صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۳:۵۶ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۵
اشرفی در گفت‌وگو با آنا تشریح کرد:/ بخش نخست

بررسی حوادث انقلاب اسلامی از نقطه آغاز تا پیروزی؛ نوار سخنرانی و اعلامیه‌های امام خمینی چگونه در ایران منتشر می‌شد؟

سال 1341 پس از انتشار خبر تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، اتحاد و همبستگی بین روحانیت شیعه در ایران به وجود آمد/ اندیشه و تئوری انقلاب اسلامی در  کتاب ولایت فقیه امام خمینی منتشر و نظام ولایت فقیه به عنوان جایگزین سلطنت مشخص شد/ یکی از عواملی که اهداف انقلاب را پیش برد، ایجاد شبکه‌های گسترده ارتباطی در سراسر کشور و اتصال این شبکه‌ها از طریق علما به‌ویژه علمای تبعید شده به امام خمینی (ره) بود...
کد خبر : 157276

مصطفی سعیدی، خبرنگار آنا: انقلاب اسلامی ایران یکی از انقلاب‌های معاصر جهان است که هنوز ناگفته‌های زیادی از آن مانده است و با توجه به تحولات اخیر در جهان و منطقه که شاهد آشوب‌ها و انقلاب‌های زیادی بود، لزوم بازنگری آن احساس می‌شود.


دکتر اکبر اشرفی دکتری علوم سیاسی و رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، یکی از محققان انقلاب اسلامی است که تاکنون تالیفات زیادی درباره انقلاب و رهبری امام خمینی (ره) به رشته تحریر آورده است، به مناسبت سی‌وهشتمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی به سراغ وی رفتیم تا گفت‌وگویی به‌منظور بررسی حوادث منجر شده به پیروزی انقلاب اسلامی داشته باشیم.


مشروح گفت‌وگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی را در زیر می‌خوانید:


* به عنوان سوال نخست، ریشه انقلاب اسلامی را از چه سالی و در چه حادثه‌ای می‌توان بررسی کرد؟


- انقلاب اسلامی دو ریشه دارد: ریشه دور یا بعید و ریشه نزدیک یا قریب. ریشه دور انقلاب اسلامی به صدر اسلام برمی‌گردد اما ریشه نزدیک آن را می‌توان از سال 1341 و زمانی‌که دولت اسدالله علم «تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی» را به امضا رساند، بررسی کرد.


سال 1340 سال مهمی از نظر رخدادهای سیاسی است؛ چراکه در این سال هم مرجع بزرگ شیعیان یعنی آیت‌الله بروجردی و هم مجتهد مبارز یعنی آیت‌الله کاشانی فوت کردند. پس از ارتحال این دو شخصیت، شاه احساس کرد که دیگر رقیب محکم و قدرتمندی ندارد، بنابراین تصمیم به انجام کارهای اصلاحی از نظر خودش گرفت که برنامه درازمدت آن حذف رقبای سیاسی و مذهبی بود.


اندیشه و تئوری انقلاب اسلامی در کتاب ولایت فقیه (نامه‌ای از امام موسوی کاشف‌الغطاء) امام خمینی (ره) منتشر و نظام ولایت فقیه به عنوان جایگزین سلطنت مشخص شد

موضوع تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی کاهش نقش اسلام در سیاست و شاخص‌ترین بند آن، حذف شرط مسلمان بودن از نامزدها بود. در صورتی‌که این موضوع به هیچ وجه دغدغه کشور نبود و کشور در آن زمان با مشکلات و کمبودهای بسیاری مواجه بود. دلیل اقدام شاه اما این بود که احساس می‌کرد پس از رحلت آیات عظام بروجردی و کاشانی شرایط مساعدی به وجود آمده است و دیگر روحانیت قوی مقابلش نیست.


در بررسی‌های تاریخی هم می‌بینیم زمانی که آیت‌الله بروجردی فوت کردند، محمدرضا پهلوی پیام تسلیت خود را به نجف و نزد آیت‌الله حکیم فرستاد زیرا با این کار می‌خواست بگوید که دیگر در قم و ایران مرجعی وجود ندارد و دلیل دوم این اقدام شاه این بود که می‌خواست مرجعیت از ایران دور باشد چراکه معتقد بود هرچه مرجعیت از ایران دور باشد، اخبار دیرتر به گوش مردم می‌رسد، بنابراین می‌تواند به‌راحتی اهداف خود را اجرایی کند. در واقع شاه احساس می‌کرد که روحانیت ایران مزاحم کارهای او هستند و بعد از فوت آیت‌الله بروجردی شروع به انجام کارهایی که می‌خواست، کرد.


* واکنش‌ها در سال 41 به مصوبه انجمن‌های ایالتی و ولایتی چه بود؟


- سال 1341 پس از انتشار خبر تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی ولایتی، اتحاد و همبستگی بین روحانیت شیعه در ایران به وجود آمد و مقابله همه جانبه‌ای با دولت صورت گرفت به‌طوری‌که رژیم مجبور به عقب‌نشینی شد و اسدالله اعلم نخست‌وزیر وقت ایران رسماً آن مصوبه را در هیات دولت ملغی کرد. این کار باعث ناراحتی شاه شد و برای مقابله با روحانیت برگ دیگری را رو کرد که برگزاری همه‌پرسی بود. برگزاری رفراندوم در 6 بهمن 1341 کار بزرگ‌تری نسبت به مصوبه انجمن‌های ولایتی و ایالتی بود و می‌‌توان گفت تصویب‌نامه ملغی شده یکی از بندهای همه‌پرسی بود که به «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و مردم» معروف شد.



انقلاب سفید 6 بند داشت که مربوط به اصلاح قانون انتخابات، اصلاحات ارضی، سهیم شدن کارگران در سود کارخانه‌ها و... بود. محمدرضا شاه قصد داشت برنامه‌ای را اجرایی کند که مخالفان را در انزوا قرار دهد تا اگر کسی با این همه‌پرسی مخالفت کرد، بگوید مخالفان با حقوق کارگران و تجدد مخالفند و همدست اربابان ظالم هستند. دلیل عمده مخالفت روحانیت به‌ویژه امام‌خمینی‌ (ره) با انقلاب سفید مربوط به بند اصلاح قانون انتخابات بود که شرط مسلمان بودن و سوگند به قرآن حذف شده بود. از نظر حضرت امام‌ (ره) شاه با این کار به دنبال اجرای برنامه‌ای در کشور بود که اسلام از زندگی اجتماعی و سیاسی مردم حذف شود. شاه تا جایی که می‌توانست این مخالفت‌ها را با سیطره نظامی و رسانه‌ای خود و با استفاده از ساواک سرکوب می‌کرد تا اینکه این برخوردها منتهی به قیام 15 خرداد سال 1342 شد.


* قیام 15 خرداد 42 نقطه عطف آغاز انقلاب اسلامی است، اتفاقات آن روزها را چگونه می‌توان مرور کرد؟


- همزمانی قیام 15 خرداد با روز عاشورا در واقع تلاقی قیام عاشورا با انقلاب اسلامی را نشان می دهد. 13 خرداد سال 42 مصادف با روز عاشورا بود که در آن روز امام‌ خمینی‌ (ره) سخنرانی کردند و سیاست‌های رژیم پهلوی، آمریکا و اسرائیل را مورد انتقاد قرار دادند. امام‌ (ره) نیمه‌شب در منزل‌ خودشان برای نماز شب بیدار شده بودند که از سوی نیروهای شاه شبانه (در اولین ساعات روز 14 خرداد ) دستگیر شدند و مردم زمانی که متوجه موضوع شدند، روز 15 خرداد دست به قیام زدند که هدف این قیام آزادی امام‌ خمینی‌ (ره) بود.


اشتباهی که گاهی دانشجویان و جوانان درباره تبعید امام خمینی(ره) دارند، این است که فکر می‌کنند ایشان پس از 15 خرداد سال 42 تبعید شدند، در صورتی‌که امام (ره) پس از آنکه سحرگاه 14 خرداد 42 دستگیر شدند، حدود 10 ماه در زندان رژیم پهلوی و حصر خانگی بودند و پس از آن در فروردین 1343 آزاد شدند. امام (ره) پس از آزادی به قم رفتند و اعلام کردند که اگر برنامه‌ای بر ضد اسلام باشد باز هم مخالفت خواهند کرد. پاییز 1343 زمانی که کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی به تصویب رسید، امام‌ خمینی (ره) در ابتدا اعلامیه‌ای منتشر و علیه این مصوبه سخنرانی کردند.


سال 1340 سال مهمی از نظر رخدادهای سیاسی است؛ چراکه در این سال مرجع بزرگ شیعیان یعنی آیت‌الله بروجردی و مجتهد مبارز یعنی آیت‌الله کاشانی فوت کردند و شاه احساس کرد که دیگر رقیب محکم و قدرتمندی ندارد، بنابراین تصمیم به انجام کارهای اصلاحی گرفت که برنامه درازمدت آن حذف رقبای سیاسی و مذهبی بود

روح کاپیتولاسیون در واقع حاکمیت آمریکا بر ایران بود و امام‌ (ره) از این مصوبه به عنوان «سند بردگی» یاد کردند و در سخنرانی خود فرمودند: «این مجلسی‌ها رای ننگینی دادند و ملت ایران این‌ها را محکوم می‌کنند که سند بردگی ملت ایران را گرفتند و اقرار کردند ایران مستعمره است. در تمام دولت‌ها به یاد نمی‌آورم دولت بی‌حیثیتی تصویب‌نامه‌ای از این ننگین‌تر و موهن‌تر قانون کرده باشد. این مجلسی‌ها به ضد اسلام رأی دادند. به ضد قرآن رأی دادند. رأی این‌ها غیرقانونی است. رأی این‌ها مخالفت نظر ملت مسلمان است. وکلای مجلسی دیگر وکیل ملت نیستند. وکیل سرنیزه هستند. رأی آن‌ها در برابر ملت ارزش ندارد. در برابر قرآن و اسلام هم ارزش ندارد؛ و وای به حال اجنبی‌ها اگر از این رأی کثیف سوءاستفاده بخواهند بکنند.»


شاه پس از سخنرانی امام (ره) دیگر مخالفت‌های ایشان را تحمل نکرد و امام (ره) را از قم به تهران و از آنجا به ترکیه تبعید کرد. امام (ره) حدود یک‌سال در ترکیه بودند تا اینکه سفیر ایران در عراق طی نامه‌ای به شاه می‌نویسد و به او می‌گوید که به دلیل وجود مراجع و علمای شاخص و برجسته در نجف، امام (ره) را به این شهر تبعید کند تا شخصیت ایشان در کنار علمای نجف منزوی شود و شاه با هدف منزوی کردن امام (ره) ایشان را به نجف تبعید می‌کند.


پس از آنکه امام (ره) به نجف تبعید شدند کلاس‌های درس خود را آغاز کردند تا این که به‌مرور طلبه‌ها به شیوه بحث‌ها و عمق استدلال امام (ره) علاقه‌مند شدند و بسیاری از طلاب نجف به سمت ایشان آمدند؛ این استقبال تا جایی پیش رفت که شاگردان امام (ره) حتی از شاگردان آیت‌الله حکیم هم بیشتر شد. ساواک وقتی گزارش‌های اقبال طلاب به امام (ره) را دید از این موضوع اعلام نگرانی کرد که امام خمینی (ره) بیشتر از آیت‌الله حکیم شهریه پرداخت می‌کند. چراکه یکی از علائم محبوبیت در بین مراجع، میزان پرداخت شهریه آن‌هاست. با توجه به اینکه مراجع درآمدی از خود ندارند، زمانی که شهریه به حوزه پرداخت می‌کنند به معنای آن است که پیروان زیادی دارند و از محبوبیت در بین مردم برخوردارند. بعد از این موضوع، ساواک حساس شده بود و هر ایرانی که به عراق می‌رفت اگر پول زیادی با خود می‌برد، دستگیر می‌شد.


* موضوع کلاس‌های امام (ره) در نجف چه بود؟


- امام خمینی‌ (ره) در سلسله مباحثی که در حوزه علمیه داشتند، سال 1348 موضوع ولایت‌فقیه را مطرح کردند و 13 جلسه را به این موضوع اختصاص دادند؛ کتاب ولایت فقیه ایشان حاصل آن 13 جلسه بحث است. انتشار این کتاب در ایران هم داستان و ماجرای جالبی دارد، نخستین‌بار کتاب ولایت فقیه با عنوان «نامه‌ای از امام موسوی کاشف‌الغطاء» منتشر و به دلیل هوشیاری در انتخاب نام کتاب، این کتاب بدون حساسیت ساواک در ایران توزیع شد. چراکه نام کتاب ساواک را به این اشتباه می‌انداخت که منظور از کاشف‌الغطاء در این کتاب، یکی از علمای دوره قاجار به نام شیخ‌ جعفر کاشف‌الغطاء است. در حالی‌که منظور از کاشف‌الغطاء یعنی کسی که پرده را کنار می‌زند و حقیقت را روشن می‌کند، بود.



یکی از مسیرهای توزیع این کتاب در ایران مراسم حج بود که به‌وسیله حاجیان ایرانی که به عربستان سفر می‌کردند، این کتاب به ایران منتقل و به راحتی در بین مردم توزیع می‌شد. بعدها که ساواک متوجه شد که این کتاب متعلق به امام خمینی (ره) است با توزیع آن برخورد کرد و دارنده کتاب زندانی می‌شد.


زمانی که علما اندیشه حکومت موجود را غیرمشروع و جائر می‌دانند، نسبت به آن موضع دارند و خود را جدای از آن می‌دانند؛ این موضوع باعث تشکیل حکومت در حکومت و حاکمیت دوگانه می‌شود

می‌توان گفت که اندیشه و تئوری انقلاب اسلامی در این کتاب منتشر شد. امام‌ (ره) معتقد بودند که سلطنت غیرمشروع است و رژیم پهلوی باید ساقط شود و ولایت فقیه را به عنوان حکومت دینی جایگزین سلطنت اعلام کردند.


* اگر بخواهیم برنامه‌های جدایی دین از سیاست را در دو کشور ایران و ترکیه بررسی کنیم می‌بینیم که آتاتورک در سکولاریسیون، ترویج ملی‌گرایی ترک، تغییر خط عربی زبان ترکی به خط لاتین موفق بود اما مردم ایران در دوره رضاشاه و محمدرضا پهلوی مقابل سیاست‌های غرب‌زده ایستادگی کردند و این موضوع هیچ‌گاه در ایران محقق نشد. به نظر شما دلیل موفقیت این طرح در ترکیه و شکست جدایی دین از سیاست در ایران چه بود؟


- مهم‌ترین دلیل آن جدایی مراجع و علمای شیعه از سلطنت است زیرا در اندیشه سیاسی شیعه، سلاطین به عنوان حکام جور شناخته می‌شوند و علمای شیعه و قبل از آنها، ائمه معصومین (ع) همچون امام صادق (ع) حاکمان عباسی را جائر می‌دانستند و دیگر امامان بزرگوار نیز همین عقیده را داشتند. زمانی که علما اندیشه حکومت موجود را غیرمشروع و جائر می‌دانند، نسبت به آن موضع دارند و خود را جدای از آن می‌دانند که این موضوع باعث تشکیل حکومت در حکومت و حاکمیت دوگانه می‌شود.


زمانی که نهادی به عنوان مرجعیت وجود داشته باشد که به عنوان یک نهاد مستحکم و دارای پیوند با مردم، دارای استقلال سیاسی و اقتصادی است و وابستگی به حکومت ندارد، رقیب سلطنت شناخته می‌شود و این وضعیتی بود که در دوران سلطنت ایران وجود داشت، اما در اندیشه اهل سنت، سلطان حاکم، مشروع است ولو اینکه به ناحق حکومت را به دست گرفته و یا فردی فاسق باشد. بنابراین در ترکیه اهل سنت مخالف با سلطنت نبودند و حکم حاکم جاری بود. موضوع دیگر درباره جدایی دین از سیاست در ترکیه، وابستگی علمای اهل سنت به حکومت بود که این موضوع اکنون هم در مصر و کشورهای دیگر وجود دارد، به طوری‌که الازهر وابسته به دستگاه دولت مصر است و بودجه آن از سوی دولت تأمین می‌شود.


پخش سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های امام خمینی (ره) به این صورت بود که وقتی امام (ره) سخنرانی یا اعلامیه‌ای داشتند بلافاصله افراد نزدیک به امام (ره) پیام ایشان را در عراق، به‌صورت تلفنی برای افرادی در تهران می‌خواندند و این پیام‌ها در تهران نوشته و تکثیر و پخش می‌شد

از سوی دیگر اهل سنت خمس را قبول ندارند و آن را مربوط به جنگ و غنائم جنگی می‌دانند که باید یک‌پنجم غنائم جنگی را به حاکم بدهند و چهارپنجم متعلق که فردی است که در جنگ حضور داشته است. در حالی‌که در فقه شیعه خمس برای بودجه دولت طراحی شده است که شیعه بتواند حکومتی مبتنی بر مردم تشکیل بدهد و مردمی که اعتقاد دارند یک‌پنجم از پول اضافه سالانه خود را به مرجع خود می‌دهند و به این شکل پیوند عاطفی، مذهبی و اقتصادی بین مردم و مرجع برقرار می‌شود.


این نگرش یک «حکومت در حکومت» ایجاد می‌کند و معارضه ادامه پیدا می‌کند، گاهی این معارضه شکست می‌خورد همچون اتفاقی که در دوره رضاشاه افتاد و روحانیت تضعیف شد و تا آستانه شکست هم رفت اما باز هم رژیم دیکتاتور پهلوی موفق نشد که آن را شکست دهد. پهلوی دوم هم می‌خواست که کار نیمه تمام پدرش را تمام کند و برنامه او از بین بردن اساس روحانیت به عنوان نیروی اجتماعی و سیاسی بود که موفق نشد و این تقابل منجر به شکست شاه و سلطنت شاهنشاهی شد.


* آقای دکتر برگردیم به موضوع وقایع سال 48، بعد از آنکه امام (ره) کتاب ولایت فقیه را نوشتند و اندیشه شکل‌گیری انقلاب اسلامی در ذهن ایشان متبلور شد، چگونه این اندیشه به مردم ایران منتقل شد؟


- امام خمینی (ره) زمانی‌که در عراق بودند، سخنرانی‌های زیادی داشتند و نوارهای سخنرانی ایشان به سرعت به ایران ارسال می‌شد حتی در اسناد ساواک هم گزارش‌هایی از تعجب دستگاه اطلاعاتی رژیم پهلوی وجود داشت که چگونه فردای روزی که امام در عراق سخنرانی کرده‌اند یا نامه‌ای نوشته‌اند، نوارهای سخنرانی یا اعلامیه‌های ایشان در سراسر کشور پخش شده است؟


پخش سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های امام خمینی (ره) به این صورت بود که وقتی امام (ره) سخنرانی یا اعلامیه‌ای داشتند بلافاصله افراد نزدیک به امام (ره) پیام ایشان را در عراق، به‌صورت تلفنی برای افرادی در تهران می‌خواندند و این پیام‌ها در تهران نوشته و تکثیر و پخش می‌شد. یک نسخه از پیام‌ها به‌صورت شبانه به شهرهای مختلف کشور ارسال و در شهرستان‌ها توزیع می‌شد و این شبکه باعث شده بود که سخنان امام (ره) در کوتاه‌ترین زمان ممکن در کشور پخش شود.


حزب موتلفه به عنوان گروه سیاسی پشتیبان امام (ره) نقش مهمی در پشتوانه مالی، تکثیر و پخش اعلامیه‌های امام (ره) ایفا کردند، شیوه توزیع اعلامیه‌های امام (ره)، شبکه‌ای در سراسر کشور ایجاد کرد. البته تبعیدهای شاه هم مصداق بارز ضرب‌المثل «عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد» بود، چراکه شاه برای منزوی کردن انقلابیون آن‌ها را به شهرهای سنی نشین کشور تبعید می‌کرد، به عنوان نمونه مرحوم آیت‌الله مشکینی به شهر بانه، مقام معظم رهبری به شهر ایرانشهر و مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی به شهر بوکان تبعید شدند. این تبعیدها ناخواسته برای انقلاب اسلامی خوب بود و باعث شد مراکزی در اقصی نقاط کشور ایجاد شود که به تشکیل این شبکه کمک کرد.


آیت‌الله خامنه‌ای پیش از تبعید به ایرانشهر در مشهد بودند، مشهد افراد انقلابی دیگری همچون مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی، شهید هاشمی‌نژاد و... را هم داشت اما در ایرانشهر افراد شاخصی از انقلابیون نبودند و شبکه‌ای برای فعالیت‌های انقلابی وجود نداشت که زمانی‌که رهبر معظم انقلاب به این شهر تبعید شدند، اقدام به ایجاد شبکه کردند، آقایان مشکینی، مهدوی کنی و دیگر علمای تبعید شده هم در شهرهای مختلف باعث ایجاد این شبکه‌ شدند.



یکی از عواملی که اهداف انقلاب را پیش برد، ایجاد شبکه‌های گسترده ارتباطی در سراسر کشور و اتصال این شبکه‌ها از طریق علما به‌ویژه علمای تبعید شده به امام خمینی (ره) بود. افرادی به ملاقات علمای تبعید شده می‌رفتند و این موضوع از نظر ساواک ممنوعیتی نداشت، اما این دیدارها صرف دیدار با یک عالم دینی نبود بلکه هدف اصلی رد و بدل کردن پیام‌های امام (ره) و برنامه‌ریزی برای انقلاب بود. این دیدارها را اگر به قیام 19 دی قم و چهلم‌هایی که در کشور برگزار می‌شد، متصل کنیم، می‌بینیم که شبکه انقلابی شکل گرفت و کل کشور به پا خاست. رهبری این نهضت با روحانیت بود به این است دلیل می‌گوییم که انقلاب ایران، انقلاب اسلامی بود و صرفا یک انقلاب سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی صرف نبود بر خلاف آنچه آبراهامیان در کتاب خود نوشته است که انقلاب 57 به دلیل توسعه ناموزون بود. گرچه این موضوع هم می‌تواند یکی از عوامل انقلاب باشد اما مسیر اصلی انقلاب نیست.


زمانی‌که شاه با هلی‌کوپتر تظاهرات اربعین تهران که گفته می‌شود بیش از 2 میلیون نفر در آن شرکت کردند را دید در اعلامیه معروف خود اعلام کرد که «من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم» و شاه وقتی دید که همه مردم امام خمینی (ره) را می‌خواهند، خودش را باخت.


* زمانی‌که شاه در 26 دی 57 ایران را ترک کرد، به نیت ترک وطن خارج شد یا برنامه او موقت بود؟


مشکل بختیار این بود که فرصت نداشت و زمانی دست به این اصلاحات و ایجاد فضای باز سیاسی زد که انقلاب به اوج خود رسیده بود و مردم به هیچ چیز جز اسقاط رژیم طاغوت راضی نبودند

- به نظر بنده برنامه رفتن شاه بدون بازگشت نبود. برنامه‌ای که برای فرار محمدرضا پهلوی طراحی شده بود سناریویی شبیه‌سازی شده به کودتای سال 1332 بود که در آن سال شاه از کشور خارج شد و افرادی دست به کودتا زدند و دولت مصدق ساقط شد و شاه برگشت. اطرفیان شاه قصد داشتند آن طرح را دوباره و این بار مقابل انقلاب اسلامی اجرایی کنند؛ به همین خاطر ما می‌بینیم که شاه زمانی که از ایران فرار کرد، به مصر رفت و نخواست به کشور دورتری برود تا بتواند به زعم خود پس از شکست انقلاب در کمترین زمان به تهران برگردد و اصلا نمی‌خواست که رفتنش بدون بازگشت باشد.


آمدن ژنرال رابرت هایزر به ایران هم در همین راستا بود. شاه، فرمانده کل نیروهای مسلح است و با رفتن او نیروهای مسلح بی‌سر می‌شدند و نمی‌توانستند یک تصمیم مشترک بگیرند. شاه هم نیروهای نظامی را طوری تربیت کرده بود که تجربه یک جلسه مشترک بدون حضور وی را نداشتند و بدون شاه نیروهای مسلح فلج بودند. هایزر برای پر کردن جای خالی شاه در امور نظامی به ایران آمد و در خاطراتش صریحا می‌گوید که هدفش از آمدن به ایران حفظ انسجام ارتش و جلوگیری از فروپاشی آن و در صورت مهیا بودن شرایط، انجام کار نهایی و اصلی یعنی کودتا است.


پس برنامه اصلی شاه بعد از فرار از ایران بازگشت به کشور و حفظ سلطنت بود و دلیل اصلی او از انتخاب شاپور بختیار به عنوان نخست‌وزیر این بود که از شور و التهاب انقلابی مردم بکاهد چون بختیار فردی ضد سلطنت بود و به معنای واقعی کلمه با شاه پدرکشتگی داشت، چراکه رضاشاه پدر بختیار را کشته بود و دشمنی بختیار با شاه، دشمنی خونی بود. علاوه بر این بختیار عضو جبهه ملی بود و جبهه ملی در آن زمان وجهه خوبی بین مردم داشت و مردم آن را میراث مصدق می‌دانستند که مخالف شاه بود. شاه می‌خواست شخصی را از جبهه ملی انتخاب کند تا بگوید مردم شما به آنچه از انقلاب می‌خواستید، رسیدید.


* بختیار در مدت کوتاه نخست‌وزیری کارهای زیادی برای فریب مردم و توقف نهضت انقلاب اسلامی انجام داد؛ چرا سیاست‌های اصلاحی او منجر به عقب‌نشینی مردم از خواسته‌های خود نشد؟


- بختیار چند کار برای فریب مردم‌ انجام داد که به نوع خود می‌توانست در شکست انقلاب مهم باشد. یکی از این اقدامات انحلال ساواک بود چراکه سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا همان ساواک در چشم مردم سازمان منفوری بود. کار دیگر بختیار حذف سانسور از مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی بود و کارهای مهمی در این زمینه انجام داد اما مشکل او این بود که فرصت نداشت و زمانی دست به این اصلاحات و ایجاد فضای باز سیاسی زد که انقلاب به اوج خود رسیده بود و مردم به هیچ چیز جز اسقاط رژیم طاغوت راضی نبودند.


اگر بختیار استعفا ندهد من او را نمی‌پذیرم. این یک جمله امام (ره) بسیار مهم است، چراکه ایشان منظورشان این بود که بختیار را به عنوان نخست‌وزیر رژیم شاه نمی‌پذیرند و معتقد بودند که چون رژیم سلطنت غیرقانونی است بختیار هم که نخست‌وزیر آن رژیم است، غیرقانونی است

امتیازهایی که بختیار می‌داد از نظر مردم ناشی از ضعف او تلقی می‌شد. مردم می‌دانستند چون سلطنت و رژیم پهلوی در آستانه سقوط است این امتیازها را می‌دهند تا ساقط نشوند و این را نمی‌پذیرفتند که اساس سلطنت شاه اجازه بدهد که مطبوعات آزاد باشد یا زندانیان سیاسی را آزاد کنند چراکه در بین زندانیان برخی افراد بودند که 13 سال و از سال 43 تا 57 در زندان‌های شاه بودند و مردم معتقد بودند که این برنامه‌های برای جلوگیری از پیروزی انقلاب است.


رهبری انقلاب اسلامی هم در این میان نقش بسیار مهمی داشت، اگر امام خمینی (ره) نبودند، برخی راضی می‌شدند که بختیار نخست‌وزیر انقلاب شود. عده‌ای از انقلابیون تصمیم گرفتند که بختیار برای دیدار با امام (ره) به پاریس برود و حکم نخست‌وزیری بختیار از سوی امام (ره) امضا بشود تا به این ترتیب او به عنوان آخرین نخست‌وزیر رژیم شاهنشاهی و اولین نخست‌وزیر انقلاب انتخاب بشود اما امام خمینی (ره) با تیزهوشی که داشتند، گفتند بختیار اگر استعفا ندهد من او را نمی‌پذیرم. این یک جمله امام (ره) بسیار مهم است، چراکه ایشان منظورشان این بود که بختیار را به عنوان نخست‌وزیر رژیم شاه نمی‌پذیرند و معتقد بودند که چون رژیم سلطنت غیرقانونی است بختیار هم که نخست‌وزیر آن رژیم است، غیرقانونی است و باید استعفا بدهد و به عنوان یک فرد عادی به پاریس بیاید و با ایشان دیدار کند. بختیار هم از آنجایی فردی قدرت‌طلب بود مردد شد که استعفای خود را امضا کند و استعفا نداد، به این ترتیب امام (ره) او را نپذیرفت.


زمانی‌که امام (ره) به ایران آمدند و دولت موقت را تشکیل دادند، بختیار گفت که این کارها شوخی است و تا زمانی‌که جدی نیست ما دولت موقت را می‌پذیریم چراکه در یک کشور نمی‌توان دو دولت داشت و امام پاسخ دادند که؛ درست است که در یک کشور نمی‌تواند دو دولت حکومت کند، دولت غیرقانونی باید برود و دولت بختیار غیرقانونی است.


بخش دوم این گفت‌وگو را روز 22 بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی بخوانید...


انتهای پیام/

ارسال نظر