صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۲۶ - ۱۷ مهر ۱۳۹۵
میزگردهای مجازی آنا - 4

وقتی تبِ ترجمه؛ بسیاری را مترجم می‌کند/ آسیب‌شناسی ترجمه آثار داستانی با نگاهی به بحران نشر

رویا پورمناف: «در کشور ما، بازار نشر طبق اصول جهانی پیش نمی‌رود و ناشران با توجه به میزان نفوذشان و قدرتی که در بازار دارند، نقش پررنگ‌تری نسبت به توانایی مترجم دارند.»/ جوادی: «انبوه ترجمه‌های بی‌کیفیت، اهمیت ندادن ناشر به بررسی آثار ترجمه شده با اصل آن‌ها، قدرت نفوذ ناشر در بازار و... همگی عواملی است که در نهایت منجر به عدم اعتماد مخاطب و سردرگمی‌اش در انتخاب کتاب می‌شود.»
کد خبر : 124243

هادی حسینی‌نژاد؛ خبرنگار فرهنگی آنا؛ ترجمه آثار داستانی جهان و انتشار آن‌ها در بازار نشر، اگرچه در سال‌های اخیر رونق بیشتری نسبت به بازار تألیف داشته و دارد، اما قدم گذاشتن در این عرصه هم باید و نباید‌های زیادی دارد. از طرفی؛ ترجمه یک اثر خارجی به زبان فارسی، تنها ترجمه یک اثر نیست؛ بلکه اگر مطابق با انتخاب‌های درست و هوشمندانه باشد، می‌تواند حتی جریان‌های فکری تازه‌ای را در جامعه هدایت‌گری کند. درست مثل دهه‌های 30 و 40 که مترجمان بزرگی همچون محمد قاضی و نجف دریابندری در آن دوره فعالیت ترجمه می‌کردند. اما نباید فراموش کرد که بخشی از مشکل ترجمه در کشورما، از مشکلات بازار نشر نشأت می‌گیرند؛ به گونه‌ای که در بسیاری از موارد، اندیشه‌های اقتصادی جای تأمل و تعمق را در عرصه ترجمه می‌گیرد و...


رویا پورمناف مترجم زبان‌های انگلیسی و ترکی استانبولی است که تا کنون حدود 55 عنوان ترجمه از نویسندگان ترکیه داشته است؛ نویسندگانی همچون اسکندر پالا، خالد ضیا اوشاکلی‌گیل، عایشه کولین و اورهان پاموک که چندی پیش رمان «زنی با موهای قرمز» را از او ترجمه و به انتشار رسانده است.


محمد جوادی نیز یکی از مترجمان فعال در سال‌های گذشته بوده است؛ نویسنده‌ای که آثار جوزف بویدن (نویسنده کانادایی) را برای اولین بار به فارسی برگرداند، با آثاری همچون «صنوبرهای سیاه»، «جاده‌ی سه روزه»، «اورندا» و «متولد شده با یک دندان». او همچنین ترجمه‌های دیگری از نویسندگانی همچون اِما داناهیو، سِسیلیا اِکباک و جاستین کرونین در کارنامه خود دارد.


آنچه در ادامه می‌آید، مشروحِ میزگردی است که به شکل مجازی با این دو مترجم انجام شده:


اگرچه معمولا کار ترجمه و مترجم، با ترجمه‌های منتشر شده مورد قضاوت قرار می‌گیرد، اما به نظر می‌رسد نکات مهم و قابل توجهی در پشتِ پرده‌ ترجمه و کار مترجمان وجود دارد؛ از رویکرد گرفته تا علاقه‌مندی و دغدغه‌های فرهنگی-اجتماعی. به همین دلیل میل دارم این میزگرد را با این سوال آغاز کنم که اصولا چه آثاری را ترجمه نمی‌کنید؟


جوادی: من به شخصه کارهایی را ترجمه می‌کنم که بتوانم با داستان و موضوعش ارتباط برقرار کنم. اما متاسفانه امروز بیشتر ترجمه‌ها در جهت سفارش آثار خاصی که بعضا از طرف ناشر ارائه می‌شوند، ترجمه و به انتشار می‌رسند؛ به بیان بهتر؛ آثاری که بیشتر مورد اقبال عمومی قرار بگیرند و برای ناشر هم بازگشت سرمایه و درآمد بیشتری داشته باشند. در حقیقت ترجمه، در بسیاری از موارد به رقابتی تنگاتنگ برای برگردان آثاری از نویسندگان مطرح تبدیل شده است. رقابتی که منجر به ترجمه‌های هم‌زمان و تکراری از یک کتاب می‌شود.


جوادی: بازار خراب کتاب و عدم وجود حمایت کافی از ناشران ترجمه را به سمت آثار پرفروش سوق می‌دهد

پورمناف: من معمولا در ٨٠درصد موارد، کتاب‌ها را خودم انتخاب می‌کنم و به ندرت کار سفارشی برای ناشری ترجمه می‌کنم. اگر محتوا یا موضوع کتابی را دوست نداشته باشم، برایش زمان نمی‌گذارم. اگر هم ناشری کاری برای ترجمه پیشنهاد بدهد و احساس کنم نمی‌توانم با کتاب ارتباط برقرار کنم، ترجمه‌اش نمی‌کنم.


شاید مشکل اصلی و دلیل ترجمه‌های تکراری در بازار عدم وجود کپی رایت، بازار خراب کتاب و عدم وجود حمایت کافی از ناشران باشد که باعث می‌شود ناشران و به طبع مترجم‌ها سراغ ترجمه کتاب‌هایی بروند که فروش تضمین‌شده‌تری دارند.


پس کتاب‌هایی را که با آن‌ها ارتباط برقرار نکنید، ترجمه نمی‌کنید. توضیح این ارتباط برقرار کردن یا نکردن چیست؟


جوادی: از آنجا که ترجمه کتاب، به ویژه ترجمه ادبیات داستانی به اصطلاح کار دلی است، علاقه؛ شرط اول برای ترجمه به حساب می‌آید و این علاقه، یک موضوع کاملا شخصی است؛ یعنی مترجم با توجه به شخصیت و روحیاتش یا با موضوع کتاب ارتباط برقرار می‌کند و یا نه. یک مترجم آثار فانتزی و مترجم دیگر آثار کلاسیک را دوست دارد. البته در این میان مترجمانی هم هستند که بر اساس خواسته ناشر کتاب را ترجمه می‌کنند؛ نه علاقه‌مندی شخصی. همانطور که گفتم؛ فکر می‌کنم ترجمه آثار داستانی در فضای امروزی، صرفا به مسابقه‌ای پر استرس برای ترجمه آثار پرفروش بین‌المللی تبدیل شده است که به ترجمه‌های تکراری و ضعیف منجر شده است.


پورمناف: بله؛ بخشی زیادی از آن برمی‌گردد به سلیقه و علاقه‌مندی شخصی و روحیات مترجم. مثلا من سبک نگارش اسکندر پالا را خیلی دوست دارم و هرکتابی منتشر می‌کند؛ بلافاصله تهیه و ترجمه می‌کنم. اما همین نویسنده را شاید خیلی از مترجمان نشناسند یا آثارش را به خاطر نوع متفاوت سبک نگارشش برای ترجمه، انتخاب نکنند، و حتی کمتر ناشری ممکن است سراغ چاپ کتاب‌هایش برود. باوجود اینکه آثارش به نظر من واقعا زیبا و ارزشمند است. یا مثلا در بخش کتاب‌های غیرداستانی، من با وجود اینکه در حوزه‌های مختلف کارهای زیادی دارم، تا امروز هیچ‌وقت سراغ ترجمه آثار سیاسی نرفته‌ام.


به جز علاقه‌مندی؛ فکر می‌کنید آیا یک مترجم باید عوامل دیگری را نیز در انتخاب خود دخیل کند؟


جوادی: برای مثال چه عواملی؟ درآمدزایی؟ مورد اقبال عمومی قرارگرفتن؟ سفارش ناشر؟ اگر منظورتان این‌هاست، بنده که نتوانستم با این شاخص‌ها کتاب‌هایم را انتخاب کنم. ترجمه آثار ادبی درآمد اندک و ناچیزی دارد، بنابراین تنها انگیزه عشق و علاقه می‌ماند.


پورمناف: مترجم‌هایی که تنها شغل‌شان ترجمه است، برخی اوقات مجبور می‌شوند کارهای سفارشی بپذیرند

پورمناف: در پاسخ به این سوال باید بگویم این اتفاق ناخودآگاه دارد می‌افتد، عواملی مثل سفارش ناشران، نیاز بازار، پیش‌بینی استقبال عمومی و تضمین فروش بالا، و البته نیازهای مالی مترجمان. من شخصا چون ترجمه برایم یه کاری جنبی است، صرفا از روی علاقه انتخاب میکنم ولی هستند مترجم‌هایی که تنها شغل‌شان ترجمه است و برخی اوقات مجبور می‌شوند کارهای سفارشی بپذیرند.


این تصور بعضا وجود دارد که مترجم؛ صرفا حکم کسی را دارد که متنی را از زبانی به زبان دیگر برمی‌گرداند. در صورتی که سابقه ترجمه ادبی در ایران نشان داده که جایگاه مترجم، بسیار بالاتر از آن تصور است. مطابق با این ملاحظه؛ مترجم نیز -با در نظر گرفتن سطح مهارت و توانمندی‌اش در ترجمه؛ می‌تواند با انتخاب‌هایش تحولات مختلفی را در جریان‌های ادبی، فکری و حتی گرایش‌های روشنفکری در یک جامعه ایجاد کنند. با این موضوع موافقید؟


جوادی: بله. ترجمه با توجه به موضوع اثر، می‌تواند منجر به انتقال تکنولوژی، دانش و جریان ادبی شود. ترجمه در حقیقت انتقال فرهنگ و دانش است. مترجم در این میان نقش بسیار حایز اهمیتی دارد؛ به شرط اینکه خود این موضوع را درک کرده باشد.


پورمناف: گفته شما به عنوان یک اصل کلی درست است و در واقع باید به این شکل باشد، اما نکته اینجاست که در کشور ما، بازار نشر طبق اصول جهانی پیش نمی‌رود و ناشران با توجه به میزان نفوذشان و قدرتی که در بازار دارند، نقش پررنگ‌تری نسبت به توانایی مترجم دارند.


جوادی: برای اینکه نگاه ناشر به فضای نشر و انتشار کتاب، نگاه کاملا تجاری است.


پورمناف: بگذارید مثالی بزنم. فرض کنیم یک اثر را که مترجم به زیبایی ترجمه کرده، یک ناشر نوپا با تیراژ ٥٠٠ نسخه چاپ کند. بعد همان کتاب را ناشری شناخته شده به انتشار برساند؛ با ترجمه‌ای نه به‌خوبی ترجمه قبلی، اما در تیراژ ٥٠٠٠ نسخه آن را وارد بازار کند. کدام اثر موفق‌تر خواهد بود؟


جوادی: کار ناشر شناخته شده مطمئناً.


پورمناف: روانی، زیبایی و کیفیت ترجمه، بعضی وقت‌ها -حتی شاید بیشتر وقت‌ها- تحت تاثیر عوامل جانبی قرار می‌گیرد. من به این واقعیت می‌گویم رقابت در فضایی نابرابر.


البته ما در این بخش؛ درباره انتخاب مترجم صحبت می‌کنیم؛ فارغ از اتفاقاتی که در بازار ترجمه رخ می‌دهد. با این حساب به نظر می‌رسد مترجمانی مانند شما که سعی می‌کنید کمتر به ملزومات بازار تن بدهید، می‌توانید این ویژگی -یعنی اثربخش بودن انتخاب- را بیشتر مورد نظر قرار دهید. اینطور نیست؟


پورمناف: در نظر داشته باشید کتابی می‌تواند اثربخش باشد، که چاپ شود! چند درصد از مترجمان مثل من خودشان انتشارات دارند که دغدغه چاپ کتاب‌های موردعلاقه خودشان را و نگرانی پیدا شدن ناشر برای کتابشان را نداشته باشند؟ من با خیلی از ناشرها کار کردم. بیش از نیمی از کارهای ترجمه‌ام را هم به سایر ناشران واگذار می‌کنم. اما اگر زمانی کتابی را دوست داشته باشم و این کتاب در گروه همان کتاب‌هایی باشه که شما گفتید، خودم چاپش می‌کنم. ولی همه این شانس را ندارند.


جوادی: وقتی 6 سال قبل برای اولین بار، اولین رمان جوزف بویدن را معرفی می‌کردم، ناشرها آن را نمی‌پذیرفتند

جوادی: یادم می‌آید وقتی 6 سال قبل برای اولین بار، اولین رمان جوزف بویدن را معرفی می‌کردم، ناشرها آن را نمی‌پذیرفتند؛ چراکه نویسنده را نمی‌شناختند. اما امروز و پس از ترجمه تمامی آثار این نویسنده و شناخته شدنش و اینکه مردم از آثارش استقبال کرده‌اند، ناشرها نیز کار را راحت‌تر می‌پذیرند.


پورمناف: جناب جوادی دقیقا درست می‌گویند و به نکته خوبی اشاره کردند. بعد از شناخته شدن ناشرها راحت کتاب‌ را می‌پذیرند اما می‌بینید که باز هم نقش ناشرها در ایران پررنگ‌تر است.


جوادی: بله. موافقم.


پورمناف: ترجمه کتاب‌های خاص، مثل ساختن فیلم‌های جشنواره‌ای است. نمی فروشند اما تحسین می‌شوند.


بنابراین نظر شما این است که شرایط بازار نشر، به هر حال بر کار ترجمه اثر می‌گذارد. اما فکر می‌کنم یکی از عواملی که می‌تواند ناشران را مجاب به پذیرفتن ریسکِ انتشار کند، سوابق مترجمان است. درست نمی‌گویم؟


جوادی: که البته آن دیگر ریسک نیست، چراکه ناشر می‌داند به دلیل سابقه مترجم و مطرح بودنش، کتاب به فروش می‌رود. بر کار ترجمه من که اثر نگذاشته اما می‌توان گفت همینطور است.


پورمناف: سابقه خوب یک مترجم همیشه هم تضمین فروش نیست. دلیلی بر پذیرش یک اثر هم نیست. اعتماد ناشر به انتخاب‌های یک مترجم شناخته شده، شاید ساده‌تر باشد. مشروط بر این که کتاب‌های قبلی آن مترجم، علاوه بر کیفیت، موفق هم بوده باشند.


موفق یعنی پرفروش؟


پورمناف: سابقه خوب یک مترجم همیشه هم تضمین فروش نیست

پورمناف: نه فقط پرفروش. موفق از دیدِ منتقدین، موفق در بخش‌های مسابقه‌ای و مواردی از این قبیل. البته درمورد ناشرانی که ملاک انتخاب‌شان فقط فروش نیست.


جوادی: اما در بازار، شرایط دیگری مشاهده می‌شود. من مترجمانی را می‌شناسم که صرفا به دلیل اعتبارِ کارهای اول و مهم‌تر از همه؛ اعتماد مردم (درست یا اشتباه) کارهای بعدی‌شان علاوه بر پذیرش، پرفروش بوده یا حداقل ناشر اینطور بیان می‌کند.


همانطور که می‌دانید؛ تعدد ترجمه آثار داستانی در سال‌های اخیر، مرتبا رو به افزایش بوده است. اگر بخواهیم از منظر آسیب‌شناسی به این اتفاق نگاه کنیم، می‌شود گفت شیوع سطحی نگری و تعمق گریزی، دل‌زدگی مخاطبان جدی و نادیده ماندن ترجمه‌های اثرگذار، بخشی از این آسیب‌ها به شمار می‌آید. به نظرتان این آسیب‌ها تا چه حد در جامعه‌ کتاب‌خوان ما به وقوع پیوسته؟ آیا آسیب‌های دیگری نیز رخ داده‌اند؟


پورمناف: این مشکل در مورد آثار داستانی خیلی کمتر از سایر حوزه‌هاست. یک بررسی ساده انجام بدهید، می‌بینید مثلا کتابی مثل «راز» را بیش از ١١ ناشر چاپ کرده‌اند. در مورد آثار داستانی معروف از نویسندگان معروف هم این اتفاق افتاده است.


جوادی: متاسفانه چند سالی است که تب ترجمه هم مانند بسیاری از موارد دیگر همه گیر شده است. خیلی‌ها دوست دارند که اثری ترجمه شده از خود داشته و در محافل ادبی حضور داشته باشند. امروز در فضای مجازی خیلی مشاهده می‌کنیم که در سوابق شخص، عناوین مترجم، ویراستار، شاعر و نویسنده نوشته شده است. از طرفی بسیاری از ناشران کتاب‌ها را بدون بررسی با اصل اثر و اطمینان از صحت کیفیت ترجمه می‌پذیرند که به ترجمه‌های ضعیف منجر می‌شود. این مسأله باعث تعدد ترجمه، ترجمه‌های شتاب‌زده و ترجمه‌های موازی از یک کتاب می‌شود که هیچکدام خوب نیست.


پورمناف: جناب جوادی به تعدد ترجمه اشاره کردند اما کاش ترجمه، واقعا ترجمه باشد. برخی اوقات کتاب یک مترجم با تغییرات جزئی توسط ناشر دیگری و به نام شخصی دیگر چاپ می‌شود.


جوادی: بله و این اتفاق زیاد هم شده.


پورمناف: من شخصا این مورد را تجربه کرده‌ام. به طور اتفاقی متوجه شدم سه عنوان از کتاب‌های پرفروشم که توسط ناشر موفقی هم چاپ شده بود، توسط ناشری در قم تجدید چاپ شده و نام مترجم هم گروه مترجمین ذکر شده بود. حتما برای شما این سوال پیش می‌آید که از کجا متوجه شدم کپی کرده‌اند. در فیپای این کتاب‌ها، در بخش نام اصلی کتاب اشتباه تایپی وجود داشت و آن ناشر هم دقیقا همان اشتباه تایپی را تکرار کرده بود. و جالب‌تر اینکه وقتی تماس گرفتم و معترض شدم، پاسخ‌شان این بود که خوب شما خودتان به ما هم کتاب بدهید.


جوادی: من هم چنین تجربه‌ای داشته‌ام. وقتی ترجمه مجددی از کتابی که قبلا منتشر شده صورت بگیرد، مظمئن باشید مترجم، کم یا زیاد به ترجمه قبلی مراجعه می‌کند و بعضا در مواردی فقط جمله‌ها و کلمه‌ها عوض می‌شود.


پس معتقد نیستید که انبوه ترجمه‌های بی‌کیفیت، آسیب‌های مورد اشاره در سوال قبل را منجر شده‌اند؟


پورمناف: آقای حسینی‌نژاد؛ مشکلات بازار نشر ما خیلی اساسی‌تر و پیچیده‌تر از انبوه ترجمه‌های بی کیفیت است. این هم یکی از ده‌ها عامل موجود است.


جوادی: انبوه ترجمه‌های بی‌کیفیت، اهمیت ندادن ناشر به بررسی آثار ترجمه شده با اصل آن‌ها، قدرت نفوذ ناشر در بازار و... همگی عواملی است که در نهایت منجر به نبود اعتماد مخاطب و سردرگمی‌اش در انتخاب کتاب می‌شود.


جوادی: تبِ روشنفکری حتی در داشتن کتاب و آثار حجیم در کتابخانه از دیگر آسیب‌های نشر است

پورمناف: در نمایشگاه کتاب دو سال قبل، زوجی به غرفه یکی از دوستان ناشر مراجعه کرده و درخواست کتاب‌های حجیم با جلد گالینگور زرشکی کرده بودند. وقتی این دوست ناشر به آن‌ها گفته بود این کتاب‌ها را برای چه می‌خواهند، حتما برای شما هم جالب خواهد بود: برای اینکه در سالن کتابخانه‌ای داشتند که می‌خواستند در قفسه‌هایش، کتاب‌های حجیم و به قول خودشون با کلاسی بگذارند. مشکل فقط ناشر، ترجمه بد و تعدد ترجمه نیست. مخاطبان هم بخشی از این مشکل هستند.


جوادی: این همان بحثی بود که به آن اشاره کردم: تبِ روشنفکری حتی در داشتن کتاب و آثار حجیم در کتابخانه.


پورمناف: باور بفرمایید من شاهد موردی بودم که کتاب را فقط از روی طرح جلد انتخاب کرده‌ است، یا از اسم کتاب خوشش آمده.


با توجه به پاسخ‌ها، به نظر می‌آید مشکلات عرصه ترجمه، متصل به زنجیره‌ای از مشکلات هستند که برای بهبود آن، باید همه حلقه‌ها اصلاح شوند. حالا اگر بخواهیم به بهبود فکر کنیم؛ پیشنهاد شما چیست؟


پورمناف: اولین مورد، کپی رایت یا اعمال محدودیت برای ترجمه تکراری و حمایت بیشتر از ناشران است. برای رفع بخشی از دغدغه‌های آن‌ها که بتوان به‌جز بحث تجاری، به عوامل دیگری در انتخاب‌های خود توجه داشته باشند.


جوادی: به نکته مهمی اشاره کردید: زنجیره. من اعتقاد دارم وزرات ارشاد به عنوان متولی کار، باید جدی‌تر وارد عرصه شود. دقیقا مورد اول کپی رایت است که از ترجمه‌های همزمان جلوگیری می‌کند. ایجاد بانک اطلاعات در وزارت ارشاد به منظور ثبت آثار در حال ترجمه توسط ناشران لازم است؛ تا مترجمان کارهای هم‌زمان ترجمه نکنند. این مورد برای شرایط کنونی تا موقعی که کپی رایت اعمال شود لازم است.


پورمناف: ترویج فرهنگ کتابخوانی، بخصوص در نسلِ جدید که از مطالعه فراری هستند هم یکی از راهکارهاست.


جوادی: و جلوگیری کردن از تخلفات ناشران. ناشرانی که 100 الی 200 نسخه کتاب دیجیتال چاپ می‌کنند و به اسم 1000 نسخه می‌زنند، چراکه باعث می‌شوند حق ناشرانی که درست فعالیت می‌کند ضایع می‌شود.


پورمناف: نابرابری در حمایت‌ها، برخی ناشران را به سمت تخلف پیش می‌برد

پورمناف: خوب این مشکل برمی‌گردد به دغدغه‌های مالی ناشران. اگر حمایت‌های بیشتری وجود داشته باشد، این مشکل حل می‌شود. شما نگاهی یه لیست خرید کتاب‌های وزارت خانه بیندازید. تمام لیست‌ها از ناشران مشخصی پر می‌شوند.


جوادی: اما خیلی از همان ناشران مشخص هم همین کار را می‌کنند.


پورمناف: منظورم همین است. چرا این تسهیلات فقط شامل حال ناشران محدودی می‌شود که خیلی‌هاشان نیازی به این حمایت ندارند. و در عوض کمتر اثری از ناشران نوپا در آن لیست‌ها می بینیم.


جوادی: بله. شناسایی و رصد کردن ناشران فعال و حمایت از آنها لازم است.


منظورتان از حمایت چیست؟ فکر می‌کنید مثلا خرید کتاب از ناشران، به نفعِ نشر است؟ بسیاری از صاحب‌نظران امروز -بعد از سی‌وچند سال- به این نتیجه رسیده‌اند که ای کاش دولت با تزریق حمایت‌ها و یارانه‌ها، نظام عرضه و تقاضا را در بازار نشر برهم نمی‌زد و این بازار، به صورت طبیعی به کار خود ادامه می‌داد. نظر شما در این‌باره چیست؟


پورمناف: در هر شغلی، تامین شرایطی برای کسب درآمدی معقول و رفع نیازهای فرد، جلوی تخلفات را می‌گیرد.


جوادی: این حمایت می‌تواند در فرستادن ناشران پرکار به نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب در خارج از کشور باشد. البته خرید کتاب در شرایط کنونی می‌تواند راه حل موقت خوبی باشد تا ناشر بتواند حداقل بازگشت سرمایه اولیه را داشته باشد. حمایت دیگر بیشتر شدن بن‌کارت‌های خرید کتاب برای مردم است.


پورمناف: ناشر چرا سراغ راه‌هایی می‌رود که مغایر با ذات فرهنگی شغلش است؟ مترجم چرا مجبور می‌شود برخلاف میلش، کتابی را ترجمه کند یا کار فرد دیگری را کپی کند؟


جوادی: حمایت وزارت ارشاد در شرایط کنونی لازم است.


پورمناف: به شرطی که این حمایت شامل حال همه باشد.


جوادی: برگزاری همایش‌های انتخاب کتاب در حوزه‌های مختلف و جوایز درخور به منظور بالابردن انگیزه برای مترجم و مولف و ناشر هم می‌توان نوعی حمایت دیگر از نشر باشد.


انتهای پیام/

ارسال نظر