صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
صدای پای ارباب می‌آید/ 5

توصیف علامه طباطبایی از روز عاشورا/ روزی که جمادات هم بر امام خون می‌گریند

امروز روز بسیار بزرگی است که بر اهل‌بیت(ع) بسیار سخت گذشت و امروز همه هستی عزادار است و بر امام گریه می‌کنند و حتی جمادات هم بر امام حسین خون گریه می کنند.
کد خبر : 216303

گروه فرهنگی خبرگزاری آنا: سوگواری بر امام حسین(ع) و خاندان و یاران ایشان، در روایات و کلام بزرگان دین بسیار مورد تاکید قرار داشته است. این عشق و ارادت هم زمینی و هم الهی است و انعکاس آن را به مراتب می‌توان در کلام و حتی اشعار بزرگان نیز دید.


حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی مهدوی‌راد، استاد حوزه و دانشگاه در خاطره‌ای از علامه طباطبایی(ره) اینگونه گفته است:


این خاطره را آیت‌الله سیدان که خودشان از فضلای بزرگ حوزه هستند برای من به نقل از آیت الله وجدانی فخر بیان کردند که در یکی از روزهای عاشورا آیت الله وجدانی فخر در قبرستان حاج شیخ(قبرستان نو) در نزد علامه طباطبایی حضور داشتند و ایشان بسیار اشک آلود و غمناک بودند و فرمودند آقای وجدانی آیا میدانید امروز چه روزی است؟! و سپس میفرمایند: امروز روز بسیار بزرگی است که بر اهل‌بیت(ع) بسیار سخت گذشت و امروز همه هستی عزادار است و بر امام گریه می‌کنند و حتی جمادات هم بر امام حسین خون گریه می کنند و در حالی که این سخنان را بیان می‌کردند سنگ کوچکی را از زمین بلند کرده و آن را دو نیم می‌کنند که ناگاه از وسط آن قطرات خون جاری می شود!


****


علامه حسینی طهرانی از شاگردان سلوکی و علمی علامه طباطبایی، در کتاب «لمعات الحسین» حدیثی را از حضرت امام حسین علیه‌السلام نقل می‌کند و در قولی دیگر در تفسیر آن چنین به بیان علامه طباطبایی استشهاد می‌کند:


از جمله فرموده‌های حضرت سید الشهداء أباعبدالله الحسین(ع) است که روزى به عنوان خطبه براى اصحاب خود ایراد نمودند:


أَیُّهَا النَّاسُ! إنَّ اللَهَ مَا خَلَقَ خَلْقَ اللَهِ إلَّا لِیَعْرِفُوهُ؛ فَإذا عَرَفوهُ عَبَدوهُ، وَ استَغنَوا بعِبادَتهِ عَن عِبَادَة ما سِواهُ.


فَقالَ رَجلٌ: یابنَ رسولِ اللَهِ! مَا مَعرِفَة اللَهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ فَقالَ: مَعرِفَة أَهلِ کُلِّ زَمَانٍ، إمامَهُ الَّذِى یَجِبُ عَلَیهِمْ طَاعَتُهُ.


«اى مردم! به درستی که خداوند خلق خود را نیافرید، مگر از براى آنکه به او معرفت و شناسایى پیدا کنند. پس زمانی که او را بشناسند، در مقام بندگى و عبودیت او بر مى‏‌آیند؛ و به واسطه عبادت و بندگى او از عبادت و بندگى غیر او از جمیع ما سِوى مُستغنى مى‏‌شوند.


در این حال مردى گفت: اى پسر رسول خدا! معرفت خداوند عز و جل چیست؟


حضرت فرمود: معرفت و شناخت اهل هر زمان، امام خود را که واجب است از او اطاعت و پیروى کنند.»


علامه طهرانی می‌گوید: روزی به استاد خود، علامه طباطبایی گفتم: چگونه می‌توان به مغز و مراد این حدیث شریف حضرت سید الشهداء(ع) رسید؟


علامه طباطبایی پاسخ گفت: تنها راه منحصر به فردِ وصول به معرفت امام علیه‌السلام و ادراک مقام ولایت مطلقه حضرات معصومین علیهم‌السلام، عرفان است و بس!


****


شعری از علامه طباطبایی درباره امام حسین(ع):


گفت آن شاه شهیدان که بلا شد سویم


با همین قافله ام راه فنا می پویم


دست همت ز سراب دو جهان می شویم


شور یعقوب کنان یوسف خود می جویم


که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم


گفت هر چند عطش کنده بن و بنیادم


زیر شمشیرم و در دام بلا افتادم


هدف تیرم و چون فاخته پر بگشادم


فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم:


بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم


من به میدان بلا روز ازل بودم طاق


کشته یارم و با هستی او بسته وثاق


من دل رفته کجایم و کجا دشت عراق!


طایر گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق


که در این دامگه حادثه چون افتادم


لوحه سینه من گر شکند سُم ستور


ور سرم سیر کند شهر به شهر از ره دور


باک نبود که مرا نیست به جز شوق حضور


سایه طوبی و غلمان و قصور و قد حور


به هوای سر کوی تو برفت از یادم


تا در این بزم بتابید مه طلعت یار


من خورم خون دل و یار کند تیر نثار


پرده بدریده و سرگرم به دیدار نگار


نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار


چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم


تشنه وصل وی ام آتش دل کارم ساخت


شربت مرگ همی خواهم و جانم بگداخت


از چه از کوی توام دست قضا دور انداخت


کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت


یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟


انتهای پیام/

ارسال نظر