انقلاب اسلامی بر پایه نظریه تمدنی اسلام پایهگذاری شد/ باید مبانی، روشها و مسائل علوم انسانی بر اساس وحی تغییر کند
گروه فرهنگی خبرگزاری آنا؛ از جمله اشخاصی که ضروری است در مورد «تمدن سازی اسلامی» به سراغشان رفت و با آنها حول محور این موضوع به گفتوگو پرداخت، اعضای مجلس خبرگان رهبری هستند که در تصمیمگیریهایی مهم و تاثیر گذار اینچنینی نیز، ذی نفوذ بوده و همچنان هم با اشرافشان به ساختار حاکمیت، تاثیر زیادی بر جهت سیاست های فرهنگی و ساختاری میگذارند. در همین راستا و برای رفع ابهاماتی در مورد موضوع تمدن سازی، به پای صحبتهای آیتالله عباس کعبی نسب، نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان و از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نشستیم و در زیر متن گفتوگو با ایشان را می خوانید.
*آیا رسیدن به امری به نام تمدن نوین اسلامی شدنی است یا خیر؟
بله، قطعا بنده به تحقق این امر معتقدم. انقلاب اسلامی در اصل در بهمن 57 بر پایه نظریه تمدنی اسلام و گذر از نظریات تمدنی غرب و شرق محقق شد و همین هدف و آرمان را در سر میپروراند. ما معتقدیم این امر به وسیله تحق و پیاده سازی اسلام ناب محمدی و خط ائمه اطهار (ع) محقق خواهد شد از همین رو باید به تحقق تمدن اسلامی امیدوار بود.
*این تمدن منظورتان، چه ویژگیها و ابعادی دارد؟
تمدن اسلامی دو بُعد فرهنگی و عمرانی دارد. بُعد فرهنگی به معنای باورها و ارزشهای اسلامی و عمران نیز هم به معنای ساخت و ساز و پیشرفت و آبادانی و رشد و شکوفایی مادی و معنوی است. از وجه دیگر تمدن اسلام یک شکل و یک ساختار دارد. یکی از شکلهای این تمدن سازی که باید به آن دست یافت، «دولت سازی» است. وجود رهبری الهی یکی از مهم ترین خواستگاههای تمدن سازی اسلامی است. دیگر اینکه ساختار مربوط به تمدن اسلام و کارهای مدیریت اجتماعی از لحاظ محتوایی (به معنای تلفیق علم و ایمان و مقاومت است) و نیز استفاده از اجتهاد و فقهای امت بر پایه کتاب و سنت و مقتضیات زمان است. یعنی ما به دنبال تلفیق علم و ایمان و مقاومت هستیم.
*در این مسیر مواجهه ما با عالم غرب به چه صورت خواهد بود؟
مواجهه ما با غرب مواجهه ای تمدنی است و این برخورد و مواجهه ای در چندین بخش است. در تمدن غربی علم به معنای ساینس، راسینالیسم به معنای عقل گرایی ابزاری و لیبرالیسم به معنای آزادی گروی بکار رفته است. از طرفی تمدن غرب بر پایه الحاد اجتماعی سیاسی که همان سکولاریسم است بنا شده است و اساسا با اینها بود که غرب، تمدن جدید و یک جهان مدرن را شکل داد. ما میدانیم که مدرنیته دستاورد تمدن مادی غربی است. تمدن اسلامی در واقع با مدرنیته غربی در ستیز است و جنس تمدن نوین اسلامی جنس احیاگری بر پایه اندیشه اسلامی و بازسازی فرهنگ اسلامی جهت احیای امت و بهره وری از منابع طبیعی جهت رشد و شکوفایی انسانی است.
*عده ای معتقدند تحقق تمدن اسلامی به اراده انسانی محقق نمیشود و این اراده خالق است که تمدنها را به منصه ظهور میرساند. آیا شما با این نظر موافقید ؟
قطعا ساخت تاریخ و جامعه و شکل دهی به فرهنگ ها و تمدن ها بر پایه اراده بشری و سنت های الهی حاکم در تاریخ است. توحید نه تنها منافاتی با اراده بشری ندارد بلکه بر اساس سنت های الهی حاکم بر جامعه و تاریخ هم راستا است و ساخت تمدن توحیدی از رهگذر خواست و عزم و اراده بشری صورت میگیرد بر مبنای این آیه از کلام الله: إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ. (رعد 11)
یا اینکه در جای دیگر فلاسفه میگویند الفعل فعل الله و هو فعلنا، جهان آفرینش فعل خداست در حالی که از رهگذر اراده بشری میگذرد و اراده انسانی در طول اراده الهی است و بحث جبر و اختیار و لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین نیز دال بر همین مطلب است.
*عدهای واژه تمدن را ذاتا غربی می دانند و تحقق آن بصورت اسلامی را نوعی پارادوکس مفهومی برمیشمارند. نظر جنابعالی دراین باره چیست؟
تمدن غربی بر پایه علم تجربی و عقلانیت ابزاری و لیبرالیسم شکل گرفته است که نتیجه آن تحقق جامعه سکولار شده است. اما مفهوم تمدن در عالم اسلامی بر پایه توحید و الوهیت، تقوا، عدالت، خانواده بنیادی، تلاش و کوشش، امید و انتظار، تحول و پویانی و تلفیق علم و ایمان شکل خواهد گرفت.
تمدن غربی تک ساحتی است. در واقع مصداق این جمله است که علم منهای ایمان عقب ماندگی است. البته ایمان منهای علم هم عقب ماندگی در پی خواهد داشت.
اما تلفیق ماهرانه علم و ایمان تنها بر پایه اسلام ناب محمدی و تعالیم اهل بیت میتواند تمدن اسلامی و دینی را ظهور بدهد که به این حرکت و جریان تعبیر به احیاگری اسلامی میکنیم و منظور از تمدن اسلامی همان احیاگری اسلامی است که باعث رشد و شکوفایی مادی و معنوی و تحقق حیات طیبه و در نهایت بعد الهی و بندگی خدا است.
*پیش از بحث در باب تمدن سازی اسلامی شاهد طرح و بحث در مورد علوم انسانی اسلامی بودهایم، لطفا بگویید در علوم انسانی اسلامی به دنبال تغییر چه هستید؟ تغییر در مبانی؟ تغییر در موضوعات؟ یا تغییر در مسائل؟
بحث از علوم انسانی اسلامی بحث مربوط به الزامات ساخت تمدن اسلامی است. ما برای اینکه تمدن اسلامی بخواهیم ایجاد کنیم نیاز به دولت سازی داریم و امت سازی بر پایه توحید، عبادت و معنویت اسلامی میپردازیم.
بدیهی است که آنچه امروز معروف به علوم انسانی است باید برگرفته از قرآن، سنت و اجماع و سیره روش مسلمانان باشد که در نهایت منجر به تحقق قوانین و مقررات اسلامی بشود. به تعبیر دیگر، دانش کشف، دستیابی به توحید جهت اجرای دین منجر به تحقق حیات طیبه اسلامی میشود و این کار را تحول در علوم انسانی میبینم که ما از آن تعبیر به علوم انسانی اسلامی میکنیم.
ما می خواهیم مبانی، منابع، روشها و قواعد و مسائل را برپایه آموزههای وحی تغییر دهیم و اسلامی سازی به این معناست. در حال حاضر علوم انسانی غربی آبشخور غربی دارد و جنسش ربطی به تمدن اسلامی ندارد و مربوط به آن نیست. علوم انسانی غربی اغلب بر پایه مکتب پوزیتیویستی طراحی و بنا شدهاند و همسویی و ارتباطی با مسیر وحی و الوهیت ندارد.
گفتگو: محمدرضا زمانی خطیبی
انتهای پیام/