تئاتر کودک تنها نمایش نیست؛ تربیت آینده است/چالشهای متعدد تئاتر کودک در کشور
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، سمانه حبیبپور، هنرمند شناخته شده تئاتر کودک و نوجوان، متولد ۱۰ تیر ۱۳۶۲، با دو رشته تخصصی کارشناسی بازیگری و کارشناسی کارگردانی سینما، یکی از فعالترین چهرههای آموزش و اجرای این حوزه است. او بهعنوان عضو هیئتمدیره دستیاران کارگردان خانه تئاتر و در مقام مدرس بازیگری کودک و نوجوان، انتخاب بازیگر، بازیگردان، کارگردان تئاتر و بازیگر در تئاتر، تلویزیون و سینما سالهاست با چند نسل از کودکان و نوجوانان کار کرده و نگاه دقیق و تحلیلیاش به رشد هنری آنها، او را به مرجع معتبر این حوزه بدل کرده است و در حال حاضر هم در تالار محراب کلاسهای بازیگری کودک را برگزار میکند.
در این گفتوگو او از اهمیت جشنواره تئاتر کودک همدان، ضرورت بهروز شدن قالبها، حساسیتهای کار با نسل امروز و نقش هنر در ساختن اعتمادبهنفس کودکان سخن میگوید که مشروح آن را میخوانید:
جشنواره تئاتر کودک همدان چه نقشی در زیست فرهنگی کودکان و خانوادهها خصوصا در خود شهر همدان دارد؟
این جشنواره فقط یک رویداد هنری نیست؛ یک تجربه زیسته برای کودک و خانواده است. در این فضا کودک فرصت پیدا میکند جهان را از زاویههای تازه ببیند، تخیلش را فعال کند و در کنار خانوادهاش یک تجربه جمعی داشته باشد. حضور در سالن تئاتر به او یاد میدهد شنونده باشد، همدل باشد و به احساسات دیگران توجه کند. از آن طرف، والدین نیز یاد میگیرند به دنیای درونی فرزندشان نزدیکتر شوند. جشنواره همدان نوعی «تنفس فرهنگی خانوادگی» ایجاد میکند که اثرش در بلندمدت دیده میشود.
برای بهروزتر شدن جشنواره، اولین تغییری که پیشنهاد میدهید، چیست؟
نسل امروز در دنیایی بزرگ میشود که دیجیتال، تصویر و بازیهای تعاملی بخش جداییناپذیر آن است. اگر بخواهیم جشنواره با این نسل هممسیر شود، لازم است بخشهای تازهای مثل «تئاتر تعاملی»، «تئاترـ بازی»، «فضاهای تجربهمحور»، «کارگاههای خلاقیت دیجیتال» و نمایشهایی که از فناوریهای نوین روایت استفاده میکنند، اضافه شود. این تغییر باعث میشود کودک فقط تماشاگر نباشد، بلکه در تجربه هنری مشارکت کند.
تفاوت کار با بازیگر کودک و بزرگسال چیست؟
بچهها بازیگر نمیشوند؛ در لحظه زندگی میکنند. بزرگسالان با تجربه، تکنیک و تحلیل وارد صحنه میشوند، اما کودک با احساس خالص. مهمترین تفاوت این است که کودک اگر احساس امنیت و آزادی نداشته باشد، نمیتواند خلق کند؛ بنابراین کار با او بیشتر «انسانمحور» است تا «تکنیکمحور». باید در کنار کودک بازی کرد، کشف کرد و ریتم او را فهمید، نه اینکه ریتم خودمان را تحمیل کنیم.
در آموزش بازیگری کودک، روش تجربهمحور مؤثرتر است یا تکنیکمحور؟ چرا؟
برای کودکان، تجربه محوری طبیعیترین مسیر یادگیری است. کودک وقتی از راه کشف، بازی و تجربه وارد میشود، درک عمیقتری پیدا میکند و آموختهها ماندگار میشوند. تکنیکها لازماند، اما باید در دل تجربه و بهتدریج اضافه شوند. کودک نباید احساس کند تحت آموزش سخت قرار گرفته؛ آموزش باید ادامهی بازی باشد.
والدینِ علاقهمند به پرورش استعداد بازیگری کودک، معمولاً چه اشتباهاتی مرتکب میشوند؟
بزرگترین اشتباه، عجله است. خیلی از والدین میخواهند کودکشان زود دیده شود و نتیجه سریع بگیرد، اما هنر مسیر آهسته، تدریجی و مبتنی بر حس است. اشتباه دوم این است که آرزوهای خودشان را به کودک تحمیل میکنند. توصیه من این است: بگذارید کودک با شادی و انتخاب آزادانه وارد هنر شود. هیچ چیز به اندازه «آرامش» به رشد هنری او کمک نمیکند.
وقتی کارگردانی یک نمایش کودک را آغاز میکنید، اولین عامل تعیینکننده برای شما چیست؟
اولین چیز «پیام پنهان» اثر است؛ چیزی که قرار است در ناخودآگاه کودک بماند. نمایش باید سرگرمکننده باشد، اما در عین حال پیام تربیتی و انسانیاش را بدون شعارزدگی منتقل کند. بعد از آن، برایم ریتم، رنگ و موسیقی اهمیت خاصی دارد، چون کودک جهان را بیشتر با حس و تصویر دریافت میکند تا تحلیل.
کودک چه چیزهایی را بهتر از بزرگسال تشخیص میدهد و چه حساسیتهایی باید در اجرا رعایت شود؟
کودک صداقت را باورنکردنی تشخیص میدهد. اگر بازیگر حتی لحظهای انرژیاش کم شود یا حواسش منحرف شود، کودک فوراً واکنش نشان میدهد. او به ریتم، رنگ، تکرار و موسیقی بسیار حساس است و نسبت به واژهها، رفتارها و موقعیتهای ناخوشایند واکنش شدید نشان میدهد. اجرای کودک باید پاکیزه، روشن، شفاف و از نظر عاطفی ایمن باشد.
شما سالها با نسلهای مختلف کودک و نوجوان کار کردهاید؛ بزرگترین تغییر نسل امروز چیست؟
نسل امروز سریعتر، آگاهتر و پرسشگرتر است. این نسل فقط اطلاعات دریافت نمیکند، بلکه آن را تحلیل میکند. ذهنشان تصویریتر است و با تجربه، بازی و تعامل ارتباط بهتری برقرار میکنند. آنها نمیخواهند بیننده باشند؛ میخواهند شریک باشند. همین موضوع کار ما را چالشبرانگیزتر و در عین حال جذابتر کرده است.
آموزش بازیگری چگونه میتواند اعتمادبهنفس و مهارتهای اجتماعی کودک را تقویت کند؟
بازیگری بهترین تمرین «جرأت بیان» است. کودک یاد میگیرد حرفش را بزند، ارتباط برقرار کند، احساسش را بشناسد و مدیریت کند. در یک گروه تئاتری مسئولیتپذیری، همکاری، احترام، مشارکت و همدلی را تجربه میکند. اینها مهارتهای زندگیاند؛ مهارتهایی که مستقیماً اعتمادبهنفس را تقویت میکنند و کودک را برای ارتباطات اجتماعی آمادهتر میسازند.
مربیان و هنرمندان کودک امروز با چه چالشهایی روبهرو هستند؟
مهمترین چالش، کمبود زیرساختهای استاندارد است؛ سالن مناسب، فضاهای تمرین، بودجه کافی و امکانات حرفهای. چالش دیگر نگاه سادهانگارانه به هنر کودک است؛ در حالی که تربیت هنری آیندهی جامعه از همین آغاز شکل میگیرد. همچنین، با سرعت تغییر نسلها، مربی باید دائماً خودش را بهروز کند تا بتواند با ذهنیت کودک امروز ارتباط موثر برقرار کند.
انتهای پیام/