صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۳۹ - ۰۷ آبان ۱۳۹۶
ادیب یزدی در گفتگوی اختصاصی با «آنا»:

نفرین بر کسانی که در جهت اهداف مادی، روضه امام حسین(ع) می‌خوانند

جایگاه مساجد و هیئت‌های مذهبی و نسبت آن با سیر تربیتی در انقلاب اسلامی یکی از مهمترین مسائل گذشته، حال و آینده فضای فرهنگی کشور به حساب می‌آید و حساسیت نقش خطبا، عالمان مسجد محور و مداحان اخلاق‌مداردر این سیر تربیتی، لزوم آسیب‌شناسی مجالس و محافل مذهبی را نمایان‌تر کرده‌است.
کد خبر : 226291

به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری آنا؛ تامل در سیر تربیتی در مساجد و هیئت‌ها و تحلیل در باره تغییر رویه برخی مجالس را با حجت الاسلام مرتضی ادیب یزدی، خطیب خطیب نام‌آشنا و از اساتید علوم دینی طرح و مورد بررسی قرار دادیم که در زیر شاهد این گفت و گو خواهید بود.


*بهتر است در ابتدا اجمالا به بررسی جایگاه «مساجد»، و نسبت آن با پیروزی انقلاب اسلامی بپردازید.


ما از سالها قبل از تحقق انقلاب، شاهد حضور جریان انقلاب اسلامی در مساجدمان بودیم و در واقع می‌‌توان گفت این انقلاب از مساجد در سال‌های قبل از 57 کلید خورد. مساجد خواستگاه اصلی انقلاب اسلامی ما بودند و ائمه جماعت نیز نیروی محکمی در تحقق جریان انقلاب اسلامی بشمار می روند. اما متاسفانه پس از چندی شاهد این این بودیم که رویکرد اصیل‌مان به مسجد تغییر کرد و مساجد از قوت پیشین خود افتادند.



ما از سالها قبل از تحقق انقلاب، شاهد حضور جریان انقلاب اسلامی در مساجدمان بودیم و در واقع می توان گفت این انقلاب از مساجد در سال های قبل از 57 کلید خورده بود و مساجد خواستگاه اصلی انقلاب اسلامی ما بودند و ائمه جماعت نیز نیروی محکمی در تحقق جریان انقلاب اسلامی بشمار می روند . اما پس از چندی شاهد این این بودیم که متاسفانه رویکرد اصیل‌مان به مسجد تغییر کرد و مساجد از قوت پیشین خود افتادند.

*چرا مساجد، در دوره نفوذشان قدرتمند بودند و برای چه پس از چند سال، از شور و هیجانشان کاسته شد؟


طولی نکشید که مساجد بدلایل مختلفی از کانونیت و مرکزیت افتادند. یکی از مهمترین نقاط قوت مساجد در دوره اوج، حضور ائمه جماعتی عالم و با جاذبه بود. وقتی امام جماعت عالمی راه گشا برای مردم باشد قطعا جاذبه زیادی خواهد داشت و این امر را حتی در همین الان هم شاهدیم. اما اگر دست امام جماعت از نظر علمی و راهگشایی امور و نیاز های مردم خالی باشد قطعا مردم نیز مراجعه ای به او نخواهند داشت. در واقع باید گفت وقتی یک امام جماعت خواسته و نیاز بیرون از محیط مسجد را بفمهد، قطعا می‌تواند برای عموم مردم جاذبه داشته باشد و هر روز بر شمار افراد و حضار در مسجد بیافزاید. مسلم این است که وقتی عالمی جایی باشد، مردم دورش جمع خواهند شد. به همین دلیل در قبل و سال‌های ابتدای انقلاب اسلامی مساجدها شاهد فوج عظیمی از مردم بودند.


بنده شخصا از زبان استاد شهید مطهری شنیدم که می گفتند: کسی باید منبر برود که مجتهد و جامع الطراف باشد. معنای امام جماعت صرف فهم و پرداختن به مسائل شرعی نیست. این جمله نشان می دهد شهید مطهری شان اجلی برای امام جماعت مساجد و تاثیر گذاری آنها قائل بودند و صرف یک نماز خوان را برای مساجد لازم نمی دانند.


*مساجد در پیش و همچنین سال های ابتدایی انقلاب یکی از مهم ترین اماکن برای تحقق انقلاب اسلامی بودند؛ اما در پس از جنگ تحمیلی شاهد تغییر این روند هستیم، آیا موافق این مدعا هستید؟ و چرا شاهد چنین کنشی توسط مردم به مساجد بودیم؟


یکی از از برکات جنگ این بود که مساجد با حضور مهربانانه مردم شور و رونق غیرقابل وصفی یافتند. در آن دوره مساجدمان از جمیع جهات مرکزیت امور مهم را بر عهده داشتند. اما کاملا با این موضوع موافقم که مساجد ما تغییر چشم گیری نسبت به پیش از دفاع مقدس دارند. مساجد ما در دوره ای حتی جاذبه های پیشین که باعث انقلاب ما شده بود را دست داده‌اند. در واقع باید گفت مساجد، بعد از جریان جنگ آرام شدند و مغفول ماندند.


*چه دلیلی در این تغییر رویه می بینید؟


آنچه مسلم است در دوران ریاست جمهوری مرحوم آقای هاشمی بسیاری از ارزش ها پیش پای سازندگی سست شدند و همراه با طرح ایده سازندگی مرحوم هاشمی مساجدمان از رونق سابق افتادند و ما خیلی عجیب به دلیل سازندگی بسیاری از ارزش هایمان را از بین بردیم و از توجه به ارزشهای معنوی مان کاسته شد.


البته منصفانه نیست اگر نگوییم، دولت وقت در جهت سازندگی توفیقاتی هم داشت اما سازندگی بی معنویت و بی مغز دردی از ما دوا نمی کرد و نخواهد هم کرد و نتیجه اش هم وضعیت همین الان ماست.از همین رو انس مردم با نظام و مساجد به بهانه طرح و تحقق سازندگی از بین رفت و مساجدمان نیز مانند بسیاری از معنویات دیگرمان در این ساخت و سازندگی کمرنگ شدند.


در واقع به زبان ساده تر ما در دوره ای بعنوان سازندگی آمدیم و از حیث ظاهر دیوارهای مراکز خرید و سد‌هایمان را بالا بردیم اما پشت این سازندگی‌ها ارادت و توجه به معنویت و الوهیت انقلابی‌مان کم‌کم از بین رفت و هر چه از حیث سازندگی پیشرفت داشتیم در حیث معنوی عقب گرد کردیم و تا جایی که حتی انقلابمان در دهه 70 به خطر هم افتاد و همه فکر کردند اسلام و انقلاب دیگر پیامی برای گفتن ندارد و محکوم به شکست است.


بنده از خود مرحوم آقای مهدوی‌کنی شنیدم که می‌فرمود: من چندین بار به آقای هاشمی عرض کردم این سازندگی قبول اما معنویت‌مان و بی توجهی به مبانی انقلابی مان چه جایگاهی دارد؟ که مرحوم آقای هاشمی در جواب صرفا این پرسش ها را توجیه می کرد.


*تصور کنید در سال 68 هستید و جنگ تحمیلی ویرانگر ما تمام شده و ما با خرابه ای در کشور مواجه ایم آیا چیزی غیر از ایده سازندگی می توانست کشور را مجددا از حیث ساخت و آبادانی احیا کند؟


باید در جواب این سوال شما از خودمان بپرسیم اساسا چرا جنگ شد؟ ما جنگیدیم و کشورمان تخریب شد بخاطر اینکه نظام سر ارزش ها و اعتقادات خودش مانده بود و نمی خواست سر تعظیم جلوی مشخصا زورگویان همچون آمریکا و اسرائیل فرو بیاورد، حالا چرا ما باید بیایم و در دوره پس از جنگ کشورمان را بدون آن اصولی که برایش انقلاب کردیم بسازیم؟ چرا بیایم پس از جنگ مجددا کشور را بسازیم بدون اینکه آن چهره ضد استکباری مان را حفظ کنیم؟ آیا نقض انقلاب کردنمان نیست؟ دقیقا در سال های پس از جنگ این اتفاق افتاد و ماشاهد چنین کنشی پس از جنگ بودیم که بسیاری از ارزش هایمان را در این مسیر از دست دادیم و کمرنگ کردیم.


ساختاری که در زمان مرحوم آقای هاشمی در کشور مسلط شد در سازندگی اش تامل و توجه به ارزشهای انقلابی را نادیده گرفتند و در پی ساختن صرفا مادی بر آمدند بدون توجه به معنویت و روحانیت و تفکراتی که انقلاب برای آنها محقق شده بود. مسائلی چون اخلاقیات در جامعه، روحیه انقلابی، دینداری مردم و ... در دوره ساختنمان مغفول ماندند و به آنها توجهی نشد البته نباید از کارهای زیر ساختی مهمی هم که در این دوره اتفاق افتاد چشم پوشید و آنها را که مرحوم هاشمی زحمتشان را کشید نادیده انگاشت.


مداحی که برای نیات مادی به دنبال مداحی می رود اساسا منحرف است و با این کار ریشه دین را در بین مردم خواهد زد. مداحی که ده ها میلیون تومان برای اقامه جلساتش می گیرد بداند که تیشه به ریشه دین خدا می زند

بهتر است برگردیم به موضوع اصلی بحثمان؛ بنظر شما چرا محوریت مساجد با ظهور هیات‌ها تغییر کرد و آیا مداحان مرکزیت و قدرت خطیبان و روحانیان را بدست آوردند؟


قبل از هر چیزی باید اشاره داشت تاریخچه هیآت ما به بیش از 400 سال می‌رسد و همین هیات‌ها به نوعی خطوط مقدم در برابر دشمنانمان بوده و همچنان نیز هستند. محلی مردم نهاد که خدماتی مفید به دین و انقلاب دارند. هیات‌های ما همیشه جایی مردمی و بدون هزینه برای حاکمیت‌ها بوده‌اند.


دقت داشته باشید که در سال های اخیر فضای حاکم بر هیات ها خوب بوده و همواره این محل از جمله نهاد‌های کاملا قابل احترام و مثمر‌ثمر بشمار می‌رفتند و ثمرات اولوهی خوبی نیز برای انقلاب و دین‌مان داشته، برای نمونه باید اذعان کنیم؛ ما شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم را در همین هیات‌ها ساخته‌ و پرورانده‌ایم. در واقع امروز شاهد به ثمر رسیدن نهالی هستیم که در دهه 80 به روی آن در هیات‌هایمان تمرکز خوبی صورت گرفت و کار خبر و هدفمند آن سال‌ها بوده که امروز امثال حججی ها را به رخ دنیا می کشیم و این برای هیات‌هایمان باعث افتخار است که شهیدی به دنیای اسلام هدیه دهند.



خیلی صریح می خواهیم بدانیم آیا ما از میان هَیَآت و مساجد یکی را باید انتخاب کنیم؟


در پاسخ باید گفت؛ خیر به هیچ وجه چنین نیست. این دو مکملی برای دین و انقلابمان بشمار می‌روند. مساجد بدلیل برخی حرمت‌ها و قدسیتشان نمی‌توانند محفلی برای کف زدن و این قبیل فعالیت‌ها باشند که این امور در هیآت بخوبی و به بهترین کیفیت می‌توانند محقق شوند. در واقع باید دانست هیات‌ها چیزی جز محصولی از دل مساجدمان نیستند و باید گفت اگر هیاتی خروجی از یک مسجد نباشد، می تواند نوعی انحراف محسوب شود. این دو نهاد نباید از همدیگر بیگانه باشند و بهتر است به بهترین شکل مکمل یکدیگر بوده و همگام با هم پیش روند. مسجدی های ما باید هیاتی باشند و هیاتی های ما باید مسجدی باشند و حتما این نسبت دو سویه میانشان برقرار باشد.



در این میان شاهد رفتارهای بعضا نامطلوبی از سوی برخی مداحان هستیم و آن دریافت هزینه های نجومی برای برگزاری مراسماتشان است، این موضوع از نگاه شما چگونه تحلیل می شود؟


قبل از هرچیزی باید گفت ذاکرین اهل بیت، جایگاه والایی پیش اهل بیت داشته، دارند و خواهند داشت. چرا که شعائر حضرات معصوم را احیا می کنند و از همین رو بار سنگینی به دوش می کشند. اما سوال مهم اینجاست که آیا هر کسی می تواند مدعی مداح بودن باشد؟


ابدا اینطور نیست؛ و مداحی اهل بیت شرایط و لوازمی دارد که باید لحاظ شوند؛ اولین نشانه یک مداح مطلوب اهل بیت، تقوا، طهارت و تعهد به نماز و دفاع از مظلوم و تاختن در برابر ظالم است که باید داشت تا مداح شد.


اولین نشانه یک مداح مطلوب اهل بیت، تقوا، طهارت و تعهد به نماز و دفاع از مظلوم و تاختن در برابر ظالم است که باید داشت تا مداح شد.

مداحان ما در طول تاریخ از معلمان سترگ اخلاق بوده اند و از حیث تقوا واقعا روی خودشان کار می‌کردند و هرگز برای منویات دنیوی دست به مدح و وصفی نمی زدند.



پس در واقع مداحی که برای مادیات اقدام به مجلس گردانی کند از صراط مستقیم مداحان اصیل اهل بیت خارج شده است؟


مداحی که برای نیات مادی به دنبال مداحی می رود اساسا منحرف است و با این کار ریشه دین را در بین مردم خواهد زد. مداحی که ده ها میلیون تومان برای اقامه جلساتش می گیرد بداند که تیشه به ریشه دین خدا می زند و در واقع اگر شمر ابن ذی الجوشن خون امام حسین (ع) را به زمین ریخت بعضی از این قبیل مداح ها با اعمالشان خون امام حسین (ع) را می خورند. کسایی که مزد های آنچنانی می گیرند تا وصفی از اوصاف حشرت حسین(ع) را وصف و مدح کنند قطعا خلاف دین، شرف و منویات سالار شهیدان پیش می روند. نفرین بر کسانی که در جهت اهداف مادی روضه امام حسین (ع) را می خوانند.



اگر اصل مداحی به جریانی اقتصادی و پول ساز تبدیل شود چه تبعات و نتایجی را شاهد خواهیم بود؟


اگر مداحی تبدیل به یک جریان پول ساز شود قطعا مشکلات بزرگی را در پی خواهد داشت. اولین مشکل اینکه افرادی که نسبتی با معنویت ندارند و صرفا نگاهی مادی و اقتصادی به مجالس اباعبدالله(ع) می‌کنند، وارد جریان ذاکری اهل بیت می شوند.


مشکل دوم خروج انسان های پاک نیت است برای اینکه نمی خواهند برچسب چنین مداح هایی را بخورند و در جرگه آنان به حساب بیایند. یعنی همچنان که بدان وارد این جریان اصیل و پاک می شوند خوبان هم از آن جرگه خارج و یا گمنام می‌شوند.


اگر مداحی تبدیل به یک جریان پول ساز شود قطعا مشکلات بزرگی را در پی خواهد داشت. اولین مشکل اینکه افرادی که نسبتی با معنویت ندارند و صرفا نگاهی مادی و اقتصادی به مجالس اباعبدالله(ع) می‌کنند، وارد جریان ذاکری اهل بیت می شوند.

و اما سومین نتیجه و ماحصل این رفتار ها، اشاعه فضای تملق و چاپلوسی و همچنین حاکمیت پولدارها برای اقامه مجلس اباعبدالله(ع) خواهد بود. یعنی هزینه های این مراسم معنوی و کم خرج بالا رفته و دیگر اقامه مجلس برای پا برهنه ها و مستضعفین ممکن نخواهد بود و مراسمات وجهه تشریفاتی خواهند یافت.


و دیگر فقط هر کس پولدار است مداحی دعوت می کند و مراسم روضه امام حسین را بپا می کند که این از اساس اشتباه است که مجالس را امام شهیدان که برای پابرهنه ها قیام کرد به تبدیل به جریانی اقتصادی و پول‌ساز کنیم.


و این مصیبت است اگر فقرا نتوانند برای امام حسین روضه بخوانند و مجلسی دائر کنند. در نهایت و سرآخر هم با این جریان روضه و مجلس برای حضرت حسین ابن علی(ع) رو به اضمحلال خواهد رفت و یا لااقل تشریفاتی خواهد شد.



در مقابل و حذف این جریانات چه کاری لازم است انجام شود؟


قبل از پاسخ باید عرض کنم که من بسیار متعجبم چرا علمای ما در مقابل دستمزدهای نجومی مداحان سکوت کرده اند و اعتراضی به دریافت چنین پولهای هنگفتی نمی‌کنند؟


البته باید گفت این قبیل مادحین کم هستند و اکثر کسانی که مشغول ذکر و وصف مراسمات اباعبدالله(ع) هستند از پاک دستان و کسانی که تقوای مالی دارند هستند کسانی مانند حاج علی انسانی، حاج غلامرضا سازگارو... که نه تنها در مدح بلکه در اخلاق و تقوا هم بزرگ هستند.


کسانی که برای مراسماتشان مبالغ هنگفتی می‌گیرند در کنار اینکه مشغول به تیشه زنی به ریشه اسلام هستند از آن مبالغ هم خیری نخواهند برد و برکتی در آن مبالغ وجود نخواهد داشت.


این افراد قبل از هر چیزی باید بفهمند خطراتی که این قبیل رفتارها، دین خدا را تهدید می کند به مراتب بیشتر از خدماتی است که این به اصطلاح مداح ها به دنبال آنند.


اما اینکه چه باید کرد نظر بنده این است که باید ضمن سازمانی نظارتی بر این قبیل حرکات داشت تا مبادا در اذهان عمومی وهن در اسلام ایجاد شده و چهره اصیل و تاریخی مداحان اهل بیت از ابتدا تا اکنون خدشه دار شود.



آیا می توان مخاطبین را به پای مجالس این چنین افرادی دعوت کرد؟


خیر، ما در طول تاریخمان سابقه گرفتن پول های میلیونی برای مداحی مانند 40 یا 50 میلیون تومان برای یک شب نداشته ایم و این واقعا مشکلی است که به تازگی گریبانگیرمان شده است. قطعا ما نمی توانیم مخاطبی که برای احیای اصول و فروع دینی به مجالس رجوع می کنند را به پای صحبت این قبیل افراد رهنمون شویم.
این افراد با چنین رفتارهای اقتصادی ای نه تنها وجاهت مداح های پاک دست و با تقوا را خراب می کنند، بلکه اساسا نگاه مردم به اصل دین را هم تغییر و بهم می زنند. ما بر عشق امام حسین نمی توانیم قیمتی بگذاریم.


در آخر لطفا پیشنهاد یا توصیه ای به این طیف از دینداران کنید که خود را مداح می دانند.


این افراد که باید هرچه زودتر از خواب بیدار شده و ببینند که با یک حرکتشان چه بر سر اعتقادات مردم می آورند و سپس باید در کنار تهذیب نفس و کسب تقوای مالی به کسب معرفت و تحقیق بیشتر مشغول باشند تا راهشان محکم و کلامشان نافذ شود.









انتهای پیام/

ارسال نظر