بدرقه سرد سینماگر فقید از خانه سینما تا قطعه هنرمندان/ محمد زریندست در بهشت زهرا آرام گرفت + تصاویر
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، محمد زریندست که در سینمای خارج از ایران به اسم تونی زریندست شناخته میشود، صبح امروز، یکشنبه 14 آذرماه از خانه سینمای خیابان وصال شیرازی همراه با عده کمی از سینماگران که در میانشان چهرههای شناختهشدهای چون محمدعلی سجادی، همایون اسعدیان، علیرضا زریندست، ابوالحسن داوودی و... هم حضور داشتند، سوی بهشت زهرا بدرقه شد تا سینمای ایران یکی از معدود آدمهای بینالمللی خود که سابقه فیلمسازی در سینمای آمریکا را هم داشت را برای همیشه از دست بدهد.
ساختمان خانه سینما در خیابان وصال شاهد حضور تعداد کمی از سینماگران بود که برای مراسم بدرقه محمد زریندست کارگردان، نویسنده، بازیگر گرد هم آمده بودند. کامران ملکی به عنوان گرداننده برنامه از محمدعلی سجادی به عنوان اولین سینماگر دعوت کرد تا دقایقی از زریندست و تلاشهایاش برای سینما بگوید.
نام محمد زریندست مرا یاد مردی بلندقامت و خوشپوش میاندازد
محمدعلی سجادی، نایبرییس کانون کارگردانهای سینمای ایران، ابتدا از طرف کانون کارگردانها این اتفاق تلخ را تسلیت و در ادامه گفت: «نام محمد زریندست مرا یاد مردی بلندقامت و خوشپوش میاندازد که همیشه عاشق سینما بود. او یکی از کارگردانهای تحصیلکرده و باسواد سینمای ایران بود. زریندست الگوی سینمای ایران است برای کسانی که میخواهند عاشقانه سیننما را دنبال کنند. مصاحبهای از او میخواندم که در توصیه به جوانها گفته بود: «برای فیلمسازی عجله نکنید و تا میتوانید کتاب بخوانید...» او به ما یاد داد که فیلم ساختن کماهمیتتر از حضور مستمر در سینماست و فیلمساز ماندن باارزش و مهم است.»
قرار بود برای فیلم تازهاش مورگان فریمن را در لندن ملاقات کند
سپس مرتضی شایسته، تهیهکننده سینما از دوستان زریندست دقایقی برای آدمهای حاضر در مراسم صحبت کرد: «در سالهای گذشته ارتباط نزدیکی با محمد زریندست داشتم. او کارگردانی مسلط به سینمای آمریکا، فرانسه و ایتالیا بود که در سینمای ایران هم کار کرده بود. زمانی که با او صحبت میکردم، از فراهم شدن شرایط برای ساخت فیلم تازهاش در آمریکا گفت و سفرش به شهر لندنِ انگلیس برای ملاقات با مورگان فریمن... متاسفانه این اتفاق نیافتاد و مرگ جلوی ساخته شدن فیلم آخرش را گرفت.»
سینمای ایران آدمی مثل او را ندارد
سید ضیاءالدین دری، کارگردان سریالهای «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» با انتقاد از خلوت بودن مراسم و حاضر نشدن سینماییها گفت: «10 ساله بودم که پدرم مرا برای دیدن فیلمی از محمد زریندست که در آمریکا ساخته شده بود، به سینما برد و هنوز پوستر فیلم و سردر سینماها را یادم میآید و فیلمی که مرا مسخ کرد. این اولین آشناییام با زریندست عزیز بود... زمانی که فیلم «هاشم خان» به کارگردانی این سینماگر روی پرده سینماها رفت؛ بسیار بالاتر از توان سینمای ایران بود. هرگز مردی چون او، باسواد، بیعقده را در سینمای ایران ندیدم. مردی که سینمای ایران قدرش را ندانست و نتوانست در خدماتی را به او ارائه بدهد چرا که او در ژانری فعالیت میکرد که سینمای ایران شناختی از آن نداشت. در آخر باید بگویم که محمد زریندست از آمریکا دلار میآورد و در ایران خرج میکرد. سینمای ایران آدمی مثل او را ندارد...»
هرگز ناراحتی و اخم او را ندیدم
علیرضا شجاعنوری از آشناییاش با محمد زریندست گفت: «سال 1365 در شهر میلان ایتالیا همراه با او در بازار فیلم این شهر حضور داشتم. با روحیه مثالزدنی میان هموطنان خود میآمد و از حضور فیلمی از سینمای ایران بسیار خوشحال بود. فقط از زریندست خوبی دیدم و هرگز ناراحتی و اخم او را ندیدم...»
مرگ او ضربه بزرگی به سینمای ایران است
یونس صبوحی یکی از تهیهکنندههای کهنهکار سینمای ایران با اشاره به دوستی 50 سالهاش با محمد زریندست، خاطراتی را از او به زبان آورد: «محمد زریندست متولد شهر تبریز بود. زمانی که هفت سال داشت در نمایشی، نقش کاوه آهنگر را بازی کرد. خاطرات بسیاری از او دارم و فقط میتوانم بگویم: مرگ او ضربه بزرگی به سینمای ایران است.»
زندگی و مرگت چه تأثیری بر دیگران میگذارد
جهانگیر الماسی که سالها در همسایگی محمد زریندست زندگی میکرد، دقایقی از این سینماگر و خاطرات مشترکشان گفت: «متاسفم که میبینم، هنرمندی بزرگ پایین باشد و آدم کوتهفکر و ابلهای چون از بالا به او نگاه میکنم. زمانی از او پرسیدم: این همه سال دنیا را گشتی به چه رسیدی؟ جوابش این بود: مهم نیست مرگ کی و کجا سراغ تو میآید؛ این مهم است که زندگی و مرگات چه تأثیری بر دیگران میگذارد...»
امیدوارم سینما از نگاههای تنگنظرانه رها شود
منوچهر شاهسواری، مدیرعامل خانه سینما با انتقاد از وضعیت نگاه سلیقهای به سینماگرها و هنرمندانی که از کشور خارج میشوند گفت: این روزها، قصه پرغصهای بر ما گذشته است که تنها به خاطر حرمت خانواده زریندست از بیاناش اجتناب میکنم، اما باید به چند مورد اشاره کنم: میان سینماگران ایرانی، گروهی وجود دارد که همیشه بودهاند و خواهند بود که به رشد سینمای صنعتی کمک کردهاند که محمد زریندست یکی از آنهاست. متاسفانه عدهای فکر میکند صاحب توان و اختیار انسانی هستند و میتوانند درمورد آنهایی که از ایران خارج میشوند، صحبت کنند. اصلا این موضوع از کی به یک عیب تبدیل شده است؟ چرا وقتی کسی از شهر خود خارج میشود باید مورد غضب و خطاب قرار بگیرد؟ امیدوارم سینما از نگاههای تنگنظرانه رها شود...»
داداش بلند شو
علیرضا زریندست، فیلمبردار باتجربه سینما و برادر محمد زریندست آخرین نفری بود که پشت تریبون قرار گرفت و رو به برادرش گفت: «داداش بلند شو... او همیشه در کارهای مشترکمان میگفت: دوربین... کات... علی خوب بود؟ و این جمله آخر او خارج از دستور یک کارگردان بود؛ چرا که محبت برادرانه درش نهفته بود: یعنی برادر تو باید مواظبام باشی همانطور که او مواظبات هستم.
برادرم زندگی خاص و عجیبی داشت و وقتی برای تحصیل به آمریکا رفت، پدرم فکر میکرد او پزشکی میخواند اما اواخر عمرش فهمید پسرش سینما خوانده است! متاسفانه محمد که به ایران بازگشت، پدرمان دیگر زنده نبود اما او آغازگر راهی بود که با فیلم «هاشمخان» به عنوان فیلم غیرمتعارف که در آن دوران شروع شد. امیدوارم برای همه سینمای ایران و اهالی آن هر چه اتفاق میافتد، سرشار از شادی و خبرهای خوب باشد.
محمد زریندست متولد ۱۳۱۳ پس از سالها فعالیت سینمایی در ایران و آمریکا 9 آذرماه به دلیل ابتلا به سرطان درگذشت.
انتهای پیام/