صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

«خرمهره»؛ نمایشی موزیکال با نیم‌نگاهی به «شهر قصه»

نمایش موزیکال «خرمهره» که روایتی از احداث خطوط راه‌آهن در دوران رضا‌ شاه پهلوی است، در سالن چارسوی تئاتر شهر اجرا شد.
کد خبر : 153568

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، سالن کوچک چارسو با پله‌‌های پیچ‌درپیچ میزبان نمایشی از محسن قصابیان بود؛ نمایشی که روایتی بود از ریل‌گذاری خطوط راه‌آهن جنوب‌غرب کشور. سه مرد روستایی و ساده با سبیل‌هایی به سبک هیتلر در جنگ جهانی دوم که نمی‌دانستند قطار چیست و اصلا خودشان مشغول چه کاری هستند، در آن حوالی مشغول کار بودند تا اینکه موجودی خبیث با لباس‌های روغنی آمد و کلاهی نظامی بر سر یکی‌شان گذاشت و...



در طول نمایش مرد سعی داشت هم‌ولایتی ساده خود را گول بزند و با سکه دو تومانی مجابش کند تا ریلگذاری را انجام بدهد و هر روز پس از اتمام کار سکه را از او می‌دزدید. این داستان بارها و بارها ادامه پیدا کرد و کارگر ساده گاهی اعتراض می‌کرد و دوباره با دیدن دو تومانی که قر ار بود دوباره گم شود، آرام می‌گرفت و به کارش ادامه می‌داد. البته کارگر روستایی گاهی طغیان می‌کرد که دیگر هیچ‌چیز و هیچ‌کس جلودارش نبود الا سکه دو تومانی! نفر سومی در نمایش حضور داشت که با سازش گوشه‌ای نشسته بود و گاهی صدای استعمارگران بود و گاهی هم دلش برای کارگر می‌سوخت و صدای او می‌شد...


طبق طومار ارسالی از سوی اعلاحضرت که گاه به گاه قرائت می‌شد، اوضاع مملکت عالی، مردم شاد و خندان ومنتظر رسیدن خطوط راه‌آهن به پایتخت بودند. روستایی با کلاه نظامی طومار را بلند می‌خواند هم‌تای کارگرش پیچ‌های ریل را محکم می‌کرد. هم‌ولایتی ساز به دست هم مانند رسانه‌ گاهی هوای این‌سو را داشت و گاهی هم‌درد آن سو بود...


کارگر ادامه داد و کار کرد و سرکارگر سکه‌اش را دزدید و دزدید... این قصه ادامه داشت تا کارگر شروع کرد به دزدیدن خرمهره‌های ریل راه‌آهن و برای فرار از گشنگی، روز کار می‌کرد و شب مهره‌هایی را می‌دزدید، که روز کاشته بود بر ریل راه‌آهنی که قرار بود برایش آبادانی بیاورد...


کارگر گرفتارشده حالا نه‌تنها دستمزدی نمی‌گرفت که باید به جرمش اعتراف می‌کرد و مجازات می‌شد... نمایش با صحنه‌ای که کارگر از سر گشنگی خرمهره‌ها را جای غذا سق می‌زد؛ در حالی که دیگران به او می‌خندیدند، تمام شد و موسیقی جای تصویر را گرفت.


در جشنواره تئاتر فجر، اکثر نمایش‌ها بر اساس نمایش‌نامه‌های شناخته‌شده خارجی اجرا شدند و نمایش‌نامه‌های اورجینال کمتر جایی برای خودنمایی در این بین داشت. نمایش‌نامه‌هایی مشهور از گابریل گارسیا لورکا و یا فیلم‌نامه‌های مشهوری چون «دوازده مرد خشمگین» نوشته رُز روی صحنه‌ها اجرا شدند. «خرمهره» نمایش‌نامه‌ای جسور داشت که کار را برای کارگردانش بیار سخت کرده بود اما اجرای متفاوت و زبان سخت گفتار در این نمایش همراه با اجرایی موزیکال که گاه آدم را پرتاب می‌کرد توی صحنه‌هایی از «شهر قصه»ی بیژن مفید؛ همه و همه نشان از اجرای کاری سخت و جسورانه داشت. «خرمهره» با آن‌که با انتقاد برخی از آدم‌هایی که توی سالن نشسته بودند، مواجه شد، کار قابل قبولی‌ست که تماشایش حتما چیزهای زیادی را برای‌تان زنده می‌کند و از پس خنده‌های گاه عمیق و گاه سخیف، ذهن‌تان را قلقلک می‌دهد و با حسرتی بزرگ و تمام‌نشدنی راهی‌تان می‌کند...



«خرمهره» نوشته فرهاد نقدعلی و به کارگردانی محسن قصابیان شب گذشته در سالن چارسوی تئاترشهر روی صحنه رفت. محسن قصابیان، پژمان عبدی و پویا نوروزی بازیگران این نمایش بودند.



انتهای پیام/

ارسال نظر