تجربه بازی در نقش یک ضدقهرمان دهه 30
رضا مولایی از بازیگران نمایش «هیچ کس نبود بیدارمان کند» نوشته محمد امیر یاراحمدی و کاری از پیام دهکردی، درباره حضورش در این اثر نمایشی و مسائلی که در حوزه بازیگری وجود دارد توضیحاتی را ارائه کرد. گفتوگوی رضا مولایی با خبرنگار فرهنگی آنا را میخوانید:
شما به عنوان آخرین فردی که به این گروه ملحق شدید، چه ویژگیهایی را در این اثر نمایشی دیدید که باعث شد در آخرین روزهای تمرین تصمیم به حضور در این نمایش بگیرید؟
باوجود اینکه زمان چندانی برای آماده شدن نداشتم اما پیشنهاد حضور در این نمایش را پذیرفتم چراکه متن جذاب با قلم محمد امیر یاراحمدی با کارگردانی پیام دهکردی بود که نیاز به تمرین زیاد داشت تا تمام دیالوگهای نقش به درستی در ذهن تهنشین شود. این اثر نمایشی کار عاشقانه و شاعرانهای است که با دیالوگهای خاصی که دارد، این امکان را برایم سخت میکرد تا در مدت 5 روزه بتوانم خود را با گروه به گونهای همراه کنم که برای تماشاگر همهچیز باورپذیر و یکدست باشد.
همکاری من و پیام به 18 سال پیش بازمی گردد و تاکنون هم همه چیز به شکل دوستانه پیش رفته است و من فکر می کنم شناختی که ما از هم داشتیم باعث شد تا اتفاق خوبی هم رقم بخورد. انرژی یک دستی به من کمک زیادی کرد تا سریع وارد جریان اجرایی کار شوم و بتوانم چنین اجرای پر از ظریفکاری و پر از جزئیات را بتوانم کار کنم.
در این نمایش چه نقشی را برعهده دارید و فکر میکنید در طی مدت کوتاهی که در اختیار داشتید چقدر توانستهاید با آن ارتباط برقرار کنید و از پس این نقش برآیید؟
در این نمایش که در دهه 30 می گذرد، نقش سهراب را بازی میکنم. رستم در این داستان جوانی ضدقهرمان، پر از عقدههای فروخورده است که برای رسیدن به خواستههایش تحت تاثیر آدمها و شرایط دیگران قرار می گیرد. این کاراکتر ابعاد مختلفی دارد و من آن را خیلی دوست دارم چراکه در مطالعهای که در این چند سال روی نمایشنامههای ایرانی داشتم خیلی با چنین متنهایی روبهرو نشده بودم. من همیشه به دنبال متن و قصه خوب در آثار نمایشی بودم که این امر در این اثر نمایشی به طور کامل محقق شد. بر اساس استقبال مخاطبان در شبهای آغازین اجرا فکر میکنم با حضورم در این اثر، کار دیگر افراد را خراب نکردهام.
حضور دهکردی و شناخت نسبت به نگاه و خواستههای وی باعث شد تا زودتر به نقش برسم. فکر میکنم در این میان حضور یاراحمدی و بازیگران نیز یکی دیگر از دلایل موفقیت این اثر بر اساس بازخورد مخاطب بوده است.
با توجه به شرایط ملحق شدنتان به گروه چقدر امکان لازم برای پرورش ایدههای شخصی و کسب تجربیات جدید محقق شد؟
اگر در این کار قرار نبود با افرادی چون دهکردی کار کنم، قطعاً عذرخواهی میکردم چون شرایط کاملاً سخت بود و تا زمانیکه من بخواهم با آن کارگردان آشنا شوم و نگاه یکدیگر را بشناسیم، امکان همکاری مطلوب وجود نداشت و قطعاً این امر کار را سختتر میکرد.
این نمایش پر از جزئیات است و من این استریلیزه بودن، چارچوب مشخص و توجه به جزئیات را دوست دارم. حضور ناگهانی تجربه جدیدی برای من بود که البته با استرس زیادی هم همراه بوده است. این کار با نگاهی که پیام دهکردی دارد نمایشی کاملاً شاعرانه است که به نوعی نشانگر تمام احساس و قلب پیام در این نمایش محسوب میشود.
با توجه به ویژگیهایی که اشاره کردید تماشاخانه باران را تا چه حد مناسب برای اجرای این نمایش میدانید و آیا این سالن به طور کامل پاسخگوی نیازها و انتظاراتی در راستای به موفقیت رسیدن این نمایش بوده است؟
من این سالن نمایشی را خیلی دوست دارم، چراکه به نظرم فضای گرم و دوستانهای در آن وجود دارد. اما اگر بخواهیم تعارف را کنار بگذاریم باید بگویم سالن باران برای اجرای این نمایش ایدهآل نیست چراکه از برخی امکانات از جمله سیستم تهویه مطلوب برخوردار نیست و در طول یک روز سه اثر نمایشی در آن اجرا میشود که این امر محدودیتهایی را برای هریک از اجراها بوجود میآورد. دکور این اثر همچون قصه و نوع کار شاعرانه پر از جزئیات است یعنی چیدمان آن باید با دقت انجام شود زیرا همه چیز طراحی شده است بنابراین جمع کردن و نصب دوباره آن گروهنمایشی را آزار میدهد.
ناآگاهی، ندانستن و نخواندن از دلایل مشکلات امروز ما است در این میان برخی از آموزشگاهها نیز با نگاه صرفاً تجاری که دارند در دامن زدن به این مسئله نقش زیادی دارند |
البته باید متذکر شوم که چنداجرایی بودن سالن نمایشی به تقاضاها و کمبودهای سختافزاری در تئاتر بازمیگردد و باید توجه داشت که اداره چنین سالنهایی به تنهایی بسیار مشکل است بنابراین دولت هم باید از ادامه فعالیت و فراهم کردن زمینه بهتر برای اجرا در آن حمایت کند. با توجه به اینکه دولت در زمان برپایی جشنوارهای چون تئاتر فجر از ظرفیت سالنهای خصوصی چون باران استفاده میکند در طول سال نیز باید نسبت به تجهیز و حمایت از آن فعال باشد.
با توجه به پیشینهای که در حوزه بازیگری و آموزش در آموزشگاههای تئاتر دارید، فعالیت امروزه بازیگران جوان را چطور ارزیابی میکنید؟
ما در محیطی زندگی میکنیم که هرکس باید با انتخابهایی که انجام میدهد، مراقب خود باشد چراکه آدمها با کارهایشان شناخته میشوند. متاسفانه در این حوزه مسائل تا حدی است که نمیتوان از کسی برای حضور در نمایشی انتقاد کرد اگرچه در این میان افرادی نیز وجود دارند که امکان ارائه بازی خوب را هنوز نیافتهاند. گاه به خود میگویم که ای کاش فلان بازیگر که اینقدر توانا است در این نمایش بازی نمیکرد زیرا از اینکه شرایط برای همگان فراهم نیست دلم میسوزد.
مشکلات اصلی هنرجویان جوان که مانع رشد آنها در حوزه بازیگری میشود چیست؟
دانش و نگاه کم است، همه میخواهند بازیگر و سوپراستار شوند و آثارشان را در تئاترشهر و تالار وحدت اجرا کنند این در حالی است که ما در گذشته نیز همچون حال، برای رسیدن به موفقیت می جنگیدیم و عشقمان اجرا در این سالنهای نمایشی بود در حالی که هنرجوی امروز راضی نیست در تالار باران نمایش اجرا کند و شرایط را نیز نمیشناسد و به واسطه یک اجرایی که در تالار وحدت دیده است میخواهد آنجا اجرا کند.
معتقدم ناآگاهی، ندانستن و نخواندن از دلایل مشکلات امروز ما است در این میان برخی از آموزشگاهها نیز با نگاه صرفاً تجاری که دارند در دامن زدن به این مسئله نقش زیادی دارند، البته من فکر میکنم همه چیز از خود فرد میجوشد بنابراین اگر افراد علاقه به تئاتر و فعالیت نمایشی داشته باشند، انگیزه و عشق به این کار در وجودشان باعث میشود که راهشان را پیدا کنند و به جایی که باید برسند.
توجه به موارد نظری و اینکه ما به هنرجو تنها بگوییم بدن بیان و تخیل ابزار بازیگری است، برای رشد یک هنرمند کافی نخواهد بود بلکه ما باید راه را نشان دهیم، زیرا در این صورت است که فرد علاقهمند به هر مشقت و سختی که باشد به پیشرفت میرسد. به قول معروف کسی که راهش را بلد است با انگیزه و انرژی خود راه را پیدا میکند.
راهاندازی سالنهای خصوصی و عملکردشان را چقدر موثر میدانید؟
من معتقدم وقتی اینهمه علاقهمند به تئاتر، دانشجو، هنرمند تئاتری خوب و نمایش ارزشمند به این سالنها میآید بهتر است دهها سالن کوچک دیگر ساخته شود. این اتفاق بسیار خوبی است که تمرکز از تئاترشهر به دیگر سالنهای نمایشی منتقل شده است و در سالنهای کوچکی چون پردیس چارسو، آو، نیاوران و اکو آثار نمایشی متعددی را شاهد هستیم اگرچه تعداد این سالنها نسبت به این همه تئاتری باز هم کم است و افرادی در این میان به دلیل همین محدودیت در امکانات شرایط ظهور و بروز پیدا نمیکنند ولی این رویداد آینده خوبی خواهد داشت.
در شرایطی که برخی از افراد به دلیل مشکلات از کارکردن کنارهگیری میکنند، تقاضاها نیز با توجه به میزان علاقهمندان رو به افزایش است. این شرایط در دیگر حوزهها مثل ورزش نیز وجود دارد و متاسفانه این اتفاق در همه جا درحال روی دادن است. معتقدم ما با تاکید و توجه تنها به مبانی نظری در حال سرخورده کردن جوانان هستیم و برعکس اینکه شعار میدهیم که به فکر جوانان هستیم به آنها نمی اندیشیم، با هزینههایی که امروزه جابهجا میشود مگر ساختن مکانهای تفریحی و پردیسها چقد رسخت است؟
سالن باران برای اجرای این نمایش ایدهآل نیست چراکه از برخی امکانات از جمله سیستم تهویه مطلوب برخوردار نیست و در طول یک روز سه اثر نمایشی در آن اجرا میشود که این امر محدودیتهایی را برای هریک از اجراها بوجود میآورد |
مدیران قطعاً از آمار اعتیاد، بیکاری و معضلاتی چون طلاق در میان جوانان به خوبی باخبر هستند اما اینکه چرا هیچ اندیشه و کاری انجام نمی شود یک سوال بزرگ است.این مسائل از قبل بوده و ظاهراً برای بدست آوردن هر چیز باید جنگ کنیم و نباید تنها برای کار به تئوری ها و اصولی چون بدن و تخیل بسنده کرد؟ باید به این نکته توجه کرد که وقتی فردی توانایی لازم را کسب میکند کجا میتواند کاری ارائه کند. جنگ میان هنرمندان به این لحاظ است که وقتی سالن کوچکی راهاندازی میشود هزار متقاضی دارد و هنرمند باید خود را نشان دهد.
کار در حوزه تئاتر، ماراتن عجیبی است که بر اساس توانایی هر فرد برنده مشخص میشود. جنگ به معنای اجرای نمایش نیست بلکه جنگ برای رفتن از کاری به کار دیگر است. هر اجرا شرایط خاص خود را دارد ولی اجرای نمایش پایان راه نیست، این کاری است که مدام در حرکت و چرخه است و اصلاً جای مکث ندارد. در هنر تا آخرین لحظه عمر باید کار کرد این نکتهای است که ما از پیشکسوتان خود از جمله علی نصیریان و عزتالله انتظامی آموختهایم.
انتهای پیام/