صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۴۲ - ۲۷ فروردين ۱۳۹۴
در کارگاه کارگردانی در جشنواره سما

بهروز افخمی: وقتتان را تلف نکنید و به دنبال وراجی‌های روشنفکرانه هم نباشید!

بهروز افخمی در کارگاه کارگردانی جشنواره فیلم سما جوانان فیلمساز را از اتلاف وقت و زدن حرف‌های روشنفکرانه بر حذر داشت.
کد خبر : 13055

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، بهروز افخمی در کارگاه کارگردانی که عصر چهارشنبه (26 فروردین ماه) در حاشیه جشنواره فیلم کوتاه سما در سینما فلسطین برگزار شد، اصول اولیه کارگردانی را توضیح داد و پاسخگوی سوالات حاضران در جلسه بود.


افخمی در ابتدای این نشست گفت: «این کارگاه را از جایی شروع می‌کنم که شاید برایتان غیرمنتظره باشد. از چارچوب‌های فیلمسازی که متاسفانه وارونه شده و شکل درست آن که باید به یادها آورده شود، بسیار دور از ذهن شده است.»


وی افزود: «ما امروز می‌بینیم کسی که می‌خواهد فیلم بسازد پیش فرض‌هایی در ذهنش دارد که فکر می‌کند اصول اصلی است، اما غلط است.»


وی با بیان اینکه مهم‌ترین مسائل باید برای فیلمساز مطرح شود ادامه داد: «در ذهن همه شما به عنوان فیلمساز یک هرمی از مخاطبان وجود دارد. قاعده این هرم کودکان هستند که تعدادشان زیاد است زیرا بیشتر از بزرگ‌ترها به تماشای فیلم ها می‌نشینند و حجم بیشتر مخاطبان فیلم‌ها را تشکیل می‌دهند.»


این کارگردان اشاره کرد: «اگر به آمار واقعی مراجعه کنیم می‌بینیم که از 25 سال به بالا دارای یک سیر نزولی شدید است. یعنی خیلی به ندرت پیش می‌آید که یک مرد بالای 25 سال بلیت بخرد و به تنهایی به سینما برود.»


وی ادامه داد: «پس در ابتدا کودکان هستند که یک سوم این هرم را تشکیل می‌دهند و پس از آن خانم‌های خانه‌دار که وقت برای فیلم دیدن دارند. وقت دارند کتاب بخوانند و حتی کسان دیگری را هم با خودشان همراه کنند و به سینما ببرند و بعد از آنها مردهای معمولی که اوقات فراغتی دارند و ممکن است بخشی از این اوقات فراغت را همراه با خانواده در سینما بگذرانند.»


وی اظهار کرد: «هر چه این هرم به نوکش نزدیک‌تر می‌شود بیشتر کسانی را می‌بینیم که انتظار می‌رود به سینما بروند و وقتی به نوک هرم می‌رسیم شاهد حضور فیلمسازان، منتقدان و خبرنگاران و روزنامه‌نگاران سینمایی هستیم.»


وی افزود: «همه شما این امر را بدیهی می‌دانید که باید چنین هرمی وجود داشته باشد و باید از قاعده شروع کرده و به سمت بالا بروید تا به نوک هرم یعنی جمع کوچک فیلمسازان و سینماگران که فیلم‌ها را تبلیغ می‌کنند و به آنها ستاره می‌دهند، برسید. این اشتباه بزرگی است. کسی که چنین تفکری دارد یکی از مقدمات کار را وارونه می‌بیند و این وارونه دیدن ممکن است موجب شود که چیزهای دیگری را هم وارونه یاد بگیرد.»


افخمی با بیان اینکه وارونه یاد گرفتن یکی از دردسرهای بزرگ است، تصریح کرد: «به گفته آرتور کوییسلر شما می‌توانید به معلوماتتان اضافه کنید، اما نمی‌توانید چیزی از آن کم کنید. یعنی اگر چیزی را غلط یاد بگیرید نمی‌توانید تغییرش دهید و فراموشش کنید حتی اگر به غلط بودنش هم پی ببرد ناخودآگاه ذهنش به سوی آن برمی‌گردد. بهتر است فیلمساز جوان مطلبی را نخوانده و یاد نگرفته باشد تا اینکه آن را به اشتباه آموخته باشد.»


هرم را وارونه کنید


وی با تاکید بر اینکه تا زمانی که این هرم را با یک باور قطعی وارونه نکنید موفق نخواهید شد، گفت: «این هرم باید کاملا برعکس شود و از آنجا که هرم نمی‌تواند روی نوک تیزش بایستد، بنابراین مقداری از نوک تیز آن باید در زمین فرو برود تا بتواند سرپا بماند یعنی کسی که می‌خواهد موفق شود باید آن افراد راس هرم را کاملا از برنامه فیلمسازی‌اش حذف کند و بیش از همه به بچه‌ها اهمیت بدهد.»


وی افزود: «کسانی که فیلم را با نگاه نقادانه نگاه می‌کنند و قصدشان از دیدن فیلم این است که بفهمند فیلم چه می‌خواهد بگوید، تماشاچی واقعی نیست. آن تماشاگری که شما را با برداشت‌های اولیه‌اش از زندگی می‌سنجد یک بچه 4-5 ساله است. گمان نکنید که بچه‌های خردسال چیزی نمی‌فهمند. بچه‌ها با اهمیت‌ترین قشر مخاطب فیلم‌ها هستند زیرا بچه‌های طبیعی در 3 سالگی به 80 درصد توانایی ذهنی خودشان رسیده و کودکانی که بهره هوشی بالاتری دارند و قرار است در آینده جزو نخبگان و مدیران کشور باشند در 3 سالگی تمامی مسائل اطرافشان را به خوبی می‌فهمند و تمامی کودکان از 5 سالگی نیز توانایی تحلیل مسائل را دارند.»


کارگردان فیلم عروس عنوان کرد: «نکته دیگر در مورد تماشاگران خردسال این است که آنها وقت زیادی دارند برای فیلم دیدن، یاد گرفتن، اراده کردن و تصمیم گرفتن و در نهایت تبدیل خودشان به آن چیزی که می‌خواهند بشوند. به گفته استاد صفوت که در دانشکده سینما و تلویزیون موسیقی تدریس می‌کرد و همیشه می‌گفت دلیل اینکه کودکان موسیقی را بهتر می‌آموزند این است که برایش زمان بیشتری می‌گذارند و ساعات زیادی از روز را با سازشان تمرین می‌کنند.»


وی اظهار کرد: «بچه‌ها وقتی یک فیلمی را می‌پسندند، بارها و بارها آن را تماشا می‌کنند. یعنی مثل اینکه فیلم برای باور کردن است نه اینکه فقط بفهمند و بگویند ما فلان فیلم را دیده‌ایم. به جای اینکه فکر کنید تکنیک‌ها و طلسم‌های پیچیده‌ای وجود دارد که مثلا افخمی آنها را بلد است و ما باید از او بپرسیم که آنها را چگونه به کار بگیریم تا فیلم خوش تکنیکی بسازیم، به این فکر کنید که ما چارچوب های اولیه را فراموش کرده‌ایم. یعنی فراموش کرده‌ایم که اصلا داستان یعنی چه؟ برای چه ما داستان درست می‌کنیم و برای چه برخی داستان گوش می‌دهند؟ و آنهایی که پای داستان ما می‌نشینند به دنبال چه چیزی هستند؟»


وی ادامه داد: «بچه‌ها به راحتی تحت تاثیر قصه قرار می‌گیرند و خودشان را به جای قهرمان داستان قرار می‌دهند و با تقلید از کاراکتر مورد علاقه‌شان خودشان را به آن شبیه می کنند. در حالی که در مورد افراد بزرگسال این‌چنین نیست. آیا در مورد یک فرد میانسال که مثلا تحصیلاتش را تمام کرده و به یک ثباتی رسیده است، کمترین امکانی وجود دارد که یک فیلم را جدی گرفته و تحت تاثیر آن فیلم دچار تغییر و تحول بزرگی شود و زندگی‌اش را تغییر دهد؟»


وی افزود: «واقعیت این است که در فیلمسازی باید به گونه‌ای باشید که بتوانید بگویید اگر یک بار دیگر هم به دنیا بیایم فیلمساز می‌شود و فقط وقتی می‌توانید این حرف را بزنید که با فیلمسازی توانسته باشید تاثیرات ماندگاری بگذارید و اما اگر فکر می‌کنید می‌توانید با فیلم بر زندگی و شخصیت افراد بزرگسال تاثیر بگذارید کاملا در اشتباه هستید. اگر فکر می‌کنید که فیلمسازی باید به گونه‌ای باشد که با فرهیخته‌ترین افراد جچامعه، مدیران، اساتید دانشگاه و سیاست‌مداران ارتباط برقرار کند در اشتباه هستید و در واقع سرنا را از سر گشادش می‌زنید.»


افخمی ادامه داد: «تنها نتیجه این تفکر شرکت در جشنواره‌های خارجی و راه رفتن و عکس گرفتن روی فرش قرمز و مورد قضاوت کسانی قرار گرفتن است که همه نوع فیلم را در طول زندگی‌شان دیده و می‌بینند و تبدیل شده‌اند به تبدیل به کسانی شده‌اند که نهایتا فقط می‌خواهند ببینند در ایران چه فیلم‌هایی ساخته می‌شود و چه استعدادهایی وجود دارد.»


وی تاکید کرد: «این نتیجه هرمی است که وارونه نکرده‌ایم و به مخاطب واقعی اهمیت نداده‌ایم. بنابراین من از این پیشنهادی که به شما کرده‌ام دفاع می‌کنم و می‌گویم این اصلی‌ترین چیزی است که شما باید به عنوان فیلمساز و کارگردان یاد بگیرید.»


وی اظهار کرد: «اینها خصوصیت خطرناک و آتشفشانی سینماست که می‌تواند دنیا را آتش زده و عوض کند و دنیای جدیدی به وجود بیاورد به شرط آنکه فیلمساز با ناخودآگاه خودش ارتباط داشته باشد و خیال نکرده باشد سینما چیزی از جنس علم است.»


کارهای شما 20 سال دیگر نتیجه خواهد داد


کارگردان فیلم روباه بیان کرد: «من شما را مراجعت می‌دهم به بخشی از کتابی به نام «درباره رمان و داستان کوتاه» نوشته سامرست موام که سال‌ها پیش توسط کاوه دهگان ترجمه شده است و در یک جایی از این کتاب می‌گوید داستان‌های بالزاک نمونه واقعی نداشت و به همین دلیل همواره مورد اعتراض و نقد قرار می‌گرفت اما 20 سال بعد از داستان‌های بالزاک، آدم‌هایی به قواعد او در فرانسه به‌وجود آمدند. در مورد داستایوفسکی هم همینطور بود. بنابراین در واقع بچه‌ها هستند که تحت تاثیر داستان‌ها قرار می‌گیرند و بر همان اساس تصمیم می‌گیرند که در آینده چه کسی بشوند و این تصمیم‌ها عملی خواهد شد زیرا آن بچه‌ها زمان زیادی دارند و غالبا اگر تحت تاثیر فیلمی تغییراتی در رفتارشان داشته باشند به چشم نمی‌آید و به حساب کودکی و طی کردن مراحل رشدشان گذاشته می‌شود.»


وی ادامه داد: «در حالی که یک فرد بزرگسال اگر به طور ناگهانی تغییری در رفتار یا گفتارش ایجاد شود از طرف تمامی اطرافیان مورد اعتراض و نقد واقع می‌شود. بنابراین بچه‌ها هستند که امکان و زمان کافی دارند که به آدم‌های بزرگ و تاثیرگذار تبدیل شوند و کارهای بزرگ انجام دهند.»


وی یادآور شد: «بنابراین اگر می‌خواهید فیلمساز شوید به معنای واقعی باید این هرم را در ذهنتان وارونه کنید و بدانید تاثیری آثارتان 10 یا 20 سال بعد خواهد بود. زمانی که یک کودک که فیلم شما را دیده وارد عرصه‌های اجتماعی می‌شود. این یکی از اصول اصلی است برای فیلمساز واقعی که شیفته سینمای واقعی است نه پول و شهرت و اعتبار و چیزهایی از این قبیل.»


افخمی خاطرنشان کرد: «اگر وقتتان را برای خبرنگاران سینمایی و پاپاراتزی‌ها و روزنامه‌نگاران و حتی بالاتر از آنها منتقدان بگذارید، در حقیقت وقتتان را تلف کرده‌اید در حالی که وقتی برای تلف کردن ندارید. اگر فکرتان این باشد که وارد جمع فیلمسازان و سینماگران شوید و مورد توجه آنها واقع شوید هیچ نتیجه‌ای برایتان ندارد. فرض کنید که چنین اتفاقی هم افتاد. چه تاثیر و سودی برای شما دارد؟»


وی با بیان اینکه تا زمانی که این هرم را وارونه نکرده باشید مقدمات فیلمسازی را ندارید، گفت: «آنچه امروز در ایران مطرح شده است، فیلم نیست و هیچ شباهتی به فیلم ندارد و فقط برای این است که گفته شود ما سینما را در ایران تعطیل نکرده‌ایم.»


وی تصریح کرد: «راه یافتن این فیلم‌ها به جشنواره‌های خارجی موجب شد سینمای واقعی به دست فراموشی سپرده شود، زیرا هم سینماگران و هم مدیران از رفتن به جشنواره‌های خارجی و روی فرش قرمز راه رفتن و عکس گرفتن احساس خرسندی و رضایت داشته و دارند.»


کارگردان فیلم «فرزند صبح» ادامه داد: «متاسفانه شرایط خوبی نیست و معیارها تغییر کرده است. حتی در مواردی شاهد بودیم فیلمی در سالن‌های سینما با 4-5 تماشاگر اکران شده و بعد در اخبار اعلام شده که شب گذشته سالن نمایش این فیلم پر بوده و وقتی از فروشنده بلیط جویا می‌شویم می‌گوید تمام بلیت‌ها خریداری شده اما نیامده‌اند!»


سینمای ما دچار مرگ مغزی شده است


وی اذعان داشت: «تعبیر من از این وضعیت این است که سینمای ما دچار مرگ مغزی شده و با دستگاه‌هایی که به آن متصل کرده‌اند زنده به نظر می‌رسد. وقتی به سینماگران ما اجازه ساختن و اکران کردن فیلم‌های واقعی و ارزشمند داده نشد، وقتی به فیلم‌های خوب درجه ج دادند و سالن‌های ویران را برای اکران در اختیار فیلم‌ها گذاشتند، سینمای واقعی ما سرکوب شد و جای آن را ساخت فیلم‌های مناسب برای حضور در جشنواره‌های خارجی گرفت. در حالی که این مسیری که پایانش به جشنواره‌های خارجی می رسد، مسیر اشتباهی است و اگر بخواهید این مسیر را بروید، وقتی به آنجا برسید می‌بینید که همه چیز چقدر پوچ است.»


وی افزود: «وقتی برای اولین بار و البته برای انجام کار اداری به کن رفتم و به یک فیلمساز جوان آمریکایی که می‌گفتند فیلم خوبی ساخته گفتم فرصت نکردم فیلمت ببینم اما شنیدم فیلم خوبی است. گفت همان بهتر که ندیدی. اینجا سیرک است. به درد فیلم دیدن نمی‌خورد.»


کارگردان «روز فرشته» بیان کرد: «بنابراین یقین داشته باشید فیلمسازی کن نیست؛ فیلمسازی آنجایی است که شما با نخبگان و مدیران آینده ارتباط برقرار می‌کنید. فیلمسازی جایی است که برای بچه‌هایی فیلم بسازید که متعلق به نسل شما نیستند اما فیلم‌های شما روی آنها و مسیر زندگی‌شان تاثیر می‌گذارد.»


در بخش دوم این نشست، افخمی به پاسخگویی پرسش‌های متعدد افراد حاضر در سالن پرداخت.


وی در ابتدا در پاسخ به پرسشی در رابطه با ساختار و ساختارشکنی صحیح گفت: «چیزی که ما بلدیم و انجام می‌دهیم یک مهارت است. یک بار مسعود کیمیایی به من گفت با حرف زدن درباره سینما فقط می‌توانی حرف زدن در مورد سینما را یاد بگیری. استفاده از الفاظ و کلمات نامتعارف و خاص به هیچ دردی نمی‌خورد. فقط با تجربه می‌توانید بفهمید که اصلا ساختار چیست؟ کجاست؟ و کجا ساختارشکنی صورت گرفته است.»


وی ادامه داد: «اگر می‌خواهید ساختارشکنی کنید، این کار را انجام دهید؛ نتیجه کار مهم است. اینکه برخی افراد سنگ جوانان را به سینه می‌زنند، آن هم به طرز مشکوک؛ مورد تایید من نیست. جوان بودن نه تنها برای شما امتیاز نیست بلکه کارتان بسیار سخت است.»


کارگردان «گاوخونی» افزود: «دوره شما با دوره من بسیار متفاوت است، زیرا به طور کلی کار فیلمسازی در دنیا سخت‌تر شده است. هر هنری یک دوره‌ای دارد. در یک زمانی شکل می‌گیرد، در یک زمانی اوج می‌گیرد و در یک زمانی فرود می‌آید و وارد مرحله میانسالی طولانی می‌شود. همچون شعر کهن پارسی که به دلیل اوج گرفتن بسیار زیادش است که به یک حالت افسردگی رسیده است. شعر پارسی به اوج شکفتگی‌اش رسیده و تمام توانایی بالقوه‌اش را بالفعل مرده و دیگر انتظار نمی‌رود اتفاق جدید و متفادتی در این زمینه رخ دهد.»


افخمی بیان کرد: «سینمایی که شما می‌خواهید در آن فعالیت کنید خیلی پیر است و دیگر چیزی برای شکفتگی ندارد. در دهه 90 انتظار می‌رفت که سینما به دوران پیری برسد اما طی اتفاقاتی عجیب فیلم‌هایی ساخته شد که در آن مقطع و به صورت موقت موجب یک سرزندگی و نشاط در سینما شد. الان سینما در دوران کهنسالی است. حتی سینمای آمریکا هم در حال طی کردن یک سیر نزولی است بنابراین وقتتان را تلف نکنید و به دنبال وراجی‌های روشنفکرانه هم نباشید.»


از یازیگران تازه کار استفاده کنید و آنها را شکل بدهید


پس از آن افخمی در پاسخ به پرسشی در مورد بازیگری و بازیگردانی گفت: «این روزها بازیگری در حال دور شدن از بازی‌های تئاتری است. بازیگران تئاتری که تازه وارد این عرصه شده‌اند برای شما خطرناک هستند زیرا می‌خواهند آنچه را آموخته‌اند با تمام توان حفظ و نگهداری کنند و به کار گیرند و این باعث تعارض می‌شود. بازیگر تازه‌کاری را انتخاب کنید و با تمرین زیاد آنچه می‌خواهید از او بسازید.»


وی ادامه داد: «تکرار زیاد کمک بسیار موثری است. این روش فرهادی و دلیل موفقیت او است. فرهادی در هنگام ساخت فیلم‌هایش به برداشت‌های 70 و 80 می‌رسد. بنابراین تا جایی که می توانید تکرار کنید، به غیر از صحنه‌هایی مثل گریه کردن که انرژی زیادی از بازیگر می‌گیرد. زیرا تکرار موجب از بین رفتن نقص‌ها و طبیعی تر شدن نقش می‌شود. این یک روش تئاتری است و دقیقا به همین دلیل است که تئاترها در شب‌های پایانی اجراهایشان بسیار بهتر از شب‌های اول هستند و کسانی که به صورت حرفه‌ای اهل تئاتر دیدن هستند، آخرین شب به دیدن تئاتر مورد نظرشان می‌روند.»


کارگردان شوکران در ادامه در پاسخ به سوالی مبنی بر تفاوت کارگردانی فیلم کوتاه و بلند گفت: «تفاوت بنیادین فیلم‌های کوتاه و بلند در این است که فیلم کوتاه برای پرده سینما نیست. حتی مطمئنا کساین که فیلمشان را در این جشنواره روی پرده سینما دیده‌اند راضی نیستند.»


وی افزود: «سالن سینما و پرده بزرگ آن به دلیل چارچوب‌ها و ساختارش مناسب فیلم بلند است. سالن تاریک می‌شود، چشم و گوش شما در اختیار فیلم و فیلمساز قرار می‌گیرد، بنابراین فیلمساز باید بتواند کاری کند که شما را به مدت دو ساعت در سالن نگه دارد به گونه‌ای که حوصله‌تان سر نرود.»


وی ادامه داد: «سینما کار هر کس نیست. سینما تماشاگر را در وضعیت نیمه هیپنوتیزم می‌خواهد که زمان را فراموش کرده و فراموش کند آنچه می‌بیند واقعیت نیست. بنابراین جنس فیلم کوتاه با بلند فرق دارد. جای نمایش فیلم کوتاه تلویزیون، تبلت، کامپیوتر و یا گوشی‌های موبایل است.»


افخمی در ادامه در پاسخ به پرسش دیگری در مورد ماکت صوتی توضیح داد: «در حقیقت ماکت صوتی ترفند ابداعی من است. قبل از شروع فیلمبرداری در مرحله پیش تولید پس از تمرین‌های متعدد بازیگران را به استودیو می‌برم و صدای فیلم و دیالوگ‌ها را مثل یک نمایشنامه رادیویی ضبط می‌کنیم که بیشتر از یک روز هم طول نمی‌کشد.»


وی بیان کرد: «پس از ضبط صداها زمان اکشن و صحنه‌های بدون دیالوگ را هم محاسبه کرده و به زمان صداهای ضبط شده اضافه می‌کنیم. در نتیجه زمان فیلم دستمان می‌آید. برای یک فیلم دو ساعته باید 130 تا 140 دقیقه صدا ضبط شده باشد که پس از تدوین یک فیلم دوساعته به دست بیاید.»


فکر می‌کردم روباه پرفروش شود


وی در پایان در پاسخ به این پرسش که ویژگی‌های یک فیلم پرفروش چیست گفت: «من پرفروش بودن یا نبودن فیلم‌ها را نمی‌توانم پیش‌بینی کنم. تنها فیلمی که می‌توانستم پیش‌بینی کنم عروس بود ولی در مورد شوکران فکر می‌کردم نمی فروشد همان‌طور که در اکران نوروزی‌اش فروش قابل قوبلی نداشت اما پس از آن ناگهان مورد توجه و استقبال واقع شد و از لبه سقوط تجاری عبور کرد.»


وی افزود: «بر خلاف آن در مورد روباه فکر می‌کردم با فروش خوبی مواجه شویم زیرا تمام ایرادهای فیلم قبلی‌ام یعنی روز شیطان را در این فیلم برطرف کردم؛ هر کس که فیلم را می‌بیند هم خوشش می‌آید اما مشکل اینجاست که مردم اصلا نمی‌آیند فیلم را ببینند، انگار از قبل تصمیم گرفته‌اند که برای دیدن این فیلم نیایند.»


در پایان این جلسه افخمی در مورد سینمای آوینی گفت: «یکی از شاگردان آوینی به نام محمدحسین مهدویان که خودش در زمان آوینی حدودا 10 ساله بوده و آوینی را ندیده، مجموعه‌ای با عنوان «آخرین روزهای زمستان» ساخته است.»


وی افزود: «آن جمعی که در آن زمان با آوینی کار کرده بودند، فعالیت‌شان را در همان راستا ادامه دادند و امیرحسین مهدویان از میان آنها بیرون آمده است.»


وی ادامه داد: من فیلم بعدی‌ام یعنی «خمسه خمسه» را بر اساس قسمت چهارم «آخرین روزهای زمستان» ساختم و همان داستان را به فیلم بلند سینمایی تبدیل کردم.»


وی اظهار کرد: ««آخرین روزهای زمستان» را حتما ببینید. من مطمئنم اگر آوینی زنده بود، می‌گفت کاش این فیلم را من ساخته بودم.»


انتهای پیام/

برچسب ها: بهروز افخمی
ارسال نظر