صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۰۰ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
گفت‌و‌گوی اختصاصی آنا با آلخاندرا لیسیاگا تهیه‌کننده مکزیکی برنده جایزه اِمی

تهران خیلی شبیه مکزیکوسیتی است/ از ایران فقط کیارستمی را می‌شناختم

تهیه کننده مکزیکی برنده جایزه اِمی که برای امکان سنجی و نمایش فیلم به ایران آمده است، از آشنایی با سینمای عباس کیارستمی، جنبه‌های مشترک بشری و غافلگیر شدن از آنچه در تهران دیده است، می‌گوید.
کد خبر : 15495

بخش بین‌المللی سی‌و‌سومین دوره جشنواره فیلم فجر امکانی فراهم آورد تا با یک خانم تهیه‌کننده از مکزیکو سیتی آشنا شویم. او برای نمایش یکی از فیلم‌هایش در اصفهان و امکان‌سنجی تولید فیلم به ایران سفر کرده است. آلخاندرا لیسیاگا (Alejandra Liceaga) خیلی خودمانی صحبت می‌کند و موقع مصاحبه اشاره نمی‌کند که در سال 2010 برای همکاری در فیلم «مسیر خانه کجاست» برنده جایزه اِمی در رشته «خبری و مستند» شده است.


متن گفت‌وگوی تفصیلی خبرنگار فرهنگی آنا با این تهیه کننده مکزیکی برنده جایزه اِمی در پی می‌آید:


* لطفا خودتان را معرفی کنید.


- من آلخاندرا لیسیاگا هستم از مکزیکوسیتی. تهیه کننده فیلم هستم.


* آیا تاکنون فیلم مشترکی با ایران تهیه کرده اید؟


- خیر. هنوز نه.


* ممکن است کمی از سابقه خود و فیلم‌هایی که به عنوان تهیه کننده در آنها همکاری داشته‌اید، بگویید؟


- در حال حاضر مشغول یک پروژه مستند هستم که درباره از کارافتادگی است. منظورم مردمی که از انواع ناتوانی‌های جسمی و حرکتی رنج می برند؛ به خصوص بیمارانی که در مکزیکوسیتی هستند. پیش از این هم یک فیلم دیگر تهیه کرده بودم که آن هم یک فیلم مستند بود، فیلم درباره مدیریت آب در مکزیکوسیتی و دره مکزیکو بود. فیلم قرار است در 30 آوریل (10 اردیبهشت) در یک برنامه که در شهر اصفهان برگزار می شود به نمایش درآید.




* حتماً قبل از این هم فیلم‌های دیگری کار کرده‌اید.


- بله، بله. من سال هاست که در عرصه سینما فعالیت می کنم، البته عمده فعالیتم در زمینه مدیریت تولید یا تهیه کننده فیلم‌ها بوده است. از فیلم هایی که قبلا کار کردم می توانم به فیلم «H2Omx» که همان فرمول شیمیایی آب است و «پوتنسیا» که همانطور که گفتم فیلمی است درباره افرادی که از انواع ناتوانی‌های جسمی رنج می برند، اشاره کنم. این فیلم درباره توانایی‌ها و ضعف‌هایی است که این افراد دارند.



نمایی از فیلم H2Omx


پیش از این فیلم یک مستند دیگر کار کردم که درباره مهاجرت کودکان کم و سن و سال از آمریکای مرکزی و بخصوص مکزیکو سیتی به ایالات متحده آمریکا است. فیلم «مسیر خانه کجاست» درباره یک عده بچه است که سوار قطار مرزی مکزیکو و گواتمالا می‌شوند تا کشور زادگاه خودشان را به مقصد امریکا ترک کنند. فیلم روایتگر تمام مشکلاتی است که این کودکان در مسیر سفرشان تجربه می کنند و باید با آن دست و پنجه نرم کنند.



پوستر فیلم H2Omx


* نظرتان درباره قابلیت های فیلم‌سازی در ایران چیست؟


- واقعیت اینست که من اطلاعات زیادی درباره ایران و صنعت فیلم‌سازی این کشور و بالطبع بالقوه‌گی های این صنعت در ایران ندارم. تعداد فیلم های ایرانی که دیدم خیلی محدود است و تقریبا می توانم بگویم که بیشتر، آثار کیارستمی را دیده‌ام و خیلی هم آثارش را دوست داشتم. اما همانطور که گفتم اطلاعی درباره موقعیت های فیلمسازی در ایران ندارم و شرایطی را که فیلمسازان ایرانی








دیروز یک فیلم از ایران دیدم اما متاسفانه نتوانستم خیلی خوب با فیلم ارتباط برقرار کنم. فقط متوجه شدم که درباره یک درگیری خانوادگی است. اما در کل به نظر من ما همه ابنای بشر هستیم و به همین دلیل مشترکات زیادی میان ما وجود دارد

در آن زندگی و کار می کنند نمی دانم و البته از این موضوع احساس شرمندگی می کنم. دیروز یک فیلم از ایران دیدم اما متاسفانه نتوانستم خیلی خوب با فیلم ارتباط برقرار کنم. فقط متوجه شدم که درباره یک درگیری خانوادگی است. اما در کل به نظر من ما همه ابنای بشر هستیم و به همین دلیل مشترکات زیادی میان ما وجود دارد. همه ما انسان ها نیازهای مشترک داریم، اگرچه شاید راه های متفاوتی برای برطرف کردن نیازهایمان درپیش بگیریم. اگرچه متاسفانه خیلی سینمای ایران را نمی شناسم اما باید اعتراف کنم که شهر تهران را خیلی دوست دارم و به نظرم خیلی شبیه مکزیکو سیتی است. راستش را بخواهید توقع نداشتم با یک شهر با این ویژگی‌های منحصر به‌فرد مواجه شوم و همین خیلی برایم جالب بود و من را شگفت زده کرد.


* مگر به شما درباره شهر تهران چه گفته بودند یا چه چیزی شنیده بودید؟


- خیلی اطلاعات کمی داشتم و هر چه اطلاعات داشتم بیشتر سیاسی بود و خیلی درباره مردم و فرهنگ زندگی اطلاعی نداشتم. به همین دلیل حالا که اینجا هستم خیلی دوست دارم که با مردم بیشتری ملاقات داشته باشم تا بهتر فرهنگ ایران را درک کنم.


* خیلی ممنون از این که وقتتان را در اختیار ما گذاشتید. این مصاحبه در همین روزهای جشنواره در خبرگزاری آنا منتشر خواهد شد. البته به زبان فارسی.


- (می خندد) البته و خیلی ممنون از شما بابت مصاحبه. اگرچه به زبان فارسی خواهد بود و من چیزی از آن نخواهم فهمید اما به شما بابت صحت مطالب اطمینان دارم. (باز هم می خندد).


گزارش از: ساسان گلفر


انتهای پیام/

ارسال نظر