صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یکی از اساتید اخلاق حوزه علمیه عنوان کرد:

خاطره‌ای شیرین از عشق یک جوان به امام حسین (ع)

یکی از اساتید اخلاق حوزه علمیه به مناسبت اعزام زائران اربعین حسینی به عراق، خاطره‌ای را از عشق و ارادت مردم این کشور به حضرت سیدالشهدا (ع) نقل کرد.
کد خبر : 317492

به گزارش خبرنگار حوزه معارف اسلامی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ جعفر ناصری از اساتید حوزه علمیه قم به مناسبت اعزام زائران اربعین حسینی به عراق خاطره‌ای شیرین را از عشق و ارادت مردم عراق به حضرت سیدالشهدا (ع) نقل می‌کند که این خاطره بسیار شنیدنی و تأثیرگذار است که تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.


پیرمرد عراقی تعریف می‌کرد: در جریان انتفاضه شیعیان عراق در سال 1991 میلادی، عده‌ای از ما را در کربلا دستگیر کردند و به بیابانی بردند و بر روی تپه‌ای از ریگ پیاده کردند. کامل حسین داماد صدام و مأمور حمله به حرم امام حسین (ع) در آنجا بود، همه را روی ریگ‌ها نشاندند، کامل حسین جلو آمد و یک تفنگ از دست سربازی گرفت و در جلوی ما ایستاد و گفت: شما طرفدار امام حسین هستی یا طرفدار صدام حسین؟


کسی جواب نداد!


بار دوم گفت: هرکس طرفدار امام حسین است بلند شود و هر کس طرفدار صدام حسین است، بنشیند.


کسی بلند نشد!


ناگاه یک جوان 16 ساله بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین علیه‌السلام هستم. کامل حسین گفت: برو آنجا بایست، او رفت در مقابل همه ایستاد.


بار دیگر کامل حسین گفت: هر کس طرفدار امام حسین است، بلند شود؛ کسی جرأت نکرد بلند شود. کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان 16 ساله گرفت و او را به شهادت رساند.


بار دیگر رو کرد به ما و گفت: طرفدار امام حسین هستی یا طرفدار صدام حسین؟


جوانی دیگر بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین علیه‌السلام هستم، کامل حسین او را نیز به شهادت رساند و بعد از آن، هر چه گفت: کدامیک از شماها طرفدار امام حسین هستید، کسی جواب نداد. لذا ما را به شهر آوردند و آزاد کردند؛ شب در خواب، امام حسین علیه‌السلام را دیدم که کنار ضریح مطهر ایستاده و جنازه آن جوان 16 ساله را آوردند.


حضرت فرمودند: کنار شهدا دفنش کنید. او را دفن کردند و سپس جنازه شهید دومی را آوردند، حضرت فرمود: او را در ضریح دفن کنید.


برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام حسین علیه‌السلام میان این دو شهید تفاوت قائل شدند!


لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم.


حضرت فرمودند: جوان اولی نمی‌دانست سرنوشتش چه می‌شود، ولی در عین حال بلند شد و طرفداریش را از ما اعلام کرد.


لذا جزء شهدا دفن شد ...


ولی جوان دومی با اینکه دید آن یکی به شهادت رسیده، ولی باز هم بلند شد و طرفداریش از ما را اعلام کرد.


گفتم: در ضریح دفنش کنند.


صَلَّی اللهُ عَلیک یا اَباعَبدالله


انتهای پیام/4072/خ


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان 1 نظر
ناهید
13:28 - 1401/05/30
خیلی قشنگ بود