3 علت هجمه سازمان یافته به دکتر ولایتی
گروه بینالملل خبرگزاری آنا -مجتبی اسماعیلی؛ «تجربه ماندگار» عنوان همایشی بود که هفته گذشته برگزار شد و در آن دکتر علیاکبر ولایتی، عضو هیات نظارت بر اجرای برجام در حالی که رایزنیها برای گرفتن تضمین از اروپا برای تداوم اجرای توافق هستهای از سوی دولت ادامه دارد، از این تجربه میگوید و به صورتی هشدارگونه هیات مذاکره کننده را نسبت به هرگونه اتخاذ تدابیری در آینده ارشاد میکند.
هشدارهای ولایتی مستند به تجربههای تاریخی است چرا که وی 16 سال وظیفه سکانداری وزارت امور خارجه را برعهده داشتهاست و در سالهای نه چندان دور وظیفه انجام مذاکرات را در کارنامه خود دارد. عضو هیات عالی نظارت بر برجام با بیان اینکه در سال 82 و 83 اروپاییها در اقناع غربیها برای نماندن دو یا سه سانتریفیوژ در کشور نقش اساسی داشتند، گفت: «در ماجرای برجام نان و آب مردم را به برجام گره زدند و همه جای کشور تعطیل بود. در هیات مذاکرهکننده همه بار روی دوش دکتر ظریف بود و واقعا تلاش کرد اما نمیشود یک نفر متخصص همه چیز باشد، بلکه باید کارشناسان مختلف حضور داشته باشند.»
مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل کنایهای هم به نسخه فارسی زد و آن را یکی از اشکالات برجام خواند. او سخن از تجربه به میان آورد و گفت هدف از عهدشکنی اروپاییها نه برجام، بلکه منطقه است. وی تاکید کرد: «در واقع برجام یک دکمه بود که کت و شلوار و اصل قضیه منطقه میشد تا ما در منطقه نباشیم. ما امروز در سوریه پیروز شدیم، در لبنان و عراق پیروز شدیم و در یمن نیز در حال پیروزی هستیم. جبهه مقاومت نفس آمریکا و اسرائیل را میبرد.»
ولایتی همه این انتقادات را مطرح میکند، ولی در کنار آن پیشنهادهای مهمی را برای تقویت توان هستهای جمهوری اسلامی و مقابله با نقض عهد آمریکا در برجام ارائه میدهد و میگوید: «نخستین پیشنهاد، راهاندازی UF6 (هگزافلوراید اورانیوم) است که در 70 درجه به حالت گاز درمیآید و قابلیت چرخاندن سانتریفیوژ برای غنیسازی دارد. دومین پیشنهاد؛ ساخت و بکارگیری موتورهای نیرومند هستهای برای کشتیها و زیردریاییها است. سومین مورد؛ تسریع در بکارگیری موتورهای نیرومند هستهای و تولید ایزوتوپهای پایدار است. چهارمین پیشنهاد؛ بکارگیری الیاف کربن و پنجمین مورد؛ پژوهش درباره IR6 و IR8 است.»
عضو هیات نظارت بر اجرای برجام به سخنان مقام معظم رهبری میپردازد و بر لزوم نگاه به شرق و همکاری با چین و روسیه تاکید میکند و میگوید: «ما و روسیه و چین در جاهای مختلفی منافع ملیمان با یکدیگر همخوانی دارد و میتوانیم با هم کار کنیم. روسها بیتردید و با صراحت و سرعت پیشنهاد موزیانه انگلیس در سازمان ملل متحد علیه ایران را درباره یمن وتو کرد... روسیه نه میتواند و نه بنا دارد که به ایران زور بگوید. با این کشور درباره موضوعات دفاعی در حال همکاری هستیم و تقریبا هرچه خواستیم کم و بیش به ما داده است. این راکتوری که روسها درست کردند آلمانیها قرار بود درست کنند که بعد از انقلاب رفتند و یک قدم کوچک برنداشتند، اما روسها رآکتور را درست کردند و چیزهایی به ما دادند که یک پیچش را اروپاییها نمیدهند.»
ولایتی افزود: «چین در اوج تحریمها با ما همکاری کرد و 52 میلیارد دلار حجم مبادلات ما با چین بود که البته فاصله این رقم با کشور دوم بسیار زیاد است. رهبر معظم انقلاب سالها قبل نگاه به شرق را فرمودند و در دیدار با رئیسجمهوری چین گفتند که طالب روابط راهبردی با چین هستیم و آنها نیز این نکته را گفته بودند.»
عضو هیات نظارت بر اجرای برجام بر تقویت توان منطقهای تاکید میکند و میگوید آمریکا چه بخواهد و چه نخواهد باید منطقه را ترک کند و آن را به اهلش بسپارد.
موجسواری اصلاحطلبان بر انتقاد ولایتی از برجام
رسانههای اصلاحطلب اینبار نیز همچون گذشته همسو با سیگنالهای غربی، با اظهاراتی که ولایتی در انتقاد از برجام و نقص عملکردهای انجام شده از سوی هیات مذاکرهکننده انجام داد ساز مخالف زدند. رسانههایی که البته اظهر منالشمس است سازماندهی شده و احتمالا بدون استماع دقیق سخنان ولایتی و بدون تطابق داشتن با واقعیتهای داخلی انجام شده است. بهعنوان نمونه در موضوع استفاده نکردن از کارشناسان و متخصصان در هیات مذاکرهکننده، خود ولایتی از اشخاصی است که درصدد استفاده از بهترین گزینههاست و نقدی که به محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه درباره استفاده از کسانی که کارشناس امر باشند و دغدغه انقلابی داشته باشند وارد است. دغدغه انقلابی داشتن همان نکتهای است که مقام معظم رهبری بارها در سخنرانیهای مختلف قبل از برجام بر آن تاکید کرده بودند.
مشخص است کسی که دغدغه نان و آب مردم را نداشته باشد و چشم و ذهنش به غرب باشد، در انتخاب افراد همراه خود دچار لغزش میشود، هرچند خودش در آن زمینه (در حوزه مثلا دیپلماتیک) استاد باشد.
محمدحسین قدیری ابیانه که خود از اعضای ستاد قطعنامه 598 بود و در برخی مقاطع در مذاکرات نیویورک حضور داشت، در اینباره می گوید: «یکی از ویژگیهای آقای ولایتی این بود که درصدد بکارگیری تواناترین نیروها در عرصههای مختلف اعم از حقوقی نظامی، اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و رسانهای برای کسب بهترین نتیجه بود و این درست نقصی است که در مذاکرات برجام مشاهده شد، یعنی از کارشناسان در حوزههای مختلف استفاده نمیشد.»
وی افزود: «آقای علیاکبر صالحی نیز بعد از گذشت مدتها از مذاکرات به هیات پیوست و در بُعد بانکی فردی که به هیات معرفی شد، در نهایت جاسوس از آب درآمد. همانطور که دکتر ولایتی گفتند آقای ظریف نمیتواند متخصص همه امور باشد هرچند او یکی از دیپلماتهای برجسته و باسابقه کشور است و متاسفانه در ایران بودند کسانی که معتقد بودند حقوق هستهای ایران در مقابل دستیابی به تعامل با آمریکا چیزی نیست و تلاش میکردند نظر خود را حتی بر تیم وزارت امور خارجه تحمیل کنند.»
از سوی دیگر نگارنده ستون سیاسی روزنامه آرمان در حالی در یکی از گزارشهای خود به مواضع ولایتی میتازد و اظهارات او را عامل فرار شرکتهای غربی و شرقی از ایران بر میشمارد که ظاهرا فراموش کردهاند خیلی قبلتر از اینکه مقام ارشدی همچون ولایتی بخواهد اینگونه اظهارات را بیان کند، مقامهای اروپایی از امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه تا آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان اعتراف کرده بودند که نمیتوانند جلوی شرکتهای اروپایی را که نگران تحریمهای آمریکا هستند بگیرند. این خود یک اعتراف ضمنی به این موضوع است که اروپاییها توان ارائه تضمینهای لازم را به ایران برای حفظ منافع کشورمان پس از خروج آمریکا از برجام ندارند.
علاوه بر این، اصلاحطلبان غربگرا که چشمان خود را به شدت به روی واقعیتهای موجود داخلی بستهاند حتی جرات پذیرفتن و اعتراف به این واقعیت را ندارند که این، حمایتها و سیگنالهای دولت به اصطلاح «تدبیر و امید» بود که باعث شد فردی دیوانه همچون دونالد ترامپ در آمریکا جریتر شود و به فکر خروج از برجام و ادامه تحریم های ایران بیافتد. آنها حتی سابقه سیاستهای چماق و هویج را فراموش کردهاند و باید گفت فراموشی در خون این جریان قرار دارد.
قدیری ابیانه، از کارشناسان سیاسی کشورمان در اینباره میگوید: «تحلیل آقای ولایتی درباره اینکه به آمریکا و اروپا نباید و نمیتوان اعتماد کرد حرف درستی است. این بدان معنی نیست که ما نباید با اروپا مذاکره داشته باشیم، اعتماد نداشتن به معنای مذاکره نکردن نیست بلکه به معنای لزوم هوشیاری مظاعف در مذاکرات است. سران کشورهای اروپایی نیز اعتراف کردهاند که نه تنها نمیتوانند آمریکا را از خروج از برجام منع کنند، بلکه اعتراف کردهاند حتی نمیتوانند شرکتهای اروپایی را از خروج از قرارداد با ایران بازدارند. وقتی خودشان چنین اعترافی میکنند نشان میدهد که حتی مذاکره با اروپا به نتیجه دست نخواهد یافت لذا دولت نباید کشور را معطل با اروپا کند. هرچند دادن مهلت به اروپاییها برای حفظ منافع و حقوق ایران منانعی ندارد.»
علت هجمه «غیرمنصفانه» علیه ولایتی چیست؟
به زعم برخی کارشناسان، ولایتی قبلا مواضعی گرفته بود که مذاکره با 1+5 را تایید و از تیم مذاکرهکننده و شخص آقای ظریف تمجید کرده بود و حتی در ایام انتخابات گفته بودند که در مذاکرات بدهبستان است، اما نگفته بودند که نیروهای متخصص نباید در تیم مذاکرهکننده وجود داشته باشد، نگفته بودند به هر قیمتی باید به توافق دست یابیم و نگفته بودند باید به اروپا و امریکا اعتماد کرد. باوجود این، بر فرض اینکه تغییری در مواضع آقای ولایتی رخ داده باشد، اگر این تغییرات بهدنبال شناخت عمیقتر موضوع و واقعبینانه باشد، مثبت است. اگر اشکالی وجود داشته باشد در کسانی است که بر مواضع ناحق خویش ایستادهاند، هرچند به ناحق بودن و اشتباه بودن آن پی بردهاند.
رسانههای اصلاحطلب دانسته یا ندانسته هجمه «غیرمنصفانه» علیه یک عضو برجسته هیات نظارت بر اجرای برجام را شدت بخشیدهاند. در موشکافی علت این موضوع باید چندین نکته را دقت کرد:
نخست؛ اینکه جریان اصلاحطلب پس از ناکامیها و سرخوردگیهای متوالی از اظهارات و عملکرد اشخاصی که داعیهدار حمایتشان هستند، ازجمله حسن روحانی که بارها منتقدان خود را با الفاظی ناپسند مورد عنایت قرار داده است، دنبال «باجگیری سیاسی» از اصولگرایان و نیروهای وابسته به جریان انقلابی کشور و فرار رو به جلو برای شانه خالی کردن از شکست برجام هستند و در این راستا مشاهده میکنیم نه ولایتی، که به سعید جلیلی، نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی بابت اظهاراتش درباره برجام حمله کردهاند. حملهای که بیش از آنکه اصولی، مستند و متقن باشد، احساسی، کاذب و تصنعی است و نمیتوان بر آن وقعی نهاد.
دوم؛ فوت آیتالله هاشمی رفسنجانی، حامی بزرگ جریان اصلاحات در کشور که دانشگاه آزاد اسلامی را تبدیل به محلی برای پاتوقهای سیاسی خود کرده بودند تا جایی که در گزارشهای پی در تحقیق و تفحص مجلس از انتخابات به موضوع دخالت دانشگاه آزاد اسلامی اشاره شده بود، معادله را در «خانه اصلاحات» تغییر داد و با ورود نیروهایی از طیف میانهرو همچون دکتر ولایتی و به تبع آن تزریق نیروهای ارزشی و انقلابی به ساختار دانشگاه آزاد باعث شد تا جریان اصلاحات هر از چند گاهی به فکر انتقامگیری سیاسی بیافتد و روزی نبوده است که سوگیری علیه جریان میانهرو و انقلابی را شاهد نباشیم. اوج این تباین را باید در موضوع برجام و از سویی هتاکیهای حسن روحانی به منتقدان و از سوی دیگر آشکار شدن برتری تحلیلهای جریان انقلابی از سرنوشت توافق هستهای با آمریکا و غرب دانست.
سوم؛ در جریان اصلاحات دو طیف میانهرو و تندرو وجود دارد. جریان میانهرو آن دسته از افرادی هستند که به تدریج با آشکار شدن سست بودن برجام و ناکامیهای دیگر این جریان در عرصه سیاست داخلی یا سکوت پیشه کردهاند یا جسته گریخته به حمایت از جریان مقابل پرداختهاند. جریان تندرو همانهایی هستند که شکست اصلاحطلبان را نمیپذیرند و بهدنبال ضربه زدن به طرف مقابل هستند. این دسته از افراد در این طیف برای اینکه در لفافه حرف خود را به کرسی بنشانند، رسانههای زنجیرهای خود را به خط میکنند تا به هجمه علیه منتقدان در موضوعات مختلف ازجمله برجام بپردازند که نمونه عینی آن را در موضوع اظهارات اخیر علیاکبر ولایتی مشاهده کردیم.
نباید از نظر دور داشت که هر شخصیت برجسته سیاسی ازجمله دکتر ولایتی با تجربه فراوانی که دارند، اظهارنظرهایشان دارای جهتگیری سیاسی در سطح داخلی و بینالمللی است و طبق آن، ارزیابیهای متفاوتی انجام شود. نه از رسانههای زنجیرهای اصلاحطلب که از همه رسانههای منصف و قلمبه دستان خوش ذوق انتظار میرود در انتقاداتشان نسبت به اینگونه موضوعات قلم به انصاف فرسایند و نه از سر احساس که از دید منطق و با توجه به سیاستهای عالی نظام جمهوری اسلامی ایران گزارههای سیاسی را نقد و تحلیل کنند.
انتهای پیام/