حس غیرت ملی در «لاتاری» با طعم تلخ «پلاسکو»
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری آنا، سومین روز جشنواره در سینمای رسانهها بسیار متفاوت از روزهای آغازین آن بود. در روز سوم فیلمهای «چهارراه استانبول» به کارگردانی مصطفی کیایی، مستند «بانو قدس ایران» به کارگردانی مصطفی رزاق کریمی و «لاتاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان برای اهالی رسانه به نمایش درآمد که همه این آثار با بازخوردهای بسیار خوبی روبرو شدند.
«چهارراه استانبول» در کارنامه کیایی شاید جایگاه چندانی نداشته باشد اما اثری قابل تأمل و خوب در سینمای کشور محسوب میشود. فیلمنامه «چهارراه استانبول» اگرچه حفره های بسیاری دارد و در بخشهایی سرشار از شعارزدگیهای سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی است اما کارگردان همه تلاش خود را به کار گرفته تا با گرهافکنیها و گرهگشاییهای متقاعدکننده و شخصیتپردازیهای باورپذیر اثری دلنشین خلق کند.
زوج بهرام رادان و محسن کیایی به عنوان بازیگران اصلی این فیلم حرف چندان جدیدی برای گفتن ندارند و همانند فیلم «بارکد» همان شوخیها و دیالوگهای پینگ پونگیشان را دارند و در تلاش هستند تا از شر زندگی فلاکت باری که در آن گیر کردهاند نجات پیدا کنند، اما در کل بازی بازیگران فیلم به غیر از مهدی پاکدل که بازیاش به دل نمینشیند بسیار روان و باورپذیر است.
یکی از مهمترین نقاط قوت فیلم طراحی جلوههای ویژه است که آرش آقابیک به خوبی از پس این کار برآمده و شانس این را دارد که برای دومین سال متوالی سیمرغ بلورین جشنواره را از آن خود کند. بازسازی صحنههای حادثه ساختمان پلاسکو مخاطب را به یاد روزهای تلخ این فاجعه میاندازد و در نهایت شرایط خوبی برای اکران فیلم جدید کیایی مهیا است و احتمالاً این فیلم یکی از پرفروشترین آثار سینمایی در سال 97 خواهد بود.
مستند «بانو قدس ایران» روایتی بسیار دلنشین، دوست داشتنی و جذاب از زندگی همسر حضرت امام (ره) است؛ مستندی فارغ از شعارزدگی که سعی دارد تا تصویری حقیقی که شاید برای مخاطب عام قابل درک نباشد را از زندگی همسر حضرت امام (ره) به نمایش بگذارد.
رزاق کریمی تمام توان خود را به کار بسته تا زوایای پنهان شخصیت «خانم» را با استفاده از بازخوانی نامهها و یادداشتهای بهجا مانده از ایشان و روایتهای نزدیکان، دوستان و آشنایانشان، آشکار کند. بی شک صداهایی که از زنده یاد خدیجه ثقفی در فیلم پخش میشود موثرترین بخش فیلم است به نحوی که لحن و محتوای آن و انتخاب کلمات و جملات ایشان میتواند در شخصیتپردازی ایشان در ذهن مخاطب نقش بیبدیلی داشته باشد.
اشاره به دلخوری از فعالیتهای سیاسی حضرت امام (ره)، اعتقاد نداشتن به دعا و... از جمله نکات قابل تأملی است که به شخصیت همسر امام (ره) و تصویرسازی رابطه ایشان با امام (ره) بُعد میدهد اما متأسفانه این اتفاق گسترش پیدا نمیکند.
شاید یکی از نقاط ضعف فیلم را بتوان در نشان ندادن فعالیتهای سیاسی ایشان به عنوان بانوی اول انقلاب دانست چرا که بانو ثقفی همسر مهمترین چهره سیاسی تاریخ معاصر کشور بودهاند و به هیچ عنوان نمیتوان تصور کرد که ایشان از سیاست جدا و مبرا باشند.
فیلم سینمایی «لاتاری» از سایر آثار مهدویان جلوتر است؛ فیلمی که به اوضاع روز جامعه نزدیک و فراگیرتر است و میتواند هر مخاطبی را به وجد آورد.
جز این، «لاتاری» فیلم مهمی است چراکه یک شاهدو مثالی قدرتمند است برای اثبات این مدعا که میتوان جور دیگری هم فیلم اجتماعی ساخت، میتوان نقد کرد، اما «سینما» هم بود.
بازیها در این فیلم بینظیر هستند؛ ساعد سهیلی، جواد عزتی، هادی حجازیفر، نادر سلیمانی و... یکی از بهترین بازیهای خود را در این اثر ارائه کردهاند.
فیلمبرداری درخشان «لاتاری» که فرمشکنی جالبی در سینمای کلاسیک به وجود آورده؛ استفاده از لنز زوم مثل انژیو ۲۵-۲۵۰ و الورا ۱۸-۱۳۵ با دوربین الکسای کلاسیک جسارت بسیاری میطلبد که هادی بهروز به بهترین شکل ممکن از عهده آن برآمده است.
«لاتاری» فرزند زمانه خود از جنس «آژانس شیشهای» و «قیصر» است؛ فیلمی خوش رنگ و لعاب و آکنده از غیرت و شرف ایران و ایرانی با قهرمانی به یاد ماندنی که تن فروشی دختران ایرانی در شیخ نشینهای دبی را برنمیتابد و برای دفاع از ناموس میهن کسانی را که به دختران ایرانی چشم دارند در کشور خودشان به خون میکشد.آخرین اثر مهدویان ثابت میکند همچنان میتوان نقد و غرور ملی را هم ترمیم کرد. همچنان میتوان شخصیتهای به یادماندنی خلق کرد و میتوان قهرمانی واقعی داشت که دل مخاطب برای آنها بتپد!
انتهای پیام/