اغمای فرهنگ در چرخه بیتدبیری!
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، مسعود کیخا - سیگاری بر لب و دست در دست؛ صحنهای تکراری که این روزها بهوفور در دانشگاههای کشور دیده میشود. از کجا و چرا وضعیت فرهنگی، پوشش و ارتباط دختر و پسر در جامعه به اینجایی که امروز مشاهده میشود، رسیده موضوع مورد بحث نگارنده نیست؛ اما مسئولانی که هر روز نهاد و سازمان و شورایی برای رسیدگی به وضعیت فرهنگی دانشگاهها ایجاد کردهاند باید پاسخ دهند که در این سالها چه بر سر دانشگاههای کشور آوردهاند که شاید حتی در دل اروپا هم شاهد هنجارشکنیهای اینچنینی از سوی دانشجویان آن کشور نیستیم.
یک سؤال اساسی مطرح است؛ نهادهای متعدد فرهنگی چه فعالیت و عملکرد مثبتی برای بهبود و ارتقای فرهنگ مجموعه دانشگاهی داشتهاند؟
شورای عالی انقلاب فرهنگی چه میکند؟
شاید اصلیترین نهادی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی تولیت فرهنگی جامعه و بهویژه دانشگاه را برعهده داشته شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
انتقادات زیادی از سوی کارشناسان و صاحبنظران فرهنگی به شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح است؛ که برخی بهجا و قابل اتکا و برخی بی پایه و اساس است؛ اما نمیتوان از این نکته گذشت که شاید اعضای شورای عالی رصدی از وضعیت فرهنگی دانشگاهها ندارند.
نقد اساسی دیگر این است که شورای عالی، سالها وقت خود را برای تدوین اسناد بالادستی صرف میکند در حالیکه برای اجرا یا نظارت بر اجرای آن هیچ سازوکاری دیده نشده است، آییننامه اجرایی بسیاری از اسناد نگارش نشده و نتیجه این بلبشوی فرهنگی که آش شلهقلمکاری است برای خودش، همین میشود که بودجههای بسیار، بدون ذرهای نتیجه صرف امور فرهنگی میشود.
چه لزومی دارد وقتی یک سند بعد از 5 یا 6 سال کار و جلسه مستمر نهایی و ابلاغ شده؛ اما پس از سالها هنوز در هیچ دانشگاهی به مرحله اجرا در نیامده، سند دیگری تدوین شود. بههرحال باید زمانی فرا برسد که شورای عالی انقلاب فرهنگی متوجه شود که مشکل کشور نبود اسناد بالادستی نیست، بلکه مشکل در اجرای اسناد موجود است و باید چارهای اندیشید تا آنها اجرایی شود.
داستان معاونت فرهنگی و کمبود بودجه
جمله معروف «بودجه بخش فرهنگی کفاف برنامههای معمول و روتین را نمیدهد» از زبان تمام معاونتهای فرهنگی دانشگاهها و حتی معاونتهای تمام ادوار وزارت علوم شنیده شده است.
فعالیت معاونتهای فرهنگی دانشگاهها در حد برگزاری جلسات معمول و ساعت پرکن بیمخاطب تقلیل یافته است. کار عمیق فرهنگی، فعالیتهای پژوهشی برای ریشهیابی آسیبهای اجتماعی و برنامهریزی برای رفع آن از سوی کدام دانشگاه تاکنون صورت گرفته است؟
سالهای نه چندان دور مسئله این بود که دانشگاهها و دانشجویان از ناهنجاریهای جامعه تأثیر نپذیرند؛ اما امروزه شاهد هستیم که منشأ برخی از ناهنجاریها، مدها و نحوه پوششها و ناهنجاریهایی که در جامعه رواج پیدا میکند، دانشگاه است و باید مراقب بود که جامعه، از ناهنجاریهای دانشگاه تأثیر نپذیرد.
ظرفیت بلااستفاده تشکلهای دانشجویی
نمیتوان از متولیان فرهنگی گفت و از تشکلهای دانشجویی نامی به میان نیاورد. گرچه شاید تشکلهای دانشجویی استقلال و اراده نهادهای رسمی فرهنگی را نداشته باشد ولی به هرحال بهعنوان بازوی فرهنگی دانشگاهها محسوب میشوند، از بودجه دانشگاهها بهره میبرند و مزیتهایی دارند که میتوانند از آن برای ارتقای فرهنگ دانشگاهی استفاده کرد.
نیروی جوان و امروزی، یکی از مؤلفهها و مزیتهای مهمی است که تشکلها از آن برخوردار هستند. علاوه بر اندیشههای نو، کمیت نیروهایی که در تشکلها فعالیت میکنند هم ظرفیت قابل اتکایی است که نهادهای رسمی فرهنگی از آن بیبهره هستند. بخشی از فعالیتهای پژوهشی و علمی در حوزه فرهنگی را میتوان به تشکلهای دانشجویی سپرد.
آشنایی با مشکلات دانشجویان؛ این خلأ و معضل بزرگ را که مسئولان دانشگاه سالها از دوران دانشجوییشان گذشته و شاید با مشکلات نسل جوان امروزی آشنا نباشند میتوان بهراحتی توسط تشکلهای دانشجویی برطرف کرد.
این انتقاد اساسی به تشکلهای دانشجویی وارد است که در سالهای اخیر درگیر فعالیتهای روزمره سیاسی شدهاند و در جذب دانشجویان و بهکارگیری آنها در فعالیتهای فرهنگی کمکاری صورت گرفته است.
کانونهای اسماً فرهنگی
در آخر هم جا دارد از کانونهای فرهنگی دانشجویی نام برد که بسیاری از آنها در دانشگاهها به ثبت رسیده و عملاً فعالیتی انجام نمیدهند یا فعالیتهای آنها در حد مسائل روزمره است و از آنها کار فرهنگی تأثیرگذاری دیده نمیشود.
به هر حال نمیتوان مشکلات فرهنگی را قصور و کمکاری یک یا دو نهاد فرهنگی دانست بلکه آسیبهای فرهنگی دانشگاهها دومینویی است که سالها پیش مهره اول آن افتاده و همینطور پیش میرود.
آیا زمان آن فرا نرسیده تا نهادهای فرهنگی دانشگاه پیش از فرو ریختن سقف سیاه دود سیگارهای دانشجویی از خواب بیدار شوند؟
انتهای پیام/4007/پ
انتهای پیام/