صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۲۸ - ۲۹ دی ۱۳۹۶
نظریات یک پزشک ایرانی در بیمارستان نیویورک؛

وقتی می‌میریم چه اتفاقی می‌افتد؟

شاید تصور کنید وقتی که می‌میرید در یک تونل تاریک به سمت روشنایی قدم می‌زنید یا عزیزانتان شما را دوره کرده‌اند یا  وسط یک دشت بزرگ ایستاده‌اید اما واقعا چه اتفاقی برای جسم و روح ما می‌افتد؟ نظر دانشمندان در این باره چیست؟
کد خبر : 252810

گروه علم و فناوری خبرگزاری آنا- هانا حیدری؛ این که وقتی می‌میرید چه اتفاقی برایتان می‌افتد رازی است که فقط شما خواهید دانست و تجریه خواهید کرد اما دانشمندان می‌گویند که آخرین لحظات هوشیاری می‌تواند چیز شگفت‌انگیز و مرموزی باشد که در ذهن شما روی می‌دهد.


در سال 2013 دانشمندان دانشگاه میشیگان دریافتند که پس از مرگ بالینی موش‌های آزمایشگاهی، فعالیت مغزی آنها به شدت افزایش می‌یابد و مغز آنها امواج الکتریکی از هوشیاری تولید می‌کند که بیشتر در حالت بیداری جانور دیده می‌شود.


دکتر سام پرنیا کیست؟


دکتر سام پرنیا یکی از متخصصان برجسته در مطالعات علمی مربوط به مرگ و تجربه نزدیک مرگ است. بیماران وی قبل از این که دوباره به زندگی برگردند، می‌توانند برای چندین ساعت مرده باشند. آنها بعد از بازگشت از مرگ شانس این را دارند که برای چندین دهه به زندگی خود ادامه دهند.


پرنیا مدیر مراقبت‌های ویژه بیمارستان دانشگاه بروک در نیویورک است. اگر فردی در سال گذشته در بیمارستان پرنیا دچار ایست قلبی شده و تحت عمل احیا قرار گرفته باشد، به احتمال 33 درصد دوباره به زندگی بازگشته است. این در حالی است که در یک بیمارستان معمولی در آمریکا احتمال بازگشت به زندگی دوباره پس از ایست قلبی 16 درصد است.


پرنیا معتقد است که روش‌های ارزان و سر راستی که او برای احیا استفاده می‌کند، می‌تواند سالانه جان 40 هزار آمریکایی و 10 هزار بریتانیایی را نجات دهد. پرنیا که در انگلستان تحصیل کرده و سپس در سال 2005 به آمریکا مهاجرت کرده است، از بی‌میلی جامعه پزشکی نسبت به روش‌های موثر او ناامید شده و ناچار به سراغ راهی دیگری رفته است.


پرنیا به امید این که روش‌های او شناخته‌تر شوند، کتابی به نام «اثر لازاروس» نوشته است. پرنیا در این کتاب سعی کرده است تا درک ما از مرگ را تغییر دهد. با تکیه بر دانش دقیق پرنیا می‌توان ماهیت واقعی مرگ یا قلمروی ناشناخته‌ای که هیچ مسافری از آن زنده بازنمی‌گردد را بیشتر درک کرد.


بعد از مرگ چه بلایی سرمان می‌آید؟


تحقیقات پرنیا در زمینه احیا باعث شده است که به سوی سوالات بزرگ‌تری برود: وقتی می‌میریم دقیقا چه اتفاقی می‌افتد؟ وقتی که قبل از عمل احیا روی تخت بیمارستان دراز کشیده‌ایم چه اتفاقی برای ما، خاطرات ما وشخصیت ما می‌افتد؟ چند ساعت قبل از این که روح ما در نهایت به بدنمان برگردد، چه بلایی سرش می‌آید؟


پرنیا می‌گوید: «براین باورم که افراد نباید بر اثر دلایل برگشت‌پذیر بمیرند. هیچ کسی نباید بر اثر ایست قلبی بمیرد. در واقع حملات قلبی را به‌راحتی می‌توان مدیریت کرد. اگر بتوان فرآیند مرگ را به‌خوبی مدیریت کرد، سپس می‌توان قلب را باز کرد، لخته خون را بیرون آورد و استنت (لوله توری مصنوعی از جنس فلز که در یک گذرگاه یا مجرایی طبیعی قرار داده می‌شود) را کار گذاشت تا در نهایت قلب دوباره شروع تپیدن کند».


وی در افزود: «در اکثر مواقع قلب مجددا شروع به کار می‌کند و بیمار احیا می‌شود. همچنین این کار در بیماری‌های عفونی و ذات‌الریه امکان‌پذیر است».


باورهای پرنیا ناشی از تجربیات 20 ساله وی از مرگ و زندگی در بخش مراقبت‌های ویژه است. او در بیمارستان گایز و سنت توماس در لندن، جایی که در پنج سال گذشته پیشرفت‌های زیادی در زمینه احیا داشته، آموزش دیده است. این پیشرفت که شامل فریز کردن جسد برای تسریع تحریک نورون‌ها و نظارت و حفظ سطح اکسیژن مغز می‌شود، هنوز در علم پزشکی پذیرفته نشده‌اند. پرنیا قصد دارد که این روند را تغییر دهد.


وی می‌گوید: «یکی از چیزهایی که در زندگی همه انسان‌ها مشخص است این است که همه ما یک روزی ایست قلبی را تجربه خواهیم کرد. روزی قلب ما از تپش بازخواهد ایستاد. چیزی که در دقایق و ساعات بعدی اتفاق خواهد افتاد، مهم‌ترین لحظات برای بیوگرافی ما به شمار می‌روند».


بازگشت از مرگ


احیای قلب و ریه‌ای که ما آن را از سریال‌ها و فیلم‌های پزشکی می‌شناسیم، بسیار قدیمی هستند. پرنیا ادعا می‌کند که روش‌های کنونی در دهه 1960 کشف شده است. در اکثر بیمارستا‌ن‌های سراسر جهان در صورت مرگ بیمار، پزشکان به دنبال دستگاه CPR می‌روند که این کار در نظر پرنیا بی‌فایده است؛ گویی که پزشکان حتی قبل از این که شروع به انجام عمل احیا کنند، تسلیم می‌شوند.


وی می‌گوید: «بیشتر پزشکان برای 20 دقیقه عمل احیا را ادامه می‌دهند و سپس متوقف می‌شوند. تصمیم برای توقف کاملا اختیاری است اما فرض پزشکان بر این است که پس از سپری شدن این مدت، آسیب مغزی وارده چنان بالا است که اگر بیمار به زندگی بازگردد برای همیشه در حالت کما و ناهشیاری باقی خواهد ماند».


پرنیا افزود: «اما اگر درک کنید که در همان لحظات چه اتفاقاتی در مغز بیمار در حال رخ دادن است، بیشتر برای بازگشت آنها به زندگی تلاش می‌کنید. نتایج مطالعات زیادی نشان می‌دهد که اگر تمام مراحل مختلف احیا اعمال شود نه تنها نرخ بقا دو برابر می‌شود بلکه از آسیب مغزی به افرادی که از مرگ بازمی‌گردند، نیز جلوگیری می‌شود».


چگونه جسد را برای احیا آماده کنیم؟


در جهان ایده‌آل پرنیا، همه متوجه خواهند شد که ماشین‌ها در CPR و عمل احیا بهتر از دکترها عمل می‌کنند. به عقیده وی، قدم بعدی این است که درک کنید سطح مراقبت باید بهبود یابد. اولین گام سرد کردن جسد است تا سلول‌های مغز حفظ شوند چراکه در آن زمان سلول‌های مغزی در حال مرگ یا خودکشی هستند.


در عین حال لازم است که سطح اکسیژن خون بالا نگه داشته شود. در بیمارستان‌های ژاپن این عمل جزو استاندارهای اورژانس است؛ پزشکان از تکنیکی به نام «ECMO» استفاده می‌کنند تا خون فرد مرده را از بدنش خارج کنند، از یک غشای اکسیژن‌ساز عبورش دهند و دوباره به درون بدن بیمار برگردانند. این کار برای پزشک زمان می‌خرد تا بتواند مشکل اصلی که باعث مرگ فرد شده است را حل کند.


نتایج تحقیقات پرنیا نشان می‌دهد که اگر سطح اکسیژن مغز از 45 درصد کمتر شود، قلب فرد احیا نخواهد شد. بنابراین سطح اکسیژن باید بالای 45 درصد نگه داشته شود تا فرد شانس بازگشت به زندگی را داشته باشد. این امر بدین معناست که فرد می‌تواند برای ساعت‌ها مرده باشد اما هنوز شانسی برای برگشت داشته باشد.


پرنیا در این باره می‌گوید: «طولانی‌ترین مدت مرگ تا احیا متعلق به دختر ژاپنی است که در کتاب نیز به آن اشاره کرده‌ام. بیش از سه ساعت از زمان مرگ این دختر می‌گذشته است، سپس برای شش ساعت تحت عمل احیا بود. پس از آن صحیح و سالم به زندگی بازگشت. اخیرا هم بچه‌دار شده است».


تجربه نزدیک به مرگ و تجربه مرگ واقعی


یکی دیگر از رشته‌هایی که پرنیا در آن تحقیق می‌کند «تجربه‌های نزدیک به مرگ» و «تجربه‌ مرگ واقعی» است. وی سرپرست ارشد تیم تحقیقاتی دانشگاه سوت‌اپمتن است و در بخش مراقبت‌های ویژهبا افراد زیادی درباره تجربیات مرگ واقعی و نزدیک به مرگ صحبت کرده است. بیش از نیمی از این افراد ادعا می‌کنند که خاطرات واضحی از زمان مرگشان دارند: برخی می‌گویند که در هوا شناور بودند و از بالا به تیم جراحی که در حال کار کردن روی بدن آنها بودند، نگاه می‌کردند یا تصاویری از یک دروازه درخشان دیده‌اند یا در حال غرق شدن در تونلی از نور بودند.


پرنیا به مدت چهار سال در حال جمع‌آوری چنین اطلاعاتی از افرادی بود که تجربه مرگ یا نزدیک به مرگ داشتند. وی در این باره می‌گوید: «وقتی وارد حوزه ذهن و بدن شدم، دریافتم که هیچ کس درباره نحوه دقیق تولید فکر توسط نورون‌ها نظریه‌پردازی نکرده است. همیشه گمان کرده‌ایم که همه دانشمندان بر ین باورند که مغز، ذهن را می‌سازد اما افراد زیادی از این قضیه مطمئن نیستند».


وی افزود: «حتی سر جان اکلس، متخصص برجسته در علم اعصاب، براین باورد بود که هیچ‌گاه نمی‌توان ذهن را از طریق فعالیت‌های نورونی درک کرد. باتوجه به چیزهایی که در تحقیقاتم دیده‌ام به این نتیجه رسیده‌ام: وقتی که مرگ باعث از بین رفتن هشیاری فرد می‌شود، روح (منظورم ارواح ترسناک نیست بلکه نفس خویشتن) حداقل برای چند ساعت در بدن باقی می‌ماند».



انتهای پیام/

ارسال نظر