اقبالزاده: ادبیات کودک در فضای گلخانهای ایزوله شکل نمیگیرد
به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از روابط عمومی خانه کتاب، نشست بررسی «نقش ادبیات تالیفی کودک در ایجاد لذت خواندن» شنبه 17مهر ماه با حضور شهرام اقبالزاده، نویسنده و منتقد ادبیات کودک و نوجوان، محمود برآبادی، نویسنده و نایب رئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، محسن هجری، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی و ملیسا معمار، روزنامهنگار و فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان و به عنوان دبیر این نشست در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، محسن هجری، به تاریخچه ادبیات تالیفی کودک در ایران اشاره کرد و گفت:تاریخچه ادبیات مدرن کودک در کشور ما به انقلاب مشروطه برمیگردد که از آن مقطع به بعد ادبیات تالیفی برای کودک و نوجوان در ایران شکل میگیرد. البته در این دوره شاهد ترجمههایی هم هستیم و ادبیات کودک با کار ترجمه شروع میشود و کمکم به سوی تالیف میرود و شکل نوینی در ادبیات ایران شکل میگیرد که با رویکرد پیشین ادبیات در ایران تفاوت دارد و رویکرد اخلاقی- تربیتی جایش را به رویکرد آموزشی میدهد و از ادبیات کودک برای تلطیف آموزش استفاده میکنند و به نوعی نظام مکتبخانهای و مجازات جایش را به آموزش بدون شکنجه کردن کودک میدهد.
وی افزود: ادبیات تالیفی در ایران به معنای مدرنش به آموزش و حوزه زبانآموزی معطوف بود. من این تعریف را از زندهیاد صمد بهرنگی وام میگیرم که ادبیات کودک میتواند دایره واژگان کودک را افزایش دهد تا بهتر سخن بگوید. تصور میکنم این رویکرد کموبیش مدنظر بزرگان دیگر در آن مقطع (از دوران مشروطه تا دهه 40) بوده باشد. اما از دهه 40 به بعد صمد بهرنگی کارکرد دوگانهای را برای ادبیات کودک تعریف میکند که هم به بحث افزایش دایره واژگانی کودک میپردازد و هم نوعی آرمانخواهی را برای کودک و نوجوان مطرح میکند.
هجری ادامه داد: عده ای خط مشی صمد بهرنگی را قبول نداشتند چرا که معتقد بودند مخاطب آن بزرگسال است و عده ای دیگر معتقدند یک متن می می تواند چند لایه داشته باشد. ادبیات تالیفی در دوران انقلاب، رنگ و بویی دیگر پیدا می کند. به گونه ای که به دنبال خودکفایی در حوزه ادبیات بودند تا تالیف را در برابر ترجمه برتری بدهند. ما همیشه با تالیف سرکار داریم؛ چرا که متون تالیفی را بی واسطه و متون ترجمه را باواسطه دریافت می کنیم که به اعتقاد من مرزی بین این دو نیست.
محمود برآبادی از دیگر سخنرانان این نشست گفت: آثار ترجمه از بین بهترین آثار نوشته شده در کشورهای دیگر انتخاب و توسط نویسندگان خوب ترجمه و منتشر می شوند. خوانندگان کودک و نوجوان استقبال بیشتری از کتاب های ترجمه می کنند درحالی که یک اثر تالیفی فی نفسه جذابیت های زیادی می تواند در اختیار داشته باشد که در قیاس با آثار ترجمه این جذابیت را شاهد نیستیم. به عنوان نمونه یک خواننده با فرهنگ بومی و شخصیت پردازی های آن به نحو بهتری می تواند ارتباط برقرار کند.
وی با بیان اینکه ما به خود عناصر ادبی در یک اثر کم بها می دهیم، گفت: عده ای از ما فکر می کنیم که تسلط به زبان و خلق یک داستان، برای نوشتن کفایت می کند. اما وقتی به سراغ کار نوشتن خلاق می رویم می بینیم که بسیار دشوار است. باید بدانیم که نوشتن هم مانند هنرهای دیگر مهارت های خاص خود را دارد نه اینکه فقط کسی که بتواند قلم به دست بگیرد می تواند داستانی جذاب خلق کند.
این نویسنده افزود: نویسندگان باید بتوانند در آثار خود از عناصر و تکنیک های داستانی، گره گشایی و گره افکنی و فضاسازی و... به خوبی استفاده کنند. اما در آثار تالیفی کمتر به این موضوعات بها داده می شود. دلیل اصلی که آثار تالیفی آنچنان که باید مورد اقبال واقع نشوند همین امر است.
برآبادی در پایان گفت: محدودیت سانسور در آثار تالیفی باعث می شود نویسندگان ما نتوانندآثار هم سنگ با آثار ترجمه خلق کنند. این محدودیت ها شامل، خودسانسوری، ویراستار، ناشر، نهادهاو... هستند. البته باید توجه داشته باشیم که در آثار ترجمه هم سانسور وجود دارد.
در ادامه، شهرام اقبال زاده با بیان اینکه ادبیات کودک در یک فضای گلخانه ای ایزوله شکل نمی گیرد، گفت: ادبیات کودک پاره ای از روند کلان تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است که در سه سطح نهاد، نظریه و خلق ادبی شکل میگیرد. اگر از دیدگاه نهادی نگاه کنیم، ادبیات کودک تحت تاثیر روند کلی تحولات تاریخی جهانی شکل می گیرد. گرچه هیچ ادبیاتی در هیچ کشوری شکل نمی گیرد مگر ریشه در فرهنگ آن کشور داشته باشد.
وی عنوان کرد: شکل گیری ادبیات به زبان آگاهی لازم دارد و باید به تاریخ، ادبیات و زبان فارسی تسلط داشته باشیم. این درحالی ست که در ایران شاهد نادیده گرفتن اقوام و زبان های دیگر هستیم. باید به این نکته توجه کنیم که اگر ادبیات ترجمه نبود، ادبیات تالیف هم شکل نمی گرفت. فرهنگ جهانی فرهنگ بشری است. ما باید تولید صنعتی، فکری ، فرهنگ و ادبیات داشته باشیم چرا که تولید ادبیات یک سنتز و ترکیب است.
اقبال زاده گفت: هیچ نویسنده خارجی برای کودک ما ننوشته است، اما کودک ما در ترجمه خودش را بهتر پیدا میکند چون کودک در ادبیات ما دست و پا بسته است. ادبیات کودک نه فقط در ایران بلکه در جهان سه دوره اندرزی، آموزشی- توصیفی و انتقادی – خلاقه را شامل می شود.
انتهای پیام/