آینده آموزش به صداقت کاربران هوش مصنوعی گره خورده است
به گزارش خبرنگار آنا، در سایهٔ تحولات شتابان فناوری و گسترش هوش مصنوعی در تمامی حوزههای زندگی، نظام آموزش عالی نیز از این جریان در مأمن نمانده است. امروزه دانشجویان با انگشتی بر صفحهنمایش، به دستیاری دسترسی دارند که میتواند در ثانیها پاسخ سؤالات پیچیده را ارائه دهد، متنی کامل بنویسد یا ایدههای پژوهشی تولید کند. این تحول، در عین حال که فرصتهای بیبدیلی برای یادگیری عمیقتر و شخصیسازی آموزش فراهم کرده، چالشهایی جدی نیز دربارهٔ کیفیت تفکر، خلاقیت و اصالت علمی بهوجود آورده است.
در این گفتوگو، به دنبال پاسخ به این پرسشهای کلیدی هستیم: آیا هوش مصنوعی مانند چتجیپیتی همراهی برای پیشرفت ذهن است یا جایگزینی برای آن؟ چگونه میتوان از این ابزار در آموزش عالی بهگونهای استفاده کرد که به جای ایجاد «تنبلی شناختی»، زمینهساز «یادگیری هوشمندانه» شود؟ و مهمتر از همه، چه نقشی بر عهدهٔ دانشگاهها، اساتید و خود دانشجویان است تا این فناوری را از یک تهدید بالقوه، به اهرمی برای ساخت تمدنی و علمی تبدیل کنند؟
در ادامه، دیدگاههایی تحلیلی و آیندهنگر دربارهٔ همزیستی هوش مصنوعی و آموزش عالی از سوی علی شاکر دکتری علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی و پژوهشگر هوش مصنوعی ارائه میشود، دیدگاهی که در آن، فناوری نه بهعنوان سرزمینی بیمرزِ رهاشده، بلکه در چارچوبی اخلاقی، آموزشی و مأموریتمحور مورد بازنگری قرار میگیرد.
بهطور کلی نگاه شما به استفاده از هوش مصنوعی در آموزش عالی چیست؟
به نظرم چنان این موضوع با سرعت دارد همهگیر میشود که نه نگاه بنده که نگاه هیچ کس دیگری شاید نتواند در آن تاثیر چندانی بگذارد. هوش مصنوعی وارد پژوهشهای دانشگاهی شده پیش از اینکه ما بخواهیم آن را ارزیابی کنیم. با این همه، نگاه من به استفاده از هوش مصنوعی در آموزش عالی، «خوشبینانهِ محتاطانه» است. این فناوری یک شمشیر دولبه است که اگر بهدرستی به کار گرفته شود، میتواند به تحولی عمیق در یادگیری منجر شود، اما استفاده نادرست از آن نیز تهدیدات جدی برای کیفیت علمی به همراه دارد.
از یک سو، هوش مصنوعی ظرفیت آن را دارد که برخی از آرمانهای دیرینه آموزش، مانند «شخصیسازی یادگیری» در مقیاس وسیع را محقق کند. ابزارهای هوشمند میتوانند نقش یک دستیار آموزشی ۲۴ ساعته را ایفا کنند، مفاهیم پیچیده را به زبان ساده توضیح دهند و با ارائه بازخورد فوری، فرآیند یادگیری را بهبود بخشند.
از سوی دیگر، چالشهای مهمی نیز وجود دارد. ورود هوش مصنوعی میتواند «شکاف دیجیتال» را عمیقتر کند. علاوه بر این، نگرانیهای جدی در مورد کاهش تفکر انتقادی، وابستگی شناختی دانشجویان و مسائل اخلاقی مانند تقلب علمی وجود دارد. بنابراین، هوش مصنوعی نه یک تهدید مطلق و نه یک فرصت بیقیدوشرط است؛ بلکه یک واقعیت نوظهور است که نظام آموزش عالی باید با تدوین سیاستهای شفاف و آیندهنگر، آن را به خدمت یادگیری عمیق و اصیل درآورد.
البته از یک لحاظ نیز میتواند این اتفاق بینظمکننده مثبت باشد؛ اینکه بزودی جوانها بیش از پیش متوجه میشوند که ساختار آکادمیک کنونی جوابگو نیازها نیست و بیشتر دانشگاههای جعلی و دانشکدههای غیرکاربردی و هزینهبر و رانتی تعطیل میشود. چون بزودی به این نتیجه میرسیم که هزینه این مراکز به اصطلاح آموزشی زیاد است و آورده چندانی برای علم ندارد و با ابزارهایی که تقریبا به طور کامل رایگان هستند، میتوانیم یک کارخانه تولید محتوای علمی درست کنیم البته با نظارت دقیق و کامل پژوهشگران انسانی و دانشگاهی.
فکر میکنید چتجیپیتی بیشتر به دانشجوها کمک میکند یا میتواند باعث تنبلی ذهنی آنها شود؟ آیا این فناوری را فرصت میبینید یا تهدید برای نظام آموزشی ایران؟
به طبع اگر قرار باشد تنها از این ابزار برای نوشتن مشقهای مرسوم و همچنین رفع تکلیف استفاده کنیم، بسیار خطرناک است. جامعه ایران را به سمت بیسوادی خودشیفتهگونهای میبرد، اما نقاط قوت آن هم کم نیست که میتواند گفتمان آموزش و سازوکارهای آن را کاملا متحول کند و از این ساختار ۱۲ ساله و خطی آن را بیرون بکشد. به عبارت دیگر، این فناوری همزمان هر دو نقش را میتواند ایفا کند و اینکه کدام وجه آن غالب شود، کاملاً به «نحوهی استفاده» و «چارچوبهای نظارتی» بستگی دارد. برای نمونه، چتجیپیتی میتواند یک مربی یادگیری تعاملی باشد. دانشجویان میتوانند با آن مباحثه و ایدههای خود را ساماندهی کنند. همچنین خلاصهبرداری از متون علمی خیلی مهم است که بهخوبی این کار را انجام میدهد و مهارتهای نوشتاری خود را ارتقا دهند. این ابزار میتواند دانشجویان را از کارهای تکراری و زمانبر رها کرده و تمرکزشان را بر تحلیل و تفکر انتقادی افزایش دهد.
در همین حال اتکای بیش از حد به چتجیپیتی برای انجام کامل تکالیف، میتواند به کاهش خلاقیت و تمرکز منجر شود. این پدیده که از آن با عنوان «تنبلی شناختی» یاد میشود، بزرگترین تهدید برای مهارتهای بنیادین آکادمیک است. اگر دانشجو بهجای استفاده از این ابزار برای یادگیری، صرفاً پاسخها را کپی کند، فرآیند تفکر، تحقیق و استدلال که هستهِ اصلی آموزش عالی است، به کلی حذف میشود.
بنابراین، چتجیپیتی برای نظام آموزشی ایران یک «فرصت مشروط» است. اگر دانشگاهها بتوانند با بازطراحی تکالیف و ارزیابیها، دانشجویان را به سمت استفاده هوشمندانه و اخلاقی هدایت کنند، این ابزار به یک دارایی ارزشمند تبدیل خواهد شد.
دانشجویان چهطور میتوانند از ابزارهایی مثل چتجیپیتی برای یادگیری بهتر و سریعتر استفاده کنند؟
به نظرم اول کار تکلیف را مشخص کنند و بدانند که این ابزار تنها یک «دستیار» است و این شمایی که آن را هدایت میکنی و نه برعکس. پس دانشجویان میتوانند با هوشمندی، چتجیپیتی را به یک «شریک یادگیری» تبدیل کنند، نه یک جایگزین برای تفکر.
به جای پرسیدن سؤالات ساده، میتوان از آن خواست تا با طرح سؤالات پیدرپی، دانشجو را به سمت درک عمیقتر یک مفهوم هدایت کند. دانشجویان میتوانند مقالات علمی یا فصول سنگین کتابهای درسی را به ابزار بدهند و خلاصهای از نکات کلیدی یا توضیح مطلب به زبانی سادهتر را درخواست کنند. این ابزار برای شروع یک پروژهِ پژوهشی یا مقاله، میتواند به تولید ایدههای اولیه، ساختاردهی به افکار و پیشنهاد موضوعات مرتبط کمک کند.
دانشجویان میتوانند از چتجیپیتی برای بررسی اشکالات گرامری، بهبود ساختار جملات و یادگیری واژگان جدید استفاده کنند. میتوان از این ابزار مولد خواست تا پرسش امتحانی طراحی کند یا در یک موضوع خاص، نقش مصاحبهکننده را ایفا کرده و دانشجو را به چالش بکشد. نکتهی کلیدی این است که دانشجو باید همواره نگاهی منتقدانه به خروجیهای هوش مصنوعی داشته باشد و اطلاعات را راستیآزمایی کند.
در نهایت، به نظر میرسد ورود هوش مصنوعی به آموزش عالی، نه یک انتخاب، بلکه یک واقعیت برگشتناپذیر است. اما کیفیت این همزیستی، وابسته به «مسئولیت اخلاقی کاربران» است. اگر دانشگاهها بتوانند استفاده از این فناوری را در چارچوبی شفاف، آموزشی و اخلاقمدار هدایت کنند، نه تنها تهدیدی وجود نخواهد داشت، بلکه تحولی مثبت در یادگیری و پژوهش رقم خواهد خورد.
آینده آموزش، بیش از هر چیز، به صداقت انسانها در کنار قدرت ماشینها بستگی دارد.
انتهای پیام/