جامجهانی روسیه در «ماجرای دیوانهوار آبیپوشان»
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری آنا، داستان «ماجرای دیوانهوار آبیپوشان» از مجموعه داستانی انتخاب شده که در سال 2003 در انتشارات معتبر گالیمار به چاپ رسیده است. ترجمه این داستان به قلم احمد پرهیزی، این روزها دوباره به مناسبت جام جهانی فوتبال 2018 از سوی شهرستان ادب منتشر شده است.
در بخشی از این داستان آمده است:
▪️«...حالا دوباره روزهای شادی بازگشته بود. تیم آبیپوشان به کره جنوبی عزیمت کرده بود. آدریان اندکی از پولش را برای خریدن روزنامه ورزشی اِکیپ کنار میگذاشت تا هر صبح از احوال قهرمانانش باخبر شود. چیز خاصی در نشریه نوشته نشده بود، جز اینکه فوتبالیستها به شهر ایبوزوکی ژاپن رسیده بودند و حالا میبایست بدنشان با دما و ساعت کشور میزبان، قبل از بازی با کره، سازگاری یابد. آدریان کاملاً موافق بود، چنین مسایلی اصلاً شوخیبردار نیست، او این نکته را به خوبی میدانست. حتی در همین محله خودش مونروی هم، دمای هوا از هفت تا دوازده درجه سانتیگراد متغیر بود و باعث میشد تا او به سرفه بیفتد، معلوم است که پریدن از قارهای به قاره دیگر، ممکن است باعث شود تا وضعیت برای تیم ملی فوتبال فرانسه، به سرعت خراب شود. هتلی که مارسل دزایی و سایر نفرات تیم در آن اقامت کرده بودند، جای بسیار مناسبی بود، اما از نظر آدریان، برای مهمانانی چنین برجسته، باز هم کم بود. خانواده ایوازاکی، صاحبانِ هتل، کارشان را به خوبی انجام داده بودند. آقایان آبیپوش، بفرمایید روی فرش قرمز! از طرف دیگر، چندی پیش تایگر وودز قهرمان گلف همین هتل را برای زندگی انتخاب کرده بود، این نکته ثابت میکرد که خانواده ایوازاکی به هیچ وجه، برای مهمانانشان کم نمیگذاشتند. بله آقا، ژاپنیها آدم حسابیاند. نه از آن آدمهایی که لَنگِ یکی دو یورو هستند. بلدند چطوری خوش بگذرانند. آدمهای باکلاسیاند. از طرفی، فدراسیون فوتبال فرانسه هم سنگ تمام گذاشته بود. همسران بازیکنان هم در این سفر آنان را همراهی میکردند. یورکایف، دزایی، لوبوف، رامه، توران، ترزگه، لیزارازو، و کل تیم دیگر احساس تنهایی نمیکردند. برای خانمها برنامه گردشگری هیجانانگیزی چیده بودند...»
لازم به یادآوری است، تیری ژونکه نویسنده رمانهای نوآر و نیز داستانهای جنایی بود. ژونکه، داستاننویسی با گرایش چپ بود و همواره از حقوق کارگران دفاع میکرد. «کوشک نامیرایان»، «سرخ زندگی است»، و «مولوخ» از جمله مشهورترین رمانهای او به شمار میرود. ژونکه همچنین چندین اثر برای نوجوانان نگاشته است. پدرو آلمودوار، فیلم «پوستی که در آن زندگی میکنم» را با اقتباس از یکی از داستانهای این نویسنده با عنوان «میگال» ساخته است.
عمده قهرمانان داستانهای ژونکه از طبقات فرودست جامعه میآیند و به تأکید خود وی، آنها را از دل زندگی شخصی خویش بیرون کشیده است. او در پاسخ به سرزنش برخی خوانندگان که داستانهایش را زیاده از حد تیره و تار میدانند گفته است که با این زندگی که او از سر گذرانده است، دیگر بهتر از این نمیتواند بنویسد.
انتهای پیام/