علیرضا میرعلینقی: «خونه» سند نابودی فضاهای زیستی مادی و معنوی ماست
به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در یکصد و هفتمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه 18 خرداد فیلم مستند «خونه» ساخته خدایار قاقانی در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور خدایار قاقانی، رضا درستکار و علیرضا میرعلی نقی برگزار شد.
خدایار قاقانی سخنانش را با یاد درگذشتگان حاضر در این فیلم آغاز کرد و گفت: «از زمان ساخت فیلم تعدادی از آدمهای درجه یک این سرزمین از کنار ما رفتهاند و این فیلم را برایم غمانگیز میکند. فیلم را به محمدعلی سپانلو تقدیم میکنم که اگر زنده بود امروز بیشک در کنار ما به تماشای فیلم مینشست. یاد پرتو مهتدی، فریدون حافظی، احسان نراقی، شهین مستوفی و.. را هم گرامی میدارم. وی سپس به دغدغهاش در ساخت این فیلم اشاره کرد و گفت: از یکسو از سال 86 روی خانههای قدیمی تهران با تمرکزی بیشتری کار و عکاسی میکنم، بهویژه خانههای متعلق به چهرههای فرهنگی. از سوی دیگر یکی از افرادی که در تاریخ ما به او اجحاف شده و تلاش شده از تاریخ ما حذف شود، میرزاحسن مستوفی بوده است. تجمیع این دو ایده باعث رسیدن به ساخت مستند «خونه» شد.»
وی ادامه داد: «به دنبال این رفتم که ببینم اساسا مفهوم خونه چه معنایی را در ذهن ما تداعی میکند. متاسفانه در شهری زندگی میکنیم که بسیاری از مردمش آن را دوست ندارند و به آن بیمهری میکنند، در حالیکه این شهر هم مانند سرزمینمان خانه ما محسوب میشود. لازم داریم بهجای اینکه با تنفر به این شهر بنگریم، با علاقه در مورد آن حرف بزنیم. خیلی از فیلمسازهای ما که در این شهر کسب درآمد میکنند و لذت و تفریح شان در همین شهر است، در فیلمها و نوشتههایشان به آن بیاحترامی میکنند و علیه آن سخن میگویند. فکر میکنم تهران مهربانتر از چیزی است که در حال حاضر در موردش گفته میشود. همه این نکات باعث شد سراغ این ماجرا بروم و این موضوع هنوز هم دغدغهام است.»
در ادامه علیرضا میرعلینقی به بیان نکاتی در مورد ساخت فیلم «خونه» پرداخت و گفت: «از همان ابتدا در روند ساخت فیلم قرار داشتم. ساخت چنین آثار دلنشین و ماندگاری، رنجهای استخوانسوزی به سازنده تحمیل میکند که ممکن است به بیزاری او از کار بیانجامد. گاهی رنجی که محیط به انسان حساس و اندیشمند و مسئول تحمیل میکند، فراتر از لذتهای ناشی از خلق آن است و این مشقتها در ناخودآگاه فرد باقی میماند. در حالیکه در بسیاری از فیلمهای مستند موضوع به یک فرد محدود میشود، این مستند از معدود فیلمهایی است که موضوعش از یک فرد و یک موضوع خاص فراتر میرود و به تعمیمی میرسد که ذهنیت و اندیشه انسان امروز نیاز فراوانی به آن دارد. به نظر من مستند «خونه» توانسته اساسیترین رسالت یک کار جدی در دوران ما را به انجام برساند.»
فیلم «خونه» سندی برای آیندگان و شاهدی زنده بر آن چیزی است که بر سر ما و فضاهای زیستی مادی و معنوی ما رفته است؛ شاهدی گویاتر از دهها جلد کتاب |
وی سپس ضمن اشاره به تجانس موسیقی فیلم و معماری به نمایش در آمده در فیلم گفت: «جهنم صوتیای که در تهران تحمل میکنیم، نماد صوتی همان چیزی است که بهصورت عینی قابل مشاهده است. از لحاظ معماری نیز با هرج و مرج و بهم ریختگی وحشتناکی در فضای اطرافمان مواجه هستیم. متاسفانه کمترین حس زیباشناختی منطبق بر آرمانها و اصول اخلاقی زندگی ایرانی در آن وجود ندارد و تاوان این بیمسئولیتی که سابقهای 60 ساله دارد را نسلهای بعد پس خواهند داد. فیلم «خونه» سندی برای آیندگان و شاهدی زنده بر آن چیزی است که بر سر ما و فضاهای زیستی مادی و معنوی ما رفته است؛ شاهدی گویاتر از دهها جلد کتاب.»
در ادامه نشست رضا درستکار به ویژگیهای مختلف این فیلم پرداخت و گفت: «این فیلم در واقع فیلم همین آدمهایی است که از میان ما رفتهاند. آنچه از رمزگذاری فیلم برمیآید این است که کلمه خونه بر کلیت سرزمین ما دلالت دارد. البته شاید بهتر بود که بعضی از سخنان که فیلم را سنگین میکنند در تدوین حذف شود؛ به ترتیبی که ریتم و شتابفیلم بالا رفته و مفهوم خونه به معنای سرزمین راحتتر از آن منتج شود. فیلمهایی که در آن مورد اشاره قرار گرفتهاند نیز انتخابهای دقیقی هستند؛ شروع فیلم با صحنهای از «عروسی خوبان» بسیار خوب است و با فاصلهگذاری و کدگذاری به ما میگوید که قصد دارد در مورد چه دورهای حرف بزند. ارزش اصلی فیلم در بحث توارث و میراث است، به این معنا که «خونه» قصد دارد از طریق این میراث به بحث توارث برسد. سیالیت فیلم و موسیقی مستتر در آن مکان، همه بر توارث دلالت دارند. موسیقی و حواسی که در آن خانه وجود داشته و فیلمساز را بهدنبال خود کشیده و توانسته حواس موجود در آنجا را به زبان تصویر در آورد.»
این منتقد سینمایی در بخش پایانی سخنانش گفت: «آدمهای به نمایش درآمده در این فیلم قطعاتی از سرزمین ایران هستند که عدم وجود آنها، موجب زشتی و بدجلوهگی منظر فرهنگی ما میشود. فیلم بهدنبال جامعهشناسی مستقیم نیست بلکه با علاقه و عشقی که دارد و بهشکل غریزی، زشتی و زیبایی را در کنار هم به مخاطب نشان میدهد. این اثر را میتوانیم دوباره در ذهنمان بازسازی کنیم، شعف موجود در آنرا در درون خودمان بهوجود آوریم و اجازه دهیم رایحهاش در وجودمان جاری شود. این فیلمِ خدایار قاقانی نیست بلکه به تکتک مایی تعلق دارد که در این کشور زندگی میکنیم.»
انتهای پیام/