آرامشِ دانشجویی زیر سایه گنبد سبز؛ تجربهای از زیارت فاطمیه در مدینه
به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری آنا از مدینه منوره، این روزها نسیم مدینه بوی حزن و رحمت را توأمان دارد. شبهای بقیع، روشن از اشک زائرانی است که بیصدا با اهل بیت پیامبر سخن میگویند و روزهایش لبریز از زائرانی است که گنبد سبز پیامبر را چون الماسی سبز در میان سپیدی آسمان میبینند. در میان این زائران، گروهی از دانشجویان ایرانی نیز حضور دارند که آمدهاند تا بخشی از زندگی معنوی خود را در این شهر آسمانی ثبت کنند.
ورود آرام دانشجویان؛ آغاز تجربهای تازه
در ساعات ابتدایی صبح، کاروان دانشجویان وارد مسجدالنبی میشود. سکوتی خالص فضا را پر کرده است. تنها صدای پرندگان و نجواهای آرام زائران شنیده میشود. هرکدام از دانشجویان پس از ادای نماز، گوشهای را برای خلوت خود انتخاب میکنند. برخی در کنار ستونها به تلاوت قرآن مشغول میشوند و برخی دیگر در حال نوشتن دلنوشتههایی برای حضرت زهرا(س) هستند.
زهرا دانشجوی دانشگاه شهیدبهشتی، به خبرنگار آنا میگوید: پرندهها با هماهنگی بالها و صداهایشان به استقبال زائران آمده بودند. گنبد سبز پیامبر همچون الماسی سبز در میان آن همه سپیدی خودنمایی میکرد. انگار زمین و آسمان هر دو با هم هماهنگ شده بودند تا دل ما را آرام کنند.
در سایه گنبد سبز؛ گفتوگو با دل
مسجدالنبی در ایام فاطمیه حال و هوایی متفاوت دارد. زائران، با چشمانی اشکآلود، نام حضرت زهرا(س) را زمزمه میکنند. در گوشهای، گروهی از دانشجویان در حلقهای نشسته و درباره مفهوم حزن فاطمی و معنای انتظار گفتوگو میکنند.
سارا، دانشجوی دکتری مدیریت، با چهرهای آرام و صدایی بغضآلود میگوید: خیلی خوشحالم... واقعاً فکر نمیکردم این اتفاق بیفتد. برایم مثل خواب بود. وقتی وارد مسجد شدم، احساس کردم هوشیاریام را از دست دادم. فقط اشک میریختم و نفس میکشیدم.
این نوع تجربه معنوی، برای بسیاری از زائران جوان، فرصتی است برای درک تازهای از ایمان. حضور در مدینه برایشان فقط زیارت نیست؛ بلکه نوعی بازتعریف از خود است.
زیارت با طعم اندیشه
در کنار شور و اشک، بسیاری از دانشجویان تلاش میکنند با نگاه فکری و تحلیلی به این سفر بپردازند. در این جلسات، دانشجویان درباره رابطه بین علم و ایمان گفتوگو میکنند. برخی به تحلیل جایگاه سیره پیامبر در دنیای مدرن میپردازند و عدهای از تجربه روحی خود مینویسند تا بعدها بهعنوان یادداشت معنوی منتشر کنند.
بقیع؛ نقطه وصل قلبها
وقتی خورشید به سمت غروب میرود، مسیر دلها به سوی قبرستان بقیع تغییر میکند. فضایی آرام و خاکی، اما سرشار از معنا. در این ساعات، صدای گریه و سکوت درهم میآمیزند و چهرهها رنگی از خضوع میگیرند.
زهرا، یکی از زائران جوان، میگوید: وقتی روبهروی بقیع ایستادم، حس کردم همهی دنیا دیگر معنا ندارد. فقط خاک بود و آسمان. و در میانشان، دلی که به آستان اهل بیت گره خورده بود.
اینجاست که دانشجویان با هم دعا میخوانند، یا در سکوتی طولانی، نام حضرت زهرا(س) را زیر لب تکرار میکنند. فضای بقیع بهگونهای است که حتی سکوتِ آن نیز سخن دارد.
تجربه مشترک، همدلی جمعی
در مسیر بازگشت از بقیع، دل دانشجویان از گفتگو و نجواست. هرکس چیزی در دل دارد که میخواهد بگوید. بعضیها از احساس سبکی حرف میزنند و بعضی از توبه، بعضی از عشق تازهای که به اهل بیت پیدا کردهاند.
یکی از دانشجویان میگوید: این سفر مثل یک بازتنظیم معنوی است. انگار ریشهات را دوباره به خاک ایمان وصل میکنی. همدلی بین دانشجویان بهخوبی دیده میشود. جوانانی که شاید در فضای دانشگاه دغدغههای فکری متفاوتی داشته باشند، در اینجا با زبان دل، همصدا شدهاند.
گروهی از دانشجویان در برابر گنبد سبز جمع شدهاند. بغض در چشمانشان پیداست. هر زائر چند دقیقهای در سکوت میایستد، نگاهی طولانی میکند و سپس آرام زمزمه میکند: «السلام علیک یا رسولالله».
یکی از دانشجویان می گوید: ما از مدینه فقط سوغاتی مادی نمیبریم، بلکه آرامش، تفکر و اشک میبریم. برمیگردیم تا در جامعه خودمان معنویت را زنده کنیم.
همراهان کاروان نیز بر اهمیت انتقال تجربه معنوی پس از بازگشت به کشور تأکید میکنند. آنان معتقدند که دانشجویان پیامآور فرهنگی تازه هستند؛ فرهنگی که تلفیقی از علم، اندیشه و محبت نبوی است.
مدینه، شهری که در دل میماند
هوای مدینه آرام است، اما هیچ چیز در این سفر آرام نمیماند. دلها پر از آشوب عشق است، اشکها تمام نمیشوند. مدینه برای دانشجویان ایرانی نه فقط یک مقصد زیارتی، بلکه تجربهای انسانی و الهی است؛ تجربهای که تا مدتها رد خود را بر جانشان باقی میگذارد.
انتهای پیام/