صفحه نخست

آناتک

آنامدیا

دانشگاه

فرهنگ‌

علم

سیاست و جهان

اقتصاد

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

همدان

هرمزگان

یزد

پخش زنده

۱۰:۴۰ | ۲۱ / ۰۹ /۱۴۰۴
| |

جلال آل‌احمد در آینه مستند؛ از معمای مرگ تا بازخوانی زندگی

مستند «من جلال آل احمد هستم»، این شخصیت معاصر را نه صرفاً یک نویسنده بلکه یک پدیده اجتماعی نشان می‌دهد که در متن جامعه و سیاست ایران دهه‌های پرتنش حضور داشت.
کد خبر : 1018293

 به گزارش خبرگزاری آنا، مستند «من جلال آل احمد هستم» با انتخاب هوشمندانه از نقطه آغاز، یعنی مرگ مشکوک جلال آل‌احمد، تماشاگر را وارد مسیری دورانی می‌کند که از پایان شروع می‌شود و دوباره به همان پایان ختم می‌گردد. این ساختار نه تنها تعلیق و کنجکاوی ایجاد می‌کند بلکه به شکلی استعاری نشان می‌دهد که مرگ جلال صرفاً یک واقعه نیست، بلکه دریچه‌ای برای فهم جایگاه او در تاریخ روشنفکری ایران است. فیلمساز با این انتخاب، مخاطب را از همان ابتدا درگیر پرسشی می‌کند که پاسخ آن به سادگی یافت نمی‌شود: آیا مرگ جلال نتیجه فشار‌های سیاسی و نقش ساواک بود یا حاصل شرایط فردی و اجتماعی پیچیده‌ای که او در آن زیست؟

هرچه روایت پیش می‌رود، استراتژی اولیه فیلم که بر معمای مرگ متمرکز است، جای خود را به واکاوی شخصیت و زمانه جلال می‌دهد. این تغییر مسیر، دو پیامد دارد: از یک سو مخاطب را از سطح حادثه به عمق شخصیت و جامعه منتقل می‌کند و امکان شناخت چندلایه از جلال را فراهم می‌سازد؛ از سوی دیگر گاه روایتگر بی‌طرفی خود را از دست می‌دهد و مواضع سیاسی و فکری فیلمساز پررنگ‌تر از روایت تاریخی می‌شود. همین دوگانگی، هم نقطه قوت مستند است و هم نقطه ضعف آن.

فیلم در بخش‌های مختلف از آرشیو تصویری غنی بهره می‌برد؛ عکس‌ها و فیلم‌های قدیمی در کنار موسیقی ملتهب، فضایی تاریخی و احساسی می‌سازند که مخاطب را به دهه‌های پرتنش ایران بازمی‌گرداند. خلاقیت‌های بصری و استفاده از انیمیشن نیز تلاش دارند مفاهیم انتزاعی مانند فشار روانی یا تضاد‌های فکری جلال را به زبان تصویری نو ترجمه کنند. تدوین با ریتم درست و گفت‌و‌گو‌های کوتاه، کشش روایت را حفظ کرده و مخاطب عام و خاص را همراه می‌سازد.

یکی از محور‌های پررنگ مستند، تحلیل نقش ساواک در فشار بر جلال است. بازسازی کارمند ساواک و اشاره به پرویز ثابتی، بعد سیاسی مرگ را برجسته می‌کند و مستند را از سطح فردی به سطح اجتماعی ارتقا می‌دهد. مصاحبه‌های بهروز وثوقی و ناصر تکمیل همایون، در کنار روایت نزدیکان جلال، به مستند وزن و باورپذیری بیشتری می‌بخشند. این روایت‌های متناقض و متفاوت، حس عدم قطعیت را تقویت کرده و نشان می‌دهند که مرگ جلال همچنان معمایی باز است.

بازنمایی شخصیت جلال در مستند نیز قابل توجه است. او به عنوان چهره‌ای جنجالی و جسور معرفی می‌شود؛ نویسنده‌ای که زاویه‌دار با غرب بود، روشنفکران غرب‌زده را نقد می‌کرد و در عین حال گرایش به دین داشت. این بازنمایی، جلال را نه صرفاً یک نویسنده بلکه یک پدیده اجتماعی نشان می‌دهد که در متن جامعه و سیاست ایران دهه‌های پرتنش حضور داشت.

در نهایت، من جلال آل احمد هستم مستندی است که میان دو قطب حرکت می‌کند: معمای مرگ و شناخت شخصیت. همین دوگانگی، هم نقطه قوت آن است و هم نقطه ضعف. فیلم توانسته با پژوهش دقیق، خلاقیت بصری و تحلیل سیاسی، جلال را در بستر جامعه ایران بازخوانی کند و مخاطب را به تأمل درباره تاریخ، سیاست و روشنفکری دعوت نماید. این مستند نه فقط درباره مرگ جلال، بلکه درباره زندگی روشنفکری در ایران معاصر است؛ زندگی‌ای که همچنان پرسش‌برانگیز و نیازمند بازخوانی است.

 گفتنی است، نوزدهمین جشنواره بین المللی‌ سینما حقیقت به دبیری محمد حمیدی مقدم از نوزدهم تا بیست و پنجم آذر ۱۴۰۴ در پردیس سینمایی ملت در حال برگزاری است.

انتهای پیام/

ارسال نظر