صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
حسین متولیان*

رسالت سینمای مقاومت در جنگ فرهنگی

باید ابزارهای فرهنگی را برای نفوذ فرهنگی بکار گرفت و این ابزار‌های فرهنگی می توانند رسانه های مکتوب ،دیداری و شنیداری؛ یا گونه‌های مختلف هنری باشند...
کد خبر : 121207

با شنیدن مفاهیمی همچون «نفوذ» و «مقاومت» اولین گزاره ای که به ذهن هر انسانی متبادر می شود مفاهیمی از جنس رزم و جنگهای مرسوم است که از ابتدای تاریخ تا کنون در میان انسانها رواج داشته اند. جنگهایی که گاهی به بهانه ی بهره مندی از آب و غذا و امکانات اقلیمی روی داده ؛ گاهی دلیل آن قدرت طلبی بوده و گاهی میل به زیاده خواهی ِ انسان‌ها رقم زننده ی آن بوده است. اما وقتی واژه ای از جنس فرهنگ در کنار هر یک از واژگان مذکور قرار میگیرد ، بار و معنای متفاوتی به مخاطب القا می گردد. وقتی می‌گوییم ‌«مقاومت فرهنگی» یا «نفوذ فرهنگی» دیگر صحبت از تیر و ترکش و خمپاره در میان نیست بلکه صحبت از نسل کُشی ِ فرهنگ‌ها و قتل عام باورهاست.


اگر در جنگ های فیزیکی دشمن ساختمانها و جسم ها و مرز ها را هدف گلوله های خود قرار می دهد در جنگهای فرهنگی هدف ِ مستقیم ِ طرفین جنگ ، شلیک به روح‌ها‌، باور ها و اندیشه و فرهنگ غالب بر جوامع و انسانهاست... در چنین جنگی طبیعی ست که خون و کشتاری به چشم نمی آید اما بطور ناخودآگاه چیزهایی در انسانها می‌میرند که ریشه در حیات فرهنگی ِ یک جامعه دارند!


اگر کشتگان و جانبازان جنگهای فیزیکی در جوامع، مردان و زنانی مقدس قلمداد می شود که برای میهن و مرزهای امنیت و شرافتِ خویش جان خود را داده اند، در جنگهای فرهنگی جان باختگان و مجروحان کسانی هستند که هویت خود را از دست داده اند و از فرهنگ و آرمانهای خود سقوط کرده اند...


در چنین جنگی طبیعتا ابزار ِ طرفین هم نمی‌تواند از جنس ِ تیر و موشک باشد؛ بلکه باید ابزاری باشد که بر تن ِ رویین ِ فرهنگ اثر گزار باشد! و تنها پدیده‌های فرهنگی آنقدر تیز و برنده هستند که قلب‌ها را بشکافند و در روح‌ها جریان پیدا کنند... باری؛ باید با فرهنگ به جنگ فرهنگ ها رفت... باید ابزارهای فرهنگی را برای نفوذ فرهنگی بکار گرفت. این ابزار های فرهنگی می توانند رسانه های مکتوب ،دیداری و شنیداری ؛ یا گونه های مختلف هنری باشند.


از آنجا که شاخه های مختلف هنری در جان ِ انسانها نفوذ میکنند باید دز میان آنها کار آمد ترین و موثر ترین را انتخاب کرد. و طبیعی ست که در میدان نبرد هر جنگاوری بهترین و کار آمد ترین سلاح خود را به میدان بیاورد تا با تحمل کمترین خسارت ، بیشترین منفعت را بدست آورد و نبرد را به نفع خویش مغلوبه کند.


هنر- صنعت سینما در همین نقطه است که بیش از پیش اهمیت خود را نشان میدهد. سینما بعنوان هنری که در دل خود شمه از هنرهای دیگر را نیز داراست در این مسیر میتواند ابزاری کارآمد و تاثیر گزار قلمداد شود. ابزاری که در ساختار خود از ادبیات (فیلمنامه) موسیقی ، تصویر و... بهره می برد تا برای مخاطبان خود هر چه ملموس تر باشد.


شاید با همین ملاحظات باشد که اربابان قدرت و جنگ برای تسخیر ِ بدون خونریزی ِ جوامع مختلف و همسو سازی ِ اندیشه ی مردمان ِ جهان با خود کمپانی های بزرگ فیلمسازی و به طور خاص جریان هالیوود را راه اندازی نموده اند و با استفاده از عطش انسانها برای شنیدن قصه های نو ، همواره سعی در استحاله ی فرهنگی ِ جهانیان و همسو سازی ایشان با منافع خویش داشته اند.


ایشان برای این هدف بدرستی و با دقت خاص به سمت ِ سینمای قصه گو پیش رفته اند و با ساختن ِ قهرمانان و ضد قهرمانانی از جنس ِ مطلوب ِ خودشان سعی در الگوسازی برای جوامع مختلف داشته اند.


در چنین شرایطی به نظر می رسد سینمای مقاومت هر سینمایی ست که هوشیارانه روند نفوذ را بچرخاند و در مرزهای بیگانه برای خود بدنبال یاران و طرفدارانی باشد.


سینمایی که طی چند قدم می بایست پا به کارزار و عرصه ی نبرد فرهنگی و مقاومت فرهنگی ِ خود بگذارد. این سینما در قدم اول میبایست الگوها و داشته های فرهنگی اصیل اجتماع خود را بشناسد . پس از این دارایی سنجی ِ فرهنگی در گام دوم باید با بدست آوردن تحلیل و شناخت از عملکرد فرهنگ ِ مهاجم نقاط قوت و ضعف حریف خود را رصد وسمت و سوی تیرهای سینمای مهاجم را شناسایی کند تا بتواند متناسب با تهاجم صورت گرفته دست به مقاومت ِ فرهنگی و بازسازی ِ زخمهای وارد شده بر پیکره ی هویت ملی بزند و در گام سوم می بایست با زبانی شیوا و با بهره بردن از قهرمان سازیِ متقابل ، الگوها ، ارزشها و مقبولات خود را به قلب جامعه ی مهاجم شلیک نماید.


امروز گفته می شود که جهان با بحرانهایی از جنس معنویت و خانواده رو به روست، بحران‌هایی که ضدفرهنگ ِ مهاجم در تولیدات خود مشغول به صادر کردن آنهاست. اما در کنار تولید آثار پاسخگو و ترمیم کننده ی زخمهای فرهنگی باید سینمای مقاومت دست به تولید آثاری با هویت ِ نشر و گسترش اندیشه و تفکر ِ خود نیز بزند ؛ شاید این نکته کلید واژه ی حرکت فرهنگی ِ سینمای مقاومت باشد که گاهی بهترین روش مقاومت حمله ی متقابل بحساب می آید و کسی که حمله می کند بجای مرزهای خودی در مرزهای فرهنگی ِ دشمن با او به نبرد پرداخته است...


* نویسنده و منتقد


انتهای پیام/

برچسب ها: جشنواره مقاومت
ارسال نظر