صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

«زیر سقف دودی»؛ عقیم‌ در رساندن فیلمساز به هدف

«زیر سقف دودی» جدیدترین اثر سینمایی پوران درخشنده، به نظر از ضعیف‌ترین آثار سینمایی این کارگردان است. درخشنده مثل همیشه پیش از فرم به محتوا توجه دارد و برچسبی که به این فیلمش زده، طلاق عاطفی است.
کد خبر : 156428

سعید طاهری خبرنگار فرهنگی آنا؛ فیلمساز در ساخت این اثر سینمایی مشخصاً ابتدا به مضمون رسیده و سپس فیلمنامه‌اش را بر پایه مضمون پیش برده، به همین دلیل است که «زیر سقف دودی» به فیلمی عقیم تبدیل شده و کارگردان در رساندن مضمونی که پرداختن به آن در مدیوم سینما نیاز به تبحر و تسلط کامل در فیلمسازی دارد، ناتوان مانده است.


داستان «زیر سقف دودی» از دغدغه‌ای اجتماعی نشأت گرفته و اگر بخواهیم درباره قصه آن صحبت کنیم دست به کار بسیار سختی زده‌ایم. فیلم تقریبا فاقد قصه است و از طرفی نه تنها قصه تعریف نمی‌کند بلکه شخصیت پردازی و موقعیت سازی نیز در آن صورت نگرفته است. به این معنی که فیلمساز می‌توانست برای انتقال مضمون مورد نظرش از موقعیت‌هایی استفاده کند که مخاطب را درگیر خود سازد، اما «زیر سقف دودی» فاقد موقعیتی مناسب است و حتی زمانی که کاراکتر مریلا زارعی در برابر همسرش برای برقراری ارتباط عاجز می‌ماند نیز فضا به گونه‌ای نیست که مخاطب درگیر آن شود. حتی استفاده فیلمساز از بازیگران باتجربه‌ای مثل فرهاد اصلانی و مریلا زارعی برای خلق موقعیت نیز ثمری ندارد.


فضای خانه‌ای که روابط در آن به سردی منجر شده ملموس نیست؛ چرا که مشکلات شکل گرفته در بین کاراکترها قابل تشخیص نیست. به عنوان مثال مشاجره‌هایی که بین زن و مرد شکل می‌گیرد منطقی نیست، مرد بی دلیل عصبانی است و بی دلیل بحث‌ها را به دعوا می‌کشاند و مشکل فرزند خانواده با مادر و پدرش نیز ناملموس است؛ به طوری که این فضای گنگ باعث می‌شود نه تنها مخاطب مسائل فیلم را درک نکند بلکه باعث انزجار بیننده می‌شود.


راهکارهایی که پسر به مادرش برای ارتباط برقرار کردن با پدر پیشنهاد می‌دهد شاید درست باشد، اما از آنجا که رابطه سرد پدر و مادر برای فرزند مسأله نیست، جدی جلوه نمی‌کند و رابطه کاراکتر اصلانی با بهنوش طباطبایی به قدری ساده روایت می‌شود که به رابطه‌ای کودکانه تبدیل شده است. فیلمساز در روابط بین کاراکترها قصد قضاوت ندارد و به همه کاراکترها می‌توان حق داد، اما صحنه پایانی فیلم هنگامی که دوربین از پشت سر کاراکتر مریلا زارعی به آسمان رفته و نمایی از شهر می‌گیرد، این حس را به مخاطب منتقل می‌کند که این کاراکتر پس از جدایی از همسرش به رهایی رسیده است.



انتهای پیام/

ارسال نظر