رگ خواب تماشاگر در دست شهرزاد
به گزارش گروه فرهنگی آنا از روابط عمومی سریال «شهرزاد»، خشایار الوند، معصومه بیات، فرهاد توحیدی، سیروس تسلیمی، سیدسعید رحمانی، شادمهر راستین، بهتاش صناعیها، پیمان عباسی، صادق کرمیار و حسین مهکام در گفتوگوهای خود از از نقاط قوت فیلمنامه این مجموعه گفتند.
خشایار الوند با بیان اینکه نکته برجسته فیلمنامه شهرزاد این است که رگ خواب تماشاگر را از ابتدا در دست میگیرد، گفت: در این مجموعه انتظار نداریم به همه شخصیتها خوب پرداخته شده باشند و یا طراحی صحنه و دکور خیلی عالی باشد و ... زیرا از همان ابتدا قلابش به تماشاگر میافتد ضمن اینکه شهرزاد به خاطر فرم داستان گویی کلاسیکی که دارد به روز شده است.
وی ادامه داد: نکته مهم دیگر در مورد سریال این است که خودش را زیاد درگیر تاریخ نکرده است. مثلا، شخصیت بزرگ آقا که در فصل اول این مجموعه شاهد حضورش بودیم در آن زمان ما به ازای تاریخی دقیقی نداشته است اما میتوان چنین شخصیتی را برای آن دوره زمانی در نظر گرفت. حسن فتحی در سریال شهرزاد بیشتر حال و هوای تاریخی را منتقل میکند و صرفا به تاریخ نمیپردازد به همین دلیل هم ما زیاد لوکیشن شهری نمیبینیم (آنچه از لوکیشن شهری نشان داده میشود برای بیان حال و هوای جامعه آن دوره است) و بیشتر خانه شخصیتها را میبینیم.
فیلمنامه نویس «قهوه تلخ» همچنین گفت: در شهرزاد چند شخصیت ساخته پرداخته جذاب وجود دارد که اولی بزرگ آقا (علی نصیریان) که نقشی درجه یک است و بعد از آن قباد که ابتدا تصورها بر این بود که شخصیتی خاکستری دارد اما هرچه جلوتر میرویم دلمان برای او میسوزد و شهاب حسینی بسیار خوب آن را ایفا کرده است و نقش بعدی «شهرزاد» که محور داستان است. دختری در جامعهای که درحال مدرن شدن است اما به خاطر مصلحتهای پدرش به واسطه روابطی که با بزرگ آقا داشته به خواستههای او تن میدهد و میتوان گفت شخصیت کاریزماتیک و جذابی است.
الوند ادامه داد: خانمها با شخصیت شهرزاد ارتباط خوبی برقرار کردهاند و این مزیت بزرگی است که شخصیت محوری با تماشاگر دارد و اینکه مخاطب نگران اتفاقاتی باشد که برای این شخصیت بیافتد. اینها همگی دستاوردهای سریال است که درواقع درباره 3000 دقیقه یک اثر در نمایش خانگی صحبت میکنیم و با توجه به اینکه خودم در این مدیوم کارهایی انجام دادهام میدانم که تا چه اندازه سخت است زیرا مخاطب باید برای اثر مورد دلخواهش هزینه کند و در چنین شرایطی معادله متفاوت میشود. در دورهای که مخاطب سریالها و فیلمهای مورد علاقهاش را دانلود میکند اینکه برای سریالی هزینه کند موفقیت بزرگی محسوب میشود و لذتبخش است. شهرزاد توانسته با قشرهای مختلف جامعه ارتباط برقرار کند، مخصوصا با خانوادهها زیرا اکثرا شاهد هستیم که این سریال در خانوادهها به طور دسته جمعی دیده میشود که این امر نشان از موفقیت یک اثر دارد.
وی همچنین خاطرنشان کرد: امروزه مخاطب میتواند داستان و نتیجه فیلمها و سریالها را حدس بزند اما در مورد سریال شهرزاد بدین شکل نیست. بارها سعی کردم حدس بزنم که برای شخصیتها چه اتفاقی میافتد و ماجرا چه میشود اما رودست خوردم و متوجه شدم حدسم اشتباه بوده و این خود نشان از متفاوت بودن سریال دارد یعنی نغمه ثمینی و حسن فتحی به درستی کارشان را انجام داده اند. اینکه در چنین قصهای بزرگ آقا که از نقشهای اصلی است میمیرد حتما باید جایگزینی برای آن در فصل دوم درنظر گرفته شود که در قسمتهای آینده خواهیم دید و این همان تفاوتی است که متوجه میشویم که مانند بسیاری از سریالها همه چی به خوبی و خوشی تمام نمیشود.
فیلمنامه نویس «مرد هزارچهره» افزود: در کنار همه نقاط مثبت سریال احساس میکنم در جاهایی دودستی در برخی سکانسها دیده میشود که با توجه به اینکه دو نویسنده وجود دارد، طبیعی است اما درکل مدل قصهگویی شهرزاد به گونهای است که تماشاگر را حتی در قسمتهایی که نقطه عطفی ندارد و اتفاقی نمیافتد، مشتاق نگه میدارد.
معصومه بیات نیز درباره شهرزاد گفت: هر بار که مردم برای کسب پیروزیهای فوتبالی، به خیابانها میآمدند و شادی و هیجانشان را ابراز میکردند با خودم فکر میکردم آیا ممکن است چنین هیجانات گستردهای برای هنر و ادبیات هم پیش بیاید؟... اینکه یک رخداد فرهنگی پیروزمندانه بتواند باعث شادی اکثریت مردم و ابراز احساساتشان بشود تنها یک خیالپردازی به نظر میرسید.
فیلمنامه نویس «رگ خواب» ادامه داد: البته جالب توجه است که این اتفاق برای ورزشهای دیگر حتی فوتبال ساحلی یا والیبال نمیافتد که پیروزیهایشان خیلی بیشتر از فوتبال چمنی است و بیشتر برای ردهبندی و قهرمانی جهان به میدان میروند. بعد یک روز «ماریو بارگاس یوسا» بعد از این همه سال جایزه نوبل را برد و این اتفاق برای ما شیفتگان یوسا، شبیه رفتن به جام جهانی و بردن از استرالیا بود. با اینکه هیچ کس به خیابانها نریخت و بوق بوق نکرد، اما یک جور هیجان و شادی مشترک میان دوستداران ادبیات جریان پیدا کرده بود که اگر میتوانستند همدیگر را پیدا کنند حتما در این احساس پیروزی با هم شریک میشدند.
وی ادامه داد: چند سال بعد که مجموعه شهرزاد ساخته شد و عکسها و ترانههای جذابش این طرف و آن طرف میان مردم رد و بدل میشد، به نظر میرسید یک اتفاق هیجانانگیز در عالم مجموعهسازی در حال رخداد است. گفتوگوها رنگی از شهرزاد به خود گرفت و هم وطنان دور و نزدیک از همه جای دنیا، شروع کردند به اینکه شهرزاد را پیگیرانه تماشا کنند. موجب افتخار بود که یک مجموعه ایرانی دل ایرانیها را ببرد.
بیات همچنین گفت: مجموعهای که اما این بار پسند عام و خاص شده بود و آنقدر شرافت داشت که از برنده شدنش خوشحال و راضی باشی. همان طور که اصغر فرهادی و فروشندهاش یک روز صبح خیلی زود (که نمیتوانستیم همگی با هم به خیابانها برویم) با جایزه اسکارش ما را به هم پیوند داد و هیجانزده کرد. آیا اتفاقات جهان فیلمسازی میتواند به توفیقات ملی واقعی تبدیل شود؟ که پربیننده بودنش، توفیق با تحمیق تماشاگر نباشد و سلیقه ما تماشاگران را بالا ببرد؟ توفیقی که با خود سیاههای از صرف هزینههای بیتالمال را همراه نداشته باشد و بر سرمایهای از تبعیض و بیقانونی و رفیق بازی استوار نباشد؟ زنده باد شفافیت، زنده باد زیبایی و دقت، زنده باد شهرزاد.
فرهاد توحیدی با بیان اینکه مهمترین آثار حسن فتحی در قالب سریالهای تلویزیونی خلق شده است و مهمترین اثر او «شهرزاد» است، گفت: درون مایه شهرزاد با عشق همراه شده است به همین دلیل هم آثار او تداوم دارد و مخاطب را به همراه خود میکشاند.
فیلمنامهنویس «امکان مینا» ادامه داد: به نظرم آنچه که در سریال شهرزاد بر روی آن تاکید شده است پرورش رابطه عاشقانه بین دو شخصیت است. به طور مشخص در فصل اول این مجموعه رویگردانی شهرزاد از فرهاد از روی عشق است زیرا او همچنان فرهاد را دوست دارد و به خاطر اینکه نمیخواهد آسیبی به او برسد، رهایش کرد.
وی ادامه داد: به جرات میتوان گفت که حسن فتحی در روایت داستانهایش به اندازهای پیشرفت کرده که به آسانی میتواند مخاطب را با خود همراه کند. فصل دوم مجموعه شهرزاد هم درست به همان اندازه فصل اول جذابیت لازم را برای همراه کردن مخاطب دارد.
سیروس تسلیمی با بیان اینکه شهرزاد فیلمنامه بسیار جذابی دارد تا آنجا که مخاطب را هر هفته پیگیر خود میکند، گفت: معمولا در سریالها از ابتدا که شروع به دیدن میکنیم تا انتها باید منتظر باشیم تا متوجه اتفاقی شویم اما در سریال شهرزاد هر قسمتش ابتدا و انتها دارد و شاهد اتفاق جدیدی هستیم. از نکات بسیار مهم دیگر در مورد سریال شهرزاد این است که با اینکه مخاطب برای دیدن آن هزینه میدهد اما آنها را با خود همراه میکند.
فیلمنامهنویس «پرنده کوچک خوشبختی» معمولا این نوع سریالها در فصلهای بعدی به ورطه تکرار میافتد و بهتر است که همان فصل اول ادامهدار باشد زیرا فاصله زمانی که بین فصل اول و دوم میافتد ممکن است مخاطب داستان سریال را فراموش کند و امیدوارم در مورد شهرزاد شاهد اتفاقات خوبی در فصل دوم نیز باشیم زیرا از معدود سریالهایی بود که مخاطب را با خود همراه کرده است.
وی ادامه داد: حسن فتحی برای آثارش چارچوب خاصی دارد که عشق و تاریخ بهم تنیده شده است و با توجه به اینکه در سریالها و فیلمهای ما مقوله عشق تکراری شده است و مردم اغلب به سراغ فیلمهای کمدی میروند، متفاوت بوده است. فتحی در سریال شهرزاد به برههای از زندگی آدمها توجه دارد که در طول سالهای گذشته کمتر به آن پرداخته شده است. به نظرم شهرزاد از سریالهای آبرومند و پرقدرتی است که برای مخاطب جذاب بوده و بازیهای آنقدر قوی است که برای بیننده تکراری نشده است.
سیدسعید رحمانی نیز گفت: در طراحی روایت شهرزاد نکات و ظرایفی وجود دارد که آن را برای مخاطب عام و خاص، جذاب و متفاوت کرده است. تقریباً تمامی مؤلفههای ساختار روائیِ شهرزاد، هنرمندانه و خلاقانه طراحی شدهاند. در این فیلمنامه چه در سطح مهندسی ساختار و چه در سطحِ معماری روایت، شاهد تسلط فنی نویسنده هستیم که نتیجهاش سطح زیبائیشناسی کم نظیری در آن است که مخاطب خاص و عام را تحت تأثیر قرار میدهد. از دیالوگ شروع میکنم که اولین سطح برخورد مستقیم اثر است با مخاطب.
وی با بیان اینکه دیالوگ در این سریال بسیار خوب طراحی شده است، افزود: نویسنده به جای آنکه دل به دیالوگهای قشنگ بسپارد که نتیجهاش، یکسانی گویش در کاراکترهای مختلف است، تمام تلاشش را برای دیالوگهای مناسب به کار برده و لذا همه شخصیتها، متکی بر شخصیتپردازی منحصر به فرد خود گویش میکنند و دیالوگ میگویند و این امر، هارمونی جذابی را در دیالوگنویسی شخصیتهای متعدد سریال سبب شده است. میدانیم که در طراحی یک دیالوگ خوب، درست حرف زدن مهمتر از خوب حرف زدن است و این نکتهای است که در دیالوگنویسی این سریال، کاملا رعایت شده است. تردید ندارم اگر در متن فیلمنامه این سریال، اسامی کاراکترها را هنگام دیالوگ گفتن پاک کنیم، از متن دیالوگ، میتوان شخصیت را پیدا کرد! و این امر هنر بیبدیل حسن فتحی است.
فیلمنامه نویس «ازدواج صورتی» ادامه داد: هر چند شهرزاد، سریالی است تخیلی با ساختار کلاسیک که تلاش میکند به بهترین شکل ممکن قصهاش را روایت کند ولی با تبحر فیلمنامهنویس، نقبی هم به مقطع خاص تاریخی میزند و به این بهانه بیآنکه قصد فیلتر کردن رخدادهای تاریخی را داشته باشد، در لایههای زیرین روایت سعی میکند همچون منشوری، تابش اصلی رخدادهای تاریخی را جذب کرده، به گسترهای از انوار و طیفهای مؤثر تبدیل کند آن هم به مدد طراحی خطوط فرعی و جذاب روایت که این هم به نگاه دقیق و هوشمندانه حسن فتحی برمیگردد. نکته مهم دیگر، رنگ آمیزی شخصیتهای اصلی و فرعی است.
وی افزود: معمولا در درامهای اینگونه، تعدد شخصیتهای فرعی سببساز میشود که نویسنده، آنها را به شکل مجزا، فقط به عنوان کار راه اندازِ شخصیت اصلی در خط اصلی درام به کار بگیرد اما در این سریال شاهدیم که تک تک شخصیتهای فرعی، نه تنها نقشی مؤثر در پیشبرد خط اصلی روایت دارند که تمامی گستره شخصیتهای فرعی نیز، در کنار هم، یک همافزایی دراماتیک را به نمایش میگذارند. یعنی شخصیتهای فرعی، نه تنها کارکردی تعریف شده در خط روایت اصلی و در برابر شخصیت اصلی دارند که در کنار هم نیز، سازنده یک فانکشِ دراماتیک هستند که تعبیر من برای آن یک صورت فلکی دراماتیک است.
شادمهر راستین نیز درباره شهرزاد گفت: مهمترین ویژگی سریال شهرزاد این است که برای مدیا نوشته شده است یعنی از ابتدا پیشبینی شده که فردی که قرار است آن را ببیند به قدرت انتخاب آن احترام گذاشته شود و این از جمله تفاوتهای بارز سریال با تلویزیون است. تلویزیون سریالها و برنامهها را راس ساعت خاصی پخش میکند به همین دلیل هم قدرت انتخاب مخاطب کم است اما زمانیکه وارد عرضه رقابت میشود قدرت انتخاب بیشتر و عرصه رقابت نیز بالاتر میرود.
وی ادامه داد: شهرزاد قصه را خوب و زود بنا میکند و بحرانها را به تصویر میکشد و از همان ابتدا نیز مخاطب با شخصیتها آشنا میشود و برای مخاطب مشخص میشود که شخصیتها در مواجه با حوادث چه واکنشهایی دارند که این امر یکی از بهترین شیوهها در سریالسازی است.
فیلمنامهنویس «به همین سادگی» همچنین گفت: در شهرزاد مخاطب درگیر قصه اشخاص است و کارگردان و نویسنده توانستند با المانهای ظاهری تیپسازی شخصیتها را برای بیننده از هم متفاوت و مخاطب را با خود همراه کنند که این دستاورد ۳۰ ساله کار حسن فتحی و فعالیتهای نغمه ثمینی باهم بوده است. یکی دیگر از امتیازات مثبت شهرزاد زبان گویشی آن است که مرز باریک بین یک اثر سینمایی و تلویزیونی را به خوبی رعایت کرده است.
وی ادامه داد: شاید مجموعه پی رنگ ثابتی داشته باشد اما هر قسمت آن داستان هزار و یک شبی است که برای بیننده ایرانی بسیار جذاب است و جای چنین مجموعهای با چنین خصوصیاتی خالی بود. در قیاسی به شدت دور با سریالهایی که تلویزیون نشان میدهد میتوان گفت تلویزیون آثارش را با دیدگاه بیان میکند اما حسن فتحی به جای اینکه تاریخ را بیان کند، نوعی بازشناسایی جامعه ایرانی را نشان میدهد، اینکه چه اثراتی در زندگی ایرانیها داشته برای او مهمتر است ضمن اینکه فتحی نگاهش اجتماعی است نه سیاسی. به جرات میتوان گفت شهرزاد سطح توقع را بالا برده است و امیدوارم از این پس شاهد مجموعههای با کیفیت بهتری باشیم.
بهتاش صناعیها با بیان اینکه برخی فیلمنامهها هدفشان جذب مخاطب عام است و برخی دیگر جذب مخاطب خاص است، گفت: فیلمنامه شهرزاد از ویژگی جذب مخاطب عام برخوردار است. نوشتن فیلمنامهای همچون مجموعه شهرزاد که هدفش جذب مخاطب عام است ممکن است به نظر آسان برسد ولی اینطور نیست.
وی ادامه داد: این مجموعه از المانهایی که باعث جذب مخاطب عام میشود به شکل مناسبی استفاده کرده و دلیل استقبال مردم همین موضوع بوده است. المانهایی چون مثلث عشقی، تقدیر، تصادف و غیره. میتوان گفت در این سریال کارگردان و نویسندگان به خوبی توانستهاند نبض مخاطب را بدست آورند و این کار آسانی نیست.
فیلمنامه نویس «احتمال باران اسیدی» همچنین گفت: به نظر میرسد که مخاطبین شهرزاد از کل مخاطبین همه سریالهای تلویزیون بیشتر است و شهرزاد با این میزان استقبال باید از رسانه ملی پخش میشد تا مردم در اقصی نقاط کشور و بدون پرداخت هزینه بتوانند این سریال را ببینند.ای کاش در رسانه ملی شرایط و سلیقهای وجود داشت که میتوانست این نوع سریالها را تولید کند.
پیمان عباسی نیز درباره شهرزاد گفت: هیچ موفقیتی در عرصههای هنری اتفاقی نیست. زمانیکه درمورد اثری به این میزان اشتیاق میرسیم یعنی در مسیر درستی قدم برداشتهایم. فیلمنامه شهرزاد درست و دقیق نوشته شده است و به جز اینکه همه عناصر دراماتیک را رعایت کرده، بافت درست و عاشقانهای نیز دارد و موفق شده طیف عظیمی از مخاطبان را به سمت خود جلب کند.
وی ادامه داد: کار بسیار سختی است که از بچه مدرسهای تا آدمهای مذهبی، افراد جوان و مسن، روشنفکر و همه و همه با سریالی ارتباط برقرار کنند و این یعنی از استانداری که برای یک سریال باید وجود داشته باشد، فراتر رفته است.
فیلمنامهنویس «قلب یخی (فصل سوم)» افزود: نکته دیگری که این سریال را در شخصیتپردازیها ویژه کرد این بود که همیشه شخصیتهای قصه را به شکل کلیشهای سیاه و سفید میبینیم به عنوان مثال، در یک فیلم یا سریال قاچاقچی را شخصیت منفی و سیاه میدانیم اما وقتی وارد جزئیات زندگی این آدم میشویم متوجه میشویم که این آدم محبت و عشق هم دارد و این چیزی است که در زندگی واقعی وجود دارد و این امر در سریال شهرزاد به ماهرانهترین شکل وجود دارد که شخصیتهای آن سیاه و سفید نیستند و وقتی وارد زندگی تک تک آنها میشویم به شکل لذت بخشی با آنها همراه میشویم، عاشق میشویم و دلمان برای آنها میسوزد و از بحرانهایی که در این قصه وجود دارد هیچ بینندهای ناراحت نمیشود.
عباسی با بیان اینکه شهرزاد موفقترین و حرفهایترین سریالی است که در سالهای گذشته ساخته شده است، گفت: چیزی که اغلب در نوشتن حسرت میخوریم این است که تلویزیون اجازه نمیدهد وقایع را همانطور که اتفاق میافتد بیان کنیم و من همیشه میگفتم ای کاش فضا اجازه میداد تا بتوانیم به راحتی حقیقتها را بنویسیم. همیشه دوست داشتم بستری مهیا میشد تا درام قابل باورتر باشد مانند چیزی که امروز در سریال شهرزاد میبینیم. اینکه زنی که متاهل شده هنوز گوشه ذهنش درگیر عشقی که در گذشته داشته باشد ایرادی ندارد باشد. این موارد همه عین زندگی است مواردی که به خوبی در سکانس به سکانس این مجموعه میبینیم.
وی ادامه داد: سریال شهرزاد نشان داد که اگر اجازه داشته باشیم تا درام را کامل تعریف کنیم حرفهای بیشتری برای گفتن خواهیم داشت. شهرزاد برایم بسیار جالب است و همه اخبار آنرا دنبال میکنم امیدوارم فصل دوم مانند فصل اول خوب ادامه پیدا کند و باشناختی که از حسن فتحی و نغمه ثمینی دارم مطمئن هستم که باهوش عمل کردند و فصل دوم یک قدم جلوتر خواهد رفت.
صادق کرمیار با بیان اینکه شهرزاد از چند منظر قابل بررسی و نقد است، گفت: پیرنگ، روایت، شخصیتپردازی و ساختار فیلم هر یک به تنهایی قابل بررسی است؛ اما به دلیل مجال اندک تنها از منظر روایت تاریخی به شهرزاد حسن فتحی نگاه میکنیم.
وی ادامه داد: از زمان ارسطو مرز روشنی میان متون تاریخی و متون ادبی قایل بودند و این دو روایت را با یکدیگر متفاوت میدانستند. یعنی راوی تاریخ رویدادها را همانگونه که رخ داده بود روایت میکند و نویسنده متون ادبی و هنری رویدادها را آنگونه که میتوانست رخ داده باشد روایت میکند. از این منظر میتوان شهرزاد را یک روایت رئالیستی با نگاه ارسطویی به تاریخ ارزیابی کرد. داستان شهرزاد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ آغاز میشود بنابراین یک مقطع تاریخی مشخص از پیشینه کشور را روایت میکند اما شیوه روایت فتحی نه فقط وقایعی است که دقیقن در آن مقطع تاریخی اتفاق افتاده است، بلکه روایتی است که میتوانست در آن مقطع اتفاق بیفتد. تفاوت این دو روایت در نوع نگاه فتحی به آن مقطع تاریخی و تحلیل او از رخدادهای یأسآلود آن سالها قابل ارزیابی است.
فیلمنامهنویس «سجده بر آب» ادامه داد: اما اگر تحلیل و ارزیابی فتحی از رخدادهای آن مقطع تاریخی را حاصل گفتمان جدید و امروزین درباره تاریخ بدانیم، میتوانیم به لحاظ شیوه روایت تاریخ، نشانههایی از روایت پست مدرن از تاریخ را در اثر فتحی ببینیم چراکه هیچ تاریخنگاری نمیتواند مدعی شود که روایت فتح از کودتای ۲۸ مرداد نادرست است. در عین حال هیچ تاریخنگاری نیز نمیتوانند مهر تایید بر شیوه روایت تاریخی فتحی هک کند. از این منظر فتحی روایت منحصر به فرد خود را از تاریخ معاصر ایران در قالب یک اثر هنری شش دانگ و ماندگار خلق کرده است که با همهٔ روایتهای گذشته متفاوت است.
وی همچنین گفت: پارهای از منتقدان بر این باورند که اثر هنری تاریخی اگر کارکرد امروزی نداشته باشد، ماندگار نخواهد شد و با مخاطب ارتباط برقرار نخواهد کرد. اگر این دیدگاه را بپذیریم باید به این نکته به اعتراف کنیم که مخاطب فراوان شهرزاد نشانگر همخوانی شرایط کنونی با شرایط دورهٔ تاریخی شهرزاد است که به دلیل ارتباط روحی و ماهوی با آن مقطع تاریخی توانسته دلایل یأس حاکم بر روح جامعه خویش را از لابهلای رویدادهای داستان شهرزاد و از لایههای درونی شخصیتهای شهرزاد درک کند و به شیوههای غلبه بر سرخوردگی خود بیندیشد وگاه از کنشها و واکنشهای شخصیتهای اصلی داستان در مواجهه با حوادث داستانی راههای برونرفت از این سرخورگی را نیز پیدا کند.
کرمیار افزود: از این زاویه فتحی را میتوان در ردیف فیلمسازان صاحب تفکر و تحلیل و جهانبینی گفتمانی جای داد که علاوه بر تسلط و اشراف بر احساس و شیوههای هنری برانگیختن حس عاطفی مخاطب، توانسته بر اندیشه و نگرش مخاطب نسبت به خویش و نسبت به جامعهٔ خود تأثیر اصلاحگرانه بگذارد.
حسین مهکام نیز درباره شهرزاد گفت: حسن فتحی و نغمه ثمینی از استادان و نویسندگان مطرحی هستند که برای ما سمت استادی دارند. نغمه ثمینی بیشتر به اساطیر و حسن فتحی به مبانی روانشناسی علاقه دارند به همین دلیل هم فتحی به گذشته شخصیتها در آثارش توجه دارد و به لایههای درونی آنها نیز میپردازد. شیوه روایت و شکل کلاسیک بهترین شیوه روایت است که در سریال شهرزاد شاهد آن هستیم و متن بسیار جذابی دارد.
وی ادامه داد: سریال شهرزاد به درستی از به دام افتادن در قهرمان و ضد قهرمان فرار کرده است تا آنجا که شخصیتهای فرهاد و قباد هردو دوست داشتنی هستند و علت این است که به درستی شخصیتپردازی شده است که اگر غیر از این بود مخاطب از شخصیت قباد خوشش نمیآمد. ممکن است فرهاد در مسیر بهتری قرار گرفته باشد اما شخصیت و نقش قباد هم خوب است و شهاب حسینی آنقدر بازی خوبی ارائه داده است که دیگر قهرمان و ضدقهرمان مطرح نمیشود همانطور که در فصل اول این سریال حتی بزرگ آقا را با اینکه هم دسیسه و هم محبت دارد، همه دوست دارند.
این فیلمنامه نویس افزود: به نظرم شهرزاد اثر ماندگاری است و طبیعی است متنی که نغمه ثمینی و حسن فتحی نوشته باشند برای مخاطب بسیار جذاب بوده است.
انتهای پیام/