عروسکگردانها و صداپیشگانی که جعبه جادو امسال از دستشان داد
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، تلویزیون و بینندگانش امسال چهرههای مهم و خاطرهانگیزی چون عروسکگردان کلاهقرمزی، صداپیشه جین سیمور در «پزشک دهکده» و صداپیشه «دوقلوهای افسانهای» و باب راس در «لذت نقاشی»... در ادامه گزارش به سابقه هنرمندانی که سال 95 برای همیشه از میان ما رفتند، پرداختهایم.
ایران بزرگمهریراد (5 شهریور 1309 تهران/ 2 اسفند 1395 تهران)
تا صحبت میکرد، همه یاد جین سیمور، بازیگر نقش پزشک در سریال «پزشک دهکده» میافتادند؛ صدایش روی شخصیت جین سیمور نشسته بود. در فیلمهای «دزیره»، «المرگنتری»، «اسپارتاکوس»، «سرزمین پهناور»، «این زمین مال من است»، «خرقه»، «پا در مه»، «پایان خوش»، «گلولهای در انتظار است»، «این میتواند شب موعود باشد»، «تا زمانی که بادبانها بر فرازند»، «بس جوان»، «بازیگر»، «آدم و الین»، «قفس طالیی زرد چرک»، «اندروکلس» و «شیر» میتوان این صدا را شنید. علاوه بر این، بزرگمهریراد بارها روی صحنه رفت و در نمایشهای زیادی بازی کرد تا اینکه سکته مغزی کرد و در 2 اسفند 1395 به دلیل عفونت حاد ریوی و نارسایی قلبی درگذشت.
جمیله بینیاز (2 اسفند 1327 الموت/ 23 خرداد 1395 تهران)
نوجوان بود که در برنامه مشاعره مرحوم مهدی سهیلی، رتبه اول را به دست آورد و راهش به صدا و سیما باز شد؛ هرچند فعالیتش رسمی نبود. در 1354 بعد از فراغت از تحصیلات دانشگاهی در رشته ادبیات عرب، رسما کار خود را در رادیو و تلویزیون به عنوان مترجم آغاز کرد. چیزی نگذشت که از او خواستند مجری شود، آن هم در رادیوهای برونمرزی. برنامه او سالهای سال صبحهای جمعه پخش میشد و خیلیها را پای رادیو مینشاند و صدای او در ذهن مردم ثبت شد. البته او تنها مجری رادیوهای برونمرزی نبود. صدای او را میشد در برنامههای خانواده، دانش زبان، تمدنهای فراموششده، شاهنامهخوانی، برگهای بیخزان، به دنبال ققنوس و تمثیلالمثل شنید. تسلط او به شعرخوانی برنامههایش را شنیدنیتر میکرد. او بیشتر شعرهای «گلستان» سعدی را حفظ بود و تعداد زیادی از اشعار پروین اعتصامی را در برنامههایش خوانده بود. گرچه فعالیتهای بینیاز اغلب در رادیو بود، اما در خلوت دل و میعاد شبانه از شبکه یک، در گلزار عشق از شبکه چهار و در نسیم شبانه از شبکه پنج نیز کار کرده بود.
علاقه بینیاز به رادیو سبب شد که پسر او، سامان پارسا هم جذب رادیو شود. بینیاز علاوه بر پسرش، جوانان زیادی را در رادیو تربیت کرد و حق بزرگی بر گردن رادیو دارد، اما وقتی در 23 خرداد 1395 فوت کرد، مراسم ختمش در سکوت خبری برگزار شد.
فرامرز حاجیرسولی (4 تیر 1322 تاکستان قزوین/ 4 آبان 1395 تهران)
صدا را با تمام جانش گوش میکرد. کارش را تجربی یاد گرفته بود؛ پای صحنههای فیلمهای زیادی ایستاد و بوم به دست، صدای بازیگران را ضبط کرد. در شانزدهسالگی، در سال 1338، با فیلم پیمان دوستی کارش را آغاز کرد. بعد از آن، صدای پنجاه فیلم را ضبط کرد: فیلمهای ماندگاری مانند «گنج قارون»، «بوی گندم»، «میرزاکوچک خان»، «شام آخر»، «سردار جنگل»، «زنگ اول»، «مدرک جرم»، «خانه ابری»، «ناخدا خورشید«، «آری چنین بود»، «ستاره و الماس»، «دام»، «مجروح جنگی» و... سرانجام حاجیرسولی 4 آبان 1395 بر اثر عفونت ریوی درگذشت.
دنیا فنیزاده (26 آبان 1346 تهران/ 8 دی 1395 تهران)
دستش را با عروسک حرکت میداد و این یعنی زندگی: کلاهقرمزی، خاله قورباغه، عروسکهای شهر موشها، گربه آوازخوان و دهها عروسک دیگر، از او جان گرفتند. دنیا فنیزاده، دختر پرویز فنیزاده، بازیگر فقید سینما، بود. از کودکی، پدرش او را به جشنوارههای مختلف کودک و نوجوان میبرد تا فیلمهای داخلی و خارجی را تماشا کند؛ همهچیز از همین جشنوارهها شروع شد. ابتدا بهرام بیضایی به او پیشنهاد داد که در یکی از فیلمهایش بازی کند، ولی چون پدر دوست نداشت دخترش بازیگر شود، این اتفاق نیفتاد. دنیا کمکم به رشته عروسکگردانی علاقمند شد و برای نخستین بار سال 1364 در برنامه عروسکی تلویزیونی «چتر با آواز باران» عروسکگردانی را تجربه کرد. این برنامه دو عروسک جوجه داشت که فنیزاده یکی از آنها را میگرداند و به جایش آواز میخواند. بعد از آن، کارهای فنیزاده و عروسکهایش رونق گرفت و او عروسکهای زیادی را میگرداند، اما کلاهقرمزی نهتنها برای فنیزاده، بلکه برای همه مردم ایران، تأثیرگذارترین عروسکی بود که او به آن جان داده بود. دنیا فنیزاده چند وقتی بود که
دیگر نمیتوانست به عروسکها جان بدهد، چون به بیماری سرطان سارکوم مبتلا شده بود؛ این بیماری دست او را درگیر کرده بود. سرطان دست برای یک عروسکگردان تراژدی بود که در 8 دی 1395 پایان یافت و کلاهقرمزی و بقیه عروسکها تنها ماندند.
علیاکبر گودرزی طائمه (10 شهریور 1334 مالیر/ 12 آبان 1395 تهران)
صدایش آرامبخش و محزون بود. بهخاطر همین صدا، با اینکه لیسانس ادبیات داستانی داشت، به گویندگی و دوبله پرداخت و از سال 1364 فعالیت حرفهایش را آغاز کرد. گودرزی گفتارمتن فیلمهای مستندی مانند «آوای ایرانی»، مجموعههای علمی شبکه چهار سیما، سریال روشنتر از خاموشی و... را گفته است. او با صدایش به شخصیتهای کارتون «افسانه دوقلوها» جان داد و برنامه «لذت نقاشیِ» باب راس را لذتبخشتر کرد. همچنین صدای او را میتوان در سه آلبوم هوا را از من بگیر خندهات را نه، چند چراغ و یک آواز و ایستگاه قطار سانتایرنه شنید. گودرزی قریحه شاعری هم داشت و مجموعه شعرهایی را هم چاپ کرد: «قلبهای کوچک شهر بزرگ»، «حکایت پنهان ماه»، «من اما هیچکس»، «از اینجا غروب جهان نمایان است»، «زندگی دورتر بود»، «کولیها ماه میبافند» و «دریا نام دیگر من است». گودرزی که مدتها با سرطان میجنگید، تا لحظهی آخر از گویندگی دست برنداشت و سرانجام در 12 آبان 1395 درگذشت.
انتهای پیام/