صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یادداشت دکتر رضاییان بر سینمای «هال» و عقلانیت «وبری»

یک تصویر و دو پرسش

دکتر مجید رضاییان در یادداشتی سینمای «هال» و عقلانیت «وبری» را بررسی کرده است.
کد خبر : 2901

در یادداشت دکتر مجید رضاییان- استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیزم آمده است:


پرسش اول: تصویر حاوی پیام است یا پیام حاوی تصویر؟ استوارت هال از مکتب بیرمنگام، با ارائه تئوری بازنمایی (Representation) معتقد است، رسانه سینما - در کنار دیگر رسانه ها- کار آن، انعکاس واقعیت نیست بلکه نمایش واقعیت است. بر اساس نظریه هال این پیام است که حاوی تصویر است، حتی تصویر در رسانه سینما. به دیگر سخن بر اساس این نظریه سینماگر از واقعیت آنچه را که می خواهد می سازد تا پیام مورد نظر خویش را به مخاطب عرضه کند و صریح تر آنکه القا کند.


شاید نقد اصولی وارده بر این دیدگاه از این منظر قابل بررسی است که سینماگر از رسانه سینما با اتکا به سه عنصر طرح و اندیشه- واقعیت های موجود بیرونی- فضای اجتماعی، پیامی را در نظر می گیرد که با کمک تصویر و با قدرت واقعی سازی آن یعنی نمایش به مخاطب عرضه می کند. نکته در این است که دیدگاه استوارت هال در عصر کنونی زمانی متزلزل می شود که سینماگر دیگری می تواند بخشی دیگر از همان واقعیت را برش بزند و مخاطب این اختیار را دارد که از میان همه نمایش های واقعیت مانند تکه هایی از یک پازل به حقیقت آن پی ببرد.


بنابراین نمی‌توان گفت که سینما و رسانه‌ها با نمایش واقعیت، واقعیت را مخدوش یا وارونه می کنند، زیرا این امکان برای مخالفان و منتقدان وجود دارد تا بخشی دیگر از واقعیت نشان داده شود و در این صورت تئوری استوارت هال با ایراد جدی مواجه خواهد شد.


پرسش آخر: تصویر حاوی امید است یا امید حاوی تصویر؟ از نگاه ماکس وبر که تئوری عقلانیت اجتماعی را مطرح می کند می توان به سینما به عنوان رسانه قدرتمند اجتماعی این نگاه را داشت که انگیزش به تعبیر وبر یک پایه جدی دستیابی به مشارکت و سرانجام عقلانیت است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که در اینجا امید می تواند حاوی تصویر ثانوی و سینمایی باشد که ما را به مدرنیته عقلانی اما با آمیزه ای از تعاریف و پایه های سنتی و بومی نزدیک کند و آن شود که باید.


سینمای امید در فضای بنفش و امیدآفرینی که ایجاد شده است می تواند راه عقلانیت را بگشاید، اما فراموش نکنیم که این عقلانیت، برای دستیابی به اجماع و تبدیل آن به وجه اجتماعی و غالب، نیاز به امید در کنار اندیشه دارد. اندیشه- و در نهایت قلم و فیلمنامه- به نگاه عمقی و پشتوانه سواد علمی وابسته است، اما تردید نمی‌توان کرد که سینماگران دردمند، در دایره اندیشمندان عمیقی قرار می گیرند که وبر به آنان این نگاه را دارد: کنشگران طرح عقلانیت اجتماعی.


انتهای پیام/

ارسال نظر