تنظیمگری چیست و ساترا دقیقاً چه نقشی دارد؟
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، در سالهای اخیر واژه «تنظیمگری» بیش از هر زمان دیگری وارد ادبیات رسانهای ایران شده؛ مفهومی که قرار است حد فاصل «آزادی تولید» و «نظارت حرفهای» باشد، اما در عمل هیچکدام از این موارد را شامل نمیشود. برخلاف تصور رایج، تنظیمگری بهمعنای سانسور مستقیم یا مداخله سلیقهای نیست، بلکه چارچوبگذاری برای فعالیت یک صنعت است؛ چارچوبی که هم حقوق مخاطب را در نظر بگیرد و هم تکلیف تولیدکننده را روشن کند.
در اسناد بالادستی ساترا، تنظیمگری «نظارت فراگیر بر صوت و تصویر در فضای مجازی» تعریف شده؛ تعریفی که دامنه آن را از سریال و برنامه سرگرمی تا رئالیتیشو و محتوای ترکیبی در بر میگیرد. در این عبارت کلمه فراگیر به معنای عمومی و همگانی است، یعنی اثر صوتی یا تصویری که برای مخاطب عام تولید و پخش شده است. طبق این تعریف، هر محتوایی که واجد «صوت و تصویر فراگیر» باشد، مشمول نظارت ساتراست؛ مفهومی کشدار که هنوز هم محل اختلاف میان پلتفرمها و نهاد ناظر است.
خط قرمزها کجاست و قانون جدید چه میگوید؟
در قوانین و آییننامههای جدید که قرار است ابلاغ شود ولی هنوز خروجی آن مشخص نیست، چند محور بهعنوان خطوط قرمز تکرار میشود: مسائل اخلاقی، حریم خصوصی، امنیت روانی جامعه، خشونت افسارگسیخته، ترویج رفتارهای مجرمانه و تخریب نهادهای رسمی. مشکل، اما نه در وجود این خطوط، بلکه در ابهام در تفسیر و اجرای آنهاست؛ جایی که تولیدکننده تا لحظه انتشار نمیداند چه چیزی مجاز است و چه چیزی نه، یا برخی تصور میکنند این خطوط قرمز قابلیت کشسانی دارد و میتوان با کمی فشار آنها را گشادتر کرد تا باعث بیشتر دیده شدن برنامه یا اثر نمایشی شد.
قانون جدید نظارتی قرار بود این ابهامها را کاهش دهد و نظارت حرفهای پیش از تولید را جایگزین واکنشهای دیرهنگام پس از پخش کند؛ اما در عمل و چیزی که این روزها در شبکه نمایش خانگی شاهدش هستیم، هنوز هم بسیاری از تصمیمها پس از انتشار و در واکنش به افکار عمومی گرفته میشود. همین مسئله، مفهوم تنظیمگری را از یک سازوکار پیشگیرانه به یک واکنش رسانهای تقلیل داده است.
صداوسیما، ساترا و وزارت ارشاد؛ سه ضلع یک تناقض
ساترا بهعنوان نهادی زیرمجموعه صداوسیما معرفی میشود؛ سازمانی که خود یکی از بازیگران اصلی میدان تولید محتواست. همین همزمانی نقش رقیب و ناظر، یکی از اصلیترین انتقادها به ساختار فعلی تنظیمگری است. از سوی دیگر، وزارت ارشاد که سالها متولی صدور مجوز آثار نمایشی بوده، حالا در حوزه شبکه نمایش خانگی نقش کمرنگتری دارد و مرز مسئولیتهایش با ساترا شفاف نیست.
«گنگ» حاشیه جدید نمایش خانگی
نتیجه این وضعیت، سردرگمی پلتفرمها و بیاعتمادی مخاطب است؛ جایی که نه تولیدکننده دقیقاً میداند باید از چه نهادی مجوز بگیرد و نه مخاطب میفهمد مسئولیت محتوای منتشرشده بر عهده کیست. تا زمانی که تعریف تنظیمگری، حدود اختیارات ساترا و نسبت آن با صداوسیما و ارشاد شفاف نشود، این چرخه ابهام و برخوردهای دوگانه ادامه خواهد داشت. آخرین مورد مربوط به این تناقضات درخصوص برنامه اینترنتی «گنگ» است که در یکی از پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی منتشر شد، برنامهای با موضوع موسیقی زیرزمینی رپ و حضور چند تن از خوانندگان این حوزه که هیچکدام مجوز کار قانونی ندارند و تا پیش از این به صورت غیرمجاز کار میکردند. در این برنامه که با اجرای علی ضیا تولید شده چند نفر از این خوانندهها که طرفداران زیادی هم در میان نوجوانان و جوانان دارند به استودیو برنامه میآیند، قطعاتی را اجرا میکنند و پاسخگوی مخاطبان خود هستند.
پخش قسمت اول این برنامه با واکنشهای منفی زیادی مواجه شد و موج منفی سنگینی علیه آن شکل گرفت، در این میان تعداد زیادی از دوستداران این سبک هم به هوای دیدن این برنامه اکانت این پلتفرم را خریدند، اما پس از نزدیک به یک هفته قوه قضائیه این برنامه را توقیف کرد و باتوجه به سوژه ملتهبی که دارد بعید به نظر میرسد پخش آن از سر گرفته شود. وقتی تنظیمگر، تنظیمشونده را دنبال میکند در این میان نقد اصلی به ساترا نه صرفِ وجودش، بلکه به شیوه عملکردش برمیگردد. نهادی که قرار است تنظیمگر باشد، نباید همیشه یک قدم عقبتر از پلتفرمها حرکت کند، در این مورد اخیر نیز پس از بلند شدن صدای اعتراضات به برنامه علی ضیا ساترا اعلام رد که این برنامه مجوز ندارد. در سالهای اخیر، الگوی تکرارشوندهای شکل گرفته: پلتفرمها تولید میکنند، منتشر میکنند، بازخورد میگیرند و وقتی اعتراض اجتماعی بالا میگیرد، ساترا وارد میشود و اعلام میکند اثر «فاقد مجوز» بوده است. این مدل، نه تنظیمگری است و نه نظارت؛ بلکه نوعی اطلاعرسانی دیرهنگام است که فقط هزینهاش به مخاطب و تولیدکننده تحمیل میشود. تنظیمگرِ مقتدر باید پیش از انتشار، تکلیف را روشن کند، نه بعد از وایرال شدن.
در غیر این صورت، ساترا از یک نهاد حاکمیتی به نهادی واکنشی تقلیل پیدا میکند که وزنش در معادله رسانهای، کمتر از خود پلتفرمهاست. قانون وقتی معنا دارد که اجرا شود پر واضح است که تنظیمگری باید یک نتیجه روشن داشته باشد: بداند چه چیزی قرار است ببیند و چرا. تنظیمگری یعنی اگر محتوایی منتشر میشود، از فیلتر مشخصی عبور کرده؛ اگر توقیف میشود، دلیلش شفاف و قابل فهم است و اگر مجوز ندارد، اصلاً نباید به مرحله پخش برسد.
مخاطب به دنبال این نیست که درگیر اختلاف ساترا، صداوسیما یا وزارت ارشاد شود؛ او فقط انتظار دارد نظم وجود داشته باشد. وقتی یک برنامه یا سریال آزادانه پخش میشود و چند روز بعد اعلام میشود نباید پخش میشده، این حس به وجود میآید که قانون یا جدی نیست یا قابل دور زدن است. تنظیمگری موفق، جاییست که مخاطب حتی حضور تنظیمگر را حس نکند، اما نتیجهاش را ببیند؛ یعنی شفافیت، ثبات و مسئولیتپذیری. تنظیمگری زمانی معنا پیدا میکند که از حالت شعار و واکنش خارج شود و به یک سازوکار قابل پیشبینی تبدیل شود.
تا وقتی مرز اختیارات ساترا، صداوسیما و وزارت ارشاد شفاف نباشد و نظارت همچنان پس از انتشار اعمال شود، نه پلتفرمها قانون را جدی میگیرند و نه مخاطب به آن اعتماد میکند. قانون جدید، اگر قرار است کارکرد داشته باشد، باید تکلیف همه را پیش از پخش روشن کند؛ وگرنه تنظیمگری به جای نظمبخشی، خودش به یکی از عوامل بینظمی در زیست رسانهای ایران تبدیل خواهد شد.
انتهای پیام/