صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۲۷ - ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷

روایتی از سود چند میلیاردی موسسات کنکور از نمایشگاه کتاب

دو تن از خبرنگاران با حضور یک روزه در مصلا از سود عجیب و قریب موسسات کنکوری آن هم تنها ظرف ۱۰ روز نمایشگاه حکایت می کنند.
کد خبر : 279601

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، دیگر دیدن تبلیغ موسسات کنکوری آن هم به صورت روزانه در سطح شهر یا حتی از رسانه ملی به امری عادی برای همه مردم تبدیل شده است؛ تبلیغاتی که همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب در مصلای تهران به اوج خود می‌رسد و علاوه‌بر پخش اسم موسسات مختلف فعال در این حوزه از بلندگوهای محوطه، بیلبوردهایشان نیز در جای جای نمایشگاه کتاب به چشم می‌خورد تا ذهن مخاطب لحظه‌ای از نام این موسسات خالی نماند.


نمایشگاه کتاب تهران بزرگ‌ترین اجتماع ناشران حوزه‌های مختلف به شمارمی رود؛ نمایشگاهی که در آن موسسات مختلف کنکوری علاوه‌بر داشتن سالنی مجزا با نام ناشران آموزشی، حتی در غرفه ناشران دانشگاهی نیز جا خوش کرده‌اند به دانشجویان و دانش‌آموزانی که خواهان ورود به دانشگاه هستند و جدای از فروش کتاب، خدماتی از جمله مشاوره تحصیلی نیز ارائه می‌دهند؛ خدماتی که در ظاهر راه را برای ورود به مقاطع تحصیلی مختلف دانشگاهی هموار می‌کند. این روزها همه از قیمت بالای کلاس‌های کنکور و تست‌زنی برای مقاطع مختلف تحصیلی باخبرند، اما نکته جالب حضور موسسات آموزشی در نمایشگاه کتاب تهران نحوه ارائه خدمات آنهاست؛ موضوعی که من و همکارم را راهی مصلی کرد تا از نزدیک در جریان آن قرار بگیریم.اگر شما هم مثل ما مترو را برای رفتن به نمایشگاه انتخاب کنید، تنها چند دقیقه کافی است تا بعد از بیرون آمدن از مترو و حرکت به سمت محل استقرار ناشران دانشگاهی، صدای تبلیغ این موسسات را بشنوید؛ صدایی که شما را بیشتر ترغیب می‌کند تا سری به آنها بزنید. در کنار صداهای دور و نزدیکی که نام‌های این موسسات را تکرار می‌کنند، تبلیغات محیطی ارائه مشاوره و فروش بسته‌های کمک آموزشی نیز از دور خودنمایی می‌کنند؛ تبلیغاتی که از فاصله چندصدمتری هم قابل‌مشاهده است. بالاخره بعد از کمی پیاده‌روی به چادرهای ناشران این حوزه رسیدیم، هفت چادری که تعداد قابل‌توجهی از این ناشران را در خود جای داده و تبلیغات برای آن به حدی وسیع است که از هر جای مصلی می‌توان به راحتی مسیر رسیدن به آنها را پیدا کرد. اینجا همان محلی بود که راه من و همکارم را از هم جدا کرد تا هر کدام به دنبال پیدا کردن جواب سوالات‌مان برویم.


سراغ یکی از موسسات مطرح کنکوری که غرفه نسبتا بزرگی هم دارد، می‌روم؛ موسسه‌ای که کتاب‌های دانشگاهی عرضه می‌کند، اما ظاهرا خرید آنها کار چندان ساده‌ای هم نیست، چون وقتی از غرفه‌دار می‌خواهم قیمت بسته کمک آموزشی کتاب‌ها را برای آزمون کارشناسی‌ارشد بگوید، رقم عجیب بیش از یک میلیون را از زبانش می‌شنوم. غرفه‌دار خانم که خودش متوجه تعجبم شده، می‌گوید: «بسته کمک آموزشی را بدون شرکت در آزمون‌مان ارائه نمی‌دهیم. » جمله‌اش که تمام شد، از ارائه تخفیف 30 درصدی ویژه نمایشگاه سخن گفت؛ تخفیفی که درنهایت امکان استفاده از بسته کمک آموزشی رشته مدنظرم آن هم با حضور در چهار آزمون اجباری! به قیمت 780 هزار تومان را فراهم می‌کرد. سراغ غرفه دیگری می‌روم تا شاید آنجا بتوانم بسته کمک آموزشی رشته‌ام را بخرم، ولی زمانی که موضوع را با غرفه‌دار مطرح می‌کنم، جواب قابل‌تاملی می‌دهد؛ «برای سفارش بسته باید با شماره موسسه تماس بگیرید، اینجا کتاب‌ها به صورت‌ تک به فروش می‌رسد.»البته به گفته مسئول غرفه، این موسسه برای راحتی دانشجویان بسته‌ها را با دو بسته قیمتی متفاوت که شامل باآزمون و غیرآزمون است، ارائه می‌دهد، با این حال در این غرفه هم نتوانستم بسته کمک آموزشی را که تبلیغات آن را بارها و بارها از رسانه ملی دیده‌ایم، بخرم.


سراغ یکی از مشهورترین موسسات کنکوری می‌روم؛ موسسه‌ای که غرفه‌اش به قدری شلوغ است که در وهله اول احساس کردم دیگر اینجا می‌توانم به هدفم برسم، ولی اینجا هم خبری از فروش بسته کمک آموزشی بدون پیش‌شرط نیست. با این حال افراد زیادی در وصف ثبت‌نام برای خرید بسته یا بهتر است بگوییم شرکت در کلاس‌های کنکور بودند؛ افرادی که شاید اصلی‌ترین دلیل‌شان برای ثبت‌نام تکرار جمله «تخفیف بعد از نمایشگاه تمام می‌شود» از سوی غرفه‌داران بود. وقتی قیمت ثبت‌نام برای خرید بسته را می‌پرسم، همانند غرفه اول قیمت نزدیک به یک میلیون و 200 هزار تومانی را می‌شنوم؛ قیمتی که برای دانشجوی کناری‌ام به دلیل تفاوت رشته و مقطع تحصیلی‌اش به یک میلیون و 700 هزار تومان و اجبار برای شرکت در 16 آزمون رسیده بود، موضوعی که باعث شد از مسئول ثبت‌نام‌کننده بپرسم حداقل و حداکثر قیمت‌تان برای کلاس‌ها چقدر است؟ او هم با لحنی که گویی دیگر یک میلیون تومان پول خرد است، می‌گوید: «معمولا قیمت بسته‌ها به دلیل کلاس‌ها زیر یک میلیون و البته بیشتر از دو میلیون نیستند که نسبت به رشته و مقطع تحصیلی تعیین می‌شود. »حدود نیم ساعتی روی صندلی‌ای که در غرفه‌ بود، نشستم و زمانی که دیدم غرفه‌داران این موسسه موفق شدند از 10 بازدیدکننده، سه نفرشان را مجاب به ثبت‌نام کنند، ماشین حساب گوشی‌ام را فعال کردم و به رقم حدود 72 میلیون تومانی درآمد این موسسه در یک روز نمایشگاه کتاب رسیدم؛ درآمدی که در طول 10 روز برگزاری نمایشگاه به 720 میلیون تومان آن هم تنها برای بسته‌های آموزشی یک موسسه می‌رسد، البته این رقم را هم با پیش‌فروش ثبت‌نام همه دانشجویان با قیمت یک میلیون تومان به دست آوردم، دیگر خودتان حدیث مفصل بخوانید از این مجمل!»


اینقدر رقم سود این موسسات در صفحه نمایش ماشین حسابم بالا بود که تصمیم گرفتم برای پرت کردن ذهنم از سالن ناشران دانشگاهی خارج شوم و بی‌هدف به سمت سایر ناشران مصلی حرکت کنم. در همین فکر و خیال بودم که خودم را میان ناشران آموزشی دیدم؛ ناشرانی که ظاهرا برای خرید کتاب‌هایشان نیازی به ثبت‌نام در کلاسی نداری، اما انتشار کتاب‌های کمک‌آموزشی برای هر درس و هر مقطع پیش از دانشگاه از سوی تعداد اندک این ناشران نیز حکایت از سود کلان آنها دارد، به‌طوری که بدون نیاز به کسب آمار می‌توان موفق‌ترین موسسات این بخش را به انتشارات گاج و قلمچی نسبت داد. از سالن این ناشران هم خارج می‌شوم و از همان راهی که آمده بودم، برمی‌گردم؛ راهی که شاید برای من‌ تنها گشتن در غرفه‌ها را به همراه داشت، اما ظاهرا برای موسسات کنکوری چه آنهایی که به‌عنوان اولین مقصدم به آنجا سر زدم و چه ناشران آموزشی سودهای هنگفت میلیاردی به همراه داشته و دارد.در مسیر برگشت به مترو دوباره با همکارم هم قدم می شوم و او برایم از دیده هایش می گوید، گفته‌هایی که نشان از سود عجیب موسسات مشاوره داشت و همین مسأله مرا دوباره به فکر می اندازد که سود یک موسسه‌ای که هم مشاوره ارائه می دهد و هم بسته های کمک آموزشی در طول 10 روز نمایشگاه حدود 800 میلیون تومان است حال اگر تنها 10 موسسه فعال در این حوزه را نیز در نظر بگیریم حداقل سود حاصل از آنها تنها در دوران برگزاری نمایشگاه کتاب نزدیک به 10 میلیارد تومان می شود.


از اطلاعات نمایشگاه محل استقرار موسسات کنکور را جویا می‌شوم. غرفه انتشارات دانشگاهی، سالن f1 تا f4 سالن‌هایی هستند که اگر می‌خواهید از مشاوره این موسسات استفاده کنید باید به آنجا بروید! در تمام مسیر راه بوروشورهایی را می‌توان دید که کف سالن‌های چادری ناشران آموزشی را پر کرده‌اند و تمام مدت به شما یادآوری می‌کنند که برای قبولی در کنکور راهی جز مشاوره گرفتن و ثبت‌نام در کلاس‌های آنان وجود ندارد؛ بوروشورهایی که زیر پای بازدیدکنندگان لگدمال می‌شوند!


به سالن ناشران دانشگاهی می‌رسم. نیازی نیست برای پیدا کردن غرفه‌های این موسسات تلاش زیادی کنید زیرا تمام آنها در این سالن غرفه دارند! و در یک دکور شیک به‌صورت غیرمستقیم تبلیغات کلاس‌های کنکور و آزمون‌های آمادگی کنکور سراسری را انجام می‌دهند. صندلی‌هایی که در غرفه برای داوطلبان چیده شده و به‌اصطلاح مشاورانی که با روی گشاده منتظر داوطلبان کنکور هستند تا آنان را راهنمایی کنند. مشاوره‌ای که چیزی از آن عاید شما نمی‌شود، چراکه در همان ابتدا متوجه می‌شوید برای دریافت اطلاعات درباره نحوه قبولی در آزمون باید سرکیسه را شل کنید! ناگفته نماند که با صحبت کوتاهی با این مشاوران به‌راحتی می‌توان فهمید هیچ سررشته‌ای از مشاوره ندارند. با یکی از آنها که صحبت می‌کنم من را به یکی از مشاوران زبده خود ارجاع می‌دهد و می‌گوید برای مشاوره باید با او تماس گرفته تا شیوه‌های مطالعه صحیح را در مدت زمان باقی‌مانده بیاموزید. نکته قابل‌توجهی که از سوی این فرد مطرح شد، هزینه انجام مشاوره بود! هرچند به گفته او اولین جلسه یا اولین تماس تلفنی رایگان است، اما برای جلسات بعد اگر قرار بود از مشاوره تلفنی استفاده کنم نیم‌ساعت تا 45 دقیقه 40 هزار تومان و در صورت مراجعه حضوری باید حدود 75 هزار تومان برای هر مشاوره پرداخت می‌کردم، مبلغی که با یک حساب ساده می‌توان فهمید این موسسات سودهای میلیاردی را از طریق ارائه مشاوره به جیب می‌زنند.


این فرد در حالی از هزینه مشاوره پایین صحبت می‌کرد که هیچ تضمینی نیز برای قبولی در کنکور نمی‌داد و دائما این مساله را که «قبول شدن یا نشدن به خود شما بستگی دارد» تکرار می‌کرد! چند دقیقه‌ای به بهانه دریافت اطلاعات بیشتر در غرفه نشستم تا تعداد داوطلبانی را که برای مشاوره می‌آمدند، حساب کنم. حدود 10 دقیقه‌ای که آنجا بودم پنج داوطلب به همراه دوستان یا پدر و مادر خود برای مشاوره وارد غرفه شدند. با این حساب اگر در یک ساعت حدود 30 نفر برای مشاوره بیایند و 15 نفر از آنها متقاعد شده باشند که برای مشاوره تماس بگیرند می‌توان با یک حساب سرانگشتی به این نتیجه رسید که در یک‌ساعت حدود 600 هزار تومان سود نصیب این موسسه می‌شود. این فقط کاسبی برای یک‌ساعت است و اگر این عدد را ضربدر 12 ساعت (ساعت کار نمایشگاه) کنیم 7200000 (هفت‌میلیون و دویست هزار تومان) می‌شود. البته این رقمی است که تنها از مشاوره تلفنی به دست می‌آوردند. رقمی که از مشاوره حضوری، شرکت در آزمون‌ها، فروش پک کتاب‌های تست‌زنی و... به حساب‌شان واریز می‌شود که دیگر جای خود دارد. به سراغ غرفه دیگری رفتم، شلوغی غرفه این تصور را در ذهنم ایجاد کرد که اینجا می‌توان از مشاوره تضمینی بهره برد، ولی اینجا هم خبری از تضمین نبود! خانم خوشرویی که مرا به داخل غرفه دعوت می‌کرد، از مقطع تحصیلی‌ام پرسید و وقتی فهمید قرار است برای آزمون دکتری امتحان دهم، گفت پس کارتان سخت است؛ چراکه هم باید برای آزمون مشاوره بگیرید و هم برای بعد از قبول شدن در آزمون و مرحله مصاحبه. قبل از اینکه حرفی بزنم، سریع گفت البته خیال‌تان راحت، برای هر دو مرحله به شما مشاوره می‌دهیم و مطمئن باشید اگر بخواهید می‌توانید از پس هر دوی آن بربیایید.


مشاوره دادن در اینجا شیوه جالب‌تری داشت؛ بعد از نشستن بر سر میز و جواب دادن به سوالاتی درباره رشته، شاغل و غیرشاغل بودن، زمانی که می‌توانم برای درس اختصاص دهم و... بحث هزینه‌های مشاوره مطرح شد؛ هزینه‌هایی که برای مرحله آزمون با مرحله مصاحبه متفاوت بود و تاکید شخص مشاوره‌دهنده نیز این بود که حتما تا زمانی که مشاور اجازه قطع جلسات را نداده، در جلسات مشاوره شرکت کنم! نکته‌ای که آدمی را یاد ضرب‌المثل «بوی کباب به مشام می‌رسد» می‌انداخت. با گشتی کوتاه در مصلای تهران و حضور در غرفه‌های مختلفی که به اسم مشاوره به نمایشگاه کتاب آمدند، هرچند نتوانستم به نکته‌ای خاص درباره چگونگی درس خواندن یا حضور در سر جلسه آزمون برسم، ولی با بسته‌های متنوع قیمتی مشاوره‌ها روبه‌رو شدم، بسته‌هایی که هیچ تضمینی هم نداشتند. بدون آنکه چیزی از این مشاوره دادن‌ها دستم را بگیرد از سالن انتشارات دانشگاهی بیرون آمده و راهی شبستان می‌شوم. آفتاب تهران و گرمایی آزاردهنده که در اردیبهشت‌ماه توقع آن را نداشتم به صورتم می‌خورد. از برابر بیلبوردهای تبلیغاتی دور می‌زنم و مسیر برگشت را در پیش می گیرم.


منبع: فرهیختگان


انتهای پیام/

ارسال نظر