتیجه می‌رسد که مشکل ما قانون است. اگر اروپایی‌ها توانستند پیشرفت کنند، ملل راقیه توانستند به درجات عالیه برسند، کشورشان و نظام‌شان را شکل بدهند، این است که پایبندی به قانون داشتند. ما هم اگر می‌خواهیم این تغییر و تحول را تجربه کنیم باید به قانون توجه داشته باشیم.


این جامعه‌شناس تصریح کرد: مستشارالدوله کتاب «یک کلمه» را می‌نویسد که در مورد مفهوم قانون است. برای درک این قانون به مبانی حقوقی نیاز داشت. به‌تدریج این بحث‌ها به‌گونه‌ای ایده دانشگاه را مطرح کرد و ایده دانشگاه مخصوصاً در دوره پهلوی دوم معطوف به مسئله توسعه بود. در نیمه دوم دولت رضاشاه بحث این بود که دانشگاه باید بازویی برای توسعه کشور باشد.


در ادامه این سلسله گفتمان، نسبت ایده دانشگاه  با مفهوم توسعه کشور مطرح و بحث می‌شود.


انتهای پیام/4084/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر