صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
ندا الماسیان طهرانی *

ماهورا؛ جذاب اما معلق میان چند قصه

کد خبر : 315904

"ماهورا"ی حمید زرگرنژاد فیلمی معلق میان جنگ و عشق و زندگی است. معلق از این نظر که مخاطب نمی‌داند تکلیفش با فیلم چیست؟ آیا باید به قصه عشیره‌ای که در مناطق مرزی زندگی می‌کنند و آداب و رسوم خاص خود را دارند دل ببندد؟ قبیله ای که نیمی به زبان فارسی و نیم دیگر به زبان عربی سخن می‌گویند و مشترکات بسیار زیادی از جمله علقه‌ها و ارتباطات فامیلی و خونی میان ایشان و اعراب عراقی آن سوی مرز وجود دارد؛ یا اینکه پیگیر ماجرای نجات خلبان ایرانی که هواپیمایش سقوط کرده و عکس‌های زیاد و مهمی از تأسیسات دشمن ثبت و در صندلی‌اش جاسازی کرده باشند؟

 در واقع مشکل اینجاست که زرگر‌نژاد به عنوان نویسنده فیلمنامه، در پرداخت بیشتر و افزون‌تر به نقطه مرکزی درام توجه و دقت لازم را به خرج نداده و احتمالاً چون داستان‌های مرتبط با قصه اصلی فیلمش برایش دارای اهمیت بوده تصمیم گرفته تا چند هسته موازی برای مرکزیت درام در‌نظر بگیرد که این مسئله به کلیت فیلمنامه آسیب زده است. از همین رو مخاطب تا انتها تکلیفش روشن نیست که می‌بایست تمرکزش را بر موضوع اول استوار کند یا دومی یا سومی؟ ضمن اینکه در پرداخت هر سه موضوع هم ابهامات، اشکالات و حفره‌هایی در فیلمنامه دیده می‌شود که از ارزش‌های آن می‌کاهد و سؤالات بی‌پاسخ فراوانی را در ذهن مخاطب پدید می‌آورد که اکثر قریب به اتفاق آنها هم نامفهوم و بی‌پاسخ می‌ماند.

یکی از دلایل این امر، شاید تعدد شخصیت‌های داستان باشد که برای هرکدام شناسنامه‌ای در‌نظر گرفته شده و هر کدام سهمی در پیشبرد داستان دارند و همین مسأله جمع کردن و به پایان رساندن قصه و فیلم را سخت‌تر می‌کند.

 ساختار فیلم اما از فیلمنامه مطلوبتر است و بیننده با فیلمی مواجه است که به لحاظ اجزای بصری و ساختاری هماهنگی بیشتری دارند. از این میان می‌توان به لوکیشن‌های زیبای فیلم، طراحی صحنه، موسیقی متن و برخی جلوه‌های ویژه بصری اشاره کرد. چنانچه کارگردان در انتخاب بازیگر و هدایت همه آنها در یک جهت اندکی موفق‌تر عمل می‌کرد و همچنین لهجه بازیگران اصلی فیلم مورد بازنگری قرار می‌گرفت می‌توانستیم از بازی خوب بازیگران نیز یاد کنیم که متأسفانه در فیلمی که روی پرده دیدیم این مهم وجود نداشت و بازی هیچ‌یک از بازیگران راضی کننده به نظر نمی‌رسيد. 

همچنین به نظر می‌رسد که فیلم برای ارتباط مناسب‌تر با مخاطب با توجه به تعدد داستان‌ها و غیره نیاز به زمانی نزدیک به سه ساعت برای اکران داشته باشد که متأسفانه با حال روز و این روزهای اکران سینمای ما چنین وضعیتی قطعاً رخ نمی‌دهد و از همین روست که معتقدم فیلم می‌توانست با توجه به تعدد قصه‌هایش که هر یک به خودی خود دارای جذابیت هستند و همچنین کلیت ماجرا که در یک فضای واقعی اتفاق افتاده ، تبدیل به دو یا سه فیلم شود که البته تحقق آن مسأله هم به هر شکل پیچ و خم‌های خود را می‌داشت. اما در همین وضعیت موجود نیز "ماهورا" فیلمی قابل احترام با داستان و ساختاری شریف است که می‌بایست سازندگانش را برای توجه به چنین موضوع و مضمونی مورد ستایش قرار داد. به‌واقع یکی دیگر از الگوهایی که در ژانر سینمای جنگ می‌توان از آن به‌عنوان  متر و معیار برای ژانر دفاع مقدس نام برد همین فیلم "ماهورا" است که امید است در اکران عمومی بتواند بیشتر قدر ببیند.

*روزنامه نگار

انتهای پیام/4046/خ

انتهای پیام/

ارسال نظر