مدارس غیردولتی؛ بین وعدهها و واقعیتهای آموزش ابتدایی
به گزارش خبرنگار آنا، در سالهای اخیر، رشد دبستانهای غیردولتی به یکی از پدیدههای پررنگ در نظام آموزشی ایران تبدیل شده است؛ مدارسی که با وعده آموزش باکیفیتتر، محیط امنتر و امکانات گستردهتر، خانوادهها را به سوی خود جذب میکنند. اما فراتر از ظواهر رنگارنگ و امکانات فوقبرنامه، پرسشهای مهمی مطرح است. آیا مدارس غیردولتی توانستهاند پاسخ مناسبی به دغدغههای والدین بدهند؟ کیفیت آموزش در این مدارس تا چه حد واقعی است و نه صرفاً تبلیغاتی؟ و مهمتر از همه، آیا این مدارس ظرفیت آن را دارند که به الگویی برای تحول در آموزش ابتدایی کشور تبدیل شوند؟
فرهاد شکیبایی، معاون آموزشی یکی از دبستانهای غیردولتی در گفتوگو با خبرنگار آنا درباره ابعاد مختلف عملکرد این مدارس از آزادی عمل و نقش والدین گرفته تا چالشهای جذب نیروی انسانی و چشمانداز تحول در آموزش توضیحاتی ارائه داد.
معاون آموزشی یک دبستان غیردولتی، درباره دلایل رشد تعداد مدارس غیردولتی و تفاوتهای آنها با مدارس دولتی، مسائل آموزشی، کیفیت و چالشهای جذب نیروی انسانی توضیح داد.
شکیبایی معتقد است: رشد تعداد مدارس غیردولتی بهطور مشخص ناشی از این است که خانوادهها احساس میکنند بین کیفیت آموزش در مدارس دولتی و غیردولتی تفاوت وجود دارد.
به گفته وی، مدارس دولتی با مشکلات ساختاری و مدیریتی متعددی روبهرو هستند که نخستین و مهمترین آنها، نسبت بالای تعداد دانشآموزان به معلم در هر کلاس است.
معاون آموزشی یک دبستان غیردولتی توضیح داد: وقتی تعداد دانشآموزان در هر کلاس دولتی زیاد باشد، بهطور طبیعی کیفیت آموزش پایین میآید مگر اینکه معلمها بهصورت ویژه و تخصصی آموزش دیده باشند تا بتوانند روند آموزشی را با رویکردهای متفاوت و انتظارات جدید مدیریت کنند. مثلاً به جای تمرکز صرف بر کتاب درسی و آموزش مستقیم، رویکرد رشد فرآیندی و چالشی اتخاذ شود و معلم بتواند کلاس پرتعداد را گروهبندی کند و به کار گروهی دانشآموزان نظارت کند.
شکیبایی همچنین اشاره کرد: یکی از تفاوتهای مهم مدارس غیردولتی در چشم اولیاء، محیط انتخابشدهتر آنهاست. به گفته وی، مدارس غیردولتی اغلب والدین را انتخاب میکنند و سعی میکنند بر اساس اشتراکات فرهنگی اولیاء را جذب کنند تا نگرانیهایی که در مدارس دولتی وجود دارد، کمتر باشد.
وی افزود: این نگرانیها هم واقعیت دارند و هم ذهنیاند؛ یعنی بعضی مشکلات و مسائل واقعی است، ولی بخشی از نگرانی والدین بیشتر ذهنی و ناشی از تجربه و تصور محیط مدارس دولتی است. از سوی دیگر، روند پذیرش و معارفه در مدارس غیردولتی متفاوت است و به خانوادهها احساس امنیت میدهد، چون آنها میدانند میتوانند درخواستها و انتظارات خود را مطرح کنند و مدارس برای رفع نیازهای آنان تلاش میکنند.
معاون آموزشی این دبستان تاکید کرد: این تفاوتها باعث میشود خانوادهها احساس امنیت و رضایت بیشتری در مدارس غیردولتی داشته باشند.
وی گفت: بعضی مدارس غیردولتی رویکرد محکمی دارند که حتی ممکن است از والدین بخواهند خودشان را متعهد کنند، اما این قاطعیت به نوعی کیفیت بالاتر آموزش را تضمین میکند.
چالشهای جذب و حفظ نیروی انسانی در مدارس غیردولتی
شکیبایی در بخش دیگری از صحبتهایش به چالشهای جذب و نگهداشت نیروی انسانی در مدارس غیردولتی پرداخت. وی مهمترین مشکل را کمبود نیروی کار فعال و متخصص دانست و گفت: نسلهای جدید کمتر تمایل دارند خدمات ارائه دهند یا در محیطهایی کار کنند که نیازمند تلاش و دوندگی زیاد است.
وی افزود: این مشکل در همه حوزهها وجود دارد و مدارس غیردولتی نیز از آن مستثنی نیستند. البته برخی مدارس غیردولتی با توجه به رویکردهای خاص و امکاناتی که دارند، میتوانند درآمدهای خوبی کسب کنند و نیروی کار خود را بهتر تامین کنند. این مدارس معمولاً برنامههای فوق برنامه متعدد و کلاسهای خاصی ارائه میدهند که در جای دیگر یافت نمیشود، و این باعث جذب نیروی متخصص میشود.
شکیبایی تصریح کرد: اما برای مدارس غیر دولتیای که به دنبال کیفیت عمیق آموزشی هستند، چالش اصلی پیدا کردن نیروی کار اهل و متعهد است. ما برای حل این مشکل از طریق شبکههای ارتباطی خود، نیروهای مناسب را جذب میکنیم. نیرویی که در اینجا جذب میشود، به دلیل فضای رویکردی، همکاری و رشد فردی باقی میماند.
وی ادامه داد: این فضا، نیروی کار را ترغیب میکند تا علیرغم حقوق پایینتر و شرایط سختتر، در مدرسه بماند و رشد کند. اگر چنین فضایی ایجاد نشود، نیروی کار نمیماند و مدرسه مجبور میشود از نیروهای بازنشسته یا کمتر متعهد استفاده کند که خود مشکلات دیگری ایجاد میکند.
فرهاد شکیبایی تاکید کرد: اگر مدارس غیر دولتی بخواهند به صورت عمیق و موثر فعالیت کنند، باید فضای آموزشی و کاری جذاب و رو به رشدی ایجاد کنند که نیروی کار متعهد و متخصص جذب و حفظ شود. این کار سخت است و نیازمند برنامهریزی و نگاه بلندمدت است، اما وجود جامعهای از افرادی که خواهان زندگی و کار عمیق و معنادار هستند، امیدبخش است.
آزادی عمل مدارس غیردولتی و سازوکار نظارتی
شکیبایی تاکید میکند: مدارس غیردولتی در واقع دارای آزادی عمل چشمگیری هستند و میتوانند برنامهها، فعالیتها و فرایندهای آموزشی متنوع و نوآورانهای را اجرا کنند.
وی میگوید تجربه کاری او نشان داده حدود ۹۵ درصد از فعالیتهای خاصی که مدرسه اجرا کرده با مانع یا ایراد اساسی از سوی آموزش و پرورش مواجه نشده است. بازرسها اگر از مدرسه بازدید کنند، نه صرفاً نابَرّه و بیقانون عمل میکنند و نه با هر نوآوری بهراحتی مخالفت میورزند؛ روند بازدیدها حساب و کتاب و مبانی فکری دارد و گاهی خود بازرسها شیفته برخی اقدامها میشوند و حتی تشویق هم میکنند.
شکیبایی ادامه داد: با این حال، آزادی عمل شرط و شروطی دارد. مدرسه باید چارچوبها و اصولی رعایت کند و وقتی رویکرد مشخص و مبنای فکری محکمی دارد، میتواند آن را پیش ببرد. شکیبایی به تجربههایی اشاره میکند که برخی اولیاء یا کارشناسان به والدین توصیه میکنند اگر مایل به رویکرد خاصی نیستند گزینههای دیگر را انتخاب کنند؛ این نشاندهنده وجود آزادی انتخاب و نیز مسئولیت مدرسه در تعیین چارچوبهای خود است.
نقش والدین؛ ایجابی، سلبی و پیچیدگی فشارها
شکیبایی نقش والدین در موفقیت تحصیلی را در سطح کلی مشابه مدارس دولتی میداند، اما با تفاوتهای مهم در کیفیت و نوع مشارکت. وی توضیح میدهد که نقش والدین صرفاً ایجابی (آموزش، پیگیری، اعمال فشار مثبت) نیست؛ گاهی نقش والدین سلبی است یعنی خودداری از دخالت افراطی و اجازه دادن به کودک برای تجربه، اشتباه و یادگیری مسئولیت. این نقش سلبی برای رشد خودیابی و مسئولیتپذیری دانشآموز حیاتی است، اما برای والدینی که انتظار نتیجه سریع و مشهود دارند سخت و تحملناپذیر است.
وی افزود: در مدارس غیردولتی فضای بیشتری برای آموزش والدین و آمادهسازی آنها برای این نقش سلبی وجود دارد. مدارس میتوانند در کنار آموزش کودکان، والدین را نیز همراه کنند تا یاد بگیرند چه زمانی باید مداخله نکنند و چه زمانی حمایتی فعال ارائه دهند. اما چالش جدی دیگر تنوع و شدت فشارهای والدین است. والدین در مدارس غیردولتی معمولاً انتظار و تقاضاهای متنوعی دارند و مدرسهای که خودش انتخاب کرده است تحت این فشارها قرار میگیرد؛ برخی مدارس از ابتدا با والدین توافق میکنند و از آنها تعهد میگیرند که با رویکرد تربیتی مدرسه همراه باشند تا فشارها قابل مدیریت بماند.
شکیبایی ادامه داد: مدرسهای که تصمیم گرفته خودش را در قبال فشار والدین حساس نشان ندهد و راه خود را برود، معمولا بهصورت روشن با والدین شرط میبندد و از آنها امضا میگیرد تا همراهی داشته باشند؛ این کار باعث میشود فشارها کمتر بر فرایند آموزشی اثر منفی بگذارد. با این وجود بسیاری مدارس هم که این انتخاب را نکردهاند، در برابر تنوع فشارها دچار سردرگمی میشوند.
پیامدهای فشار بیش از حد والدین و ضرورت صبر آموزشی
یکی از مسائلی که شکیبایی بر آن تاکید میکند، صبر لازم برای رشد واقعی دانشآموزان است. وقتی مدرسه خطمشیای اتخاذ میکند که اجازه میدهد کودک به تدریج و بهصورت خودیابی رشد کند، این مسیر کندتر ولی عمیقتر است؛ والدینی که صبور نیستند زود به نتیجهگیری میرسند و فشارهایی وارد میکنند که روند آموزشی را مختل میسازند؛ بنابراین حفظ توازن بین خواست والدین برای نتیجه سریع و نیاز به زمان برای رشد عمیق، چالشی است که مدارس غیردولتی باید با سیاستگذاری شفاف و تعامل مستمر با اولیاء حل کنند.
آیا مدارس غیردولتی میتوانند موتور تحول در نظام آموزشی کشور باشند؟
شکیبایی در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان از طریق مدارس غیردولتی امیدوار به تحول در آموزش بود یا نه، رویکردی واقعنگرانه و محتاطانه دارد. وی گفت: احتمال ایجاد تحول از دل مدارس غیردولتی بیشتر از نظام دولتی است، چون فضای انعطافپذیرتری برای تجربهمحوری دارند، اما شمار مدارس غیردولتی که واقعاً انگیزه و ظرفیت اجرای تحول عمیق را دارند اندک است.
وی ادامه داد: این مدارس بهتنهایی توان فشار آوردن بر ساختارهای سنتی، اداری و فکری آموزش و پرورش را ندارند.
برای اینکه تحول واقعی و گستردهای رخ دهد، نیازی به یک نیروی قدرتمند و اراده سیاسی قاطع است؛ حتی اگر مجموعهای از مدارس نمونه رشد کند، سیستم تصمیمسازی و اداری آموزش و پرورش که تا حد زیادی فرسوده و محافظهکار است مانع از گسترش سریع تغییرات خواهد شد.
شکیبایی گفت: امید داشتن به تحول از مسیر مدارس غیردولتی ممکن است، اما بسیار محدود و مشروط است؛ تحول واقعی نیازمند یک گفتمان و اراده قوی متمرکز در بدنه حاکمیتی یا مدیریتی است که بخواهد ساختارها را عوض کند و پای تغییر بایستد.
وی در مجموع تاکید میکند: مدارس غیردولتی آزادی عمل زیادی دارند و میتوانند نوآوری کرده و فضاهای آموزشی متفاوتی ایجاد کنند، اما این آزادی فقط در صورت وجود اراده، توان و رویکرد آموزشی مشخص ثمربخش خواهد بود.
شکیبایی گفت: والدین نقش بسیار مهمی دارند که هم میتواند سازنده باشد و هم مخرب؛ آموزش والدین برای پذیرش نقش سلبی در برخی مواقع به همان اندازه آموزش دانشآموز مهم است. مدیریت فشارهای متنوع والدین نیازمند شفافیت، قراردادهای فرهنگی و تعامل پیوسته است؛ مدارس میتوانند از والدین امضا بگیرند و از ابتدا چارچوبهای روش تربیتی را مشخص کنند تا توقعات هماهنگ شوند. امید به تحول از مسیر مدارس غیردولتی وجود دارد، اما محدود است و برای تبدیل شدن به یک جریان تحولآفرین نیازمند اراده سیاسی و مدیریتی بسیار قوی در سطح نظام آموزشی است.
گفتوگو با فرهاد شکیبایی تصویری چندلایه و واقعگرایانه از وضعیت دبستانهای غیردولتی ترسیم میکند؛ مدارسی که در عین برخورداری از آزادی عمل بالا، همچنان با چالشهایی ساختاری و فرهنگی دست و پنجه نرم میکنند. در این میان، نقش والدین دیگر صرفاً همراهی نیست، بلکه گاه تبدیل به فشار و مطالبهگری بدون چارچوب میشود و مدارس را در موقعیتی پیچیده قرار میدهد.
اگرچه ظرفیتهای بالقوهای برای نوآوری، رشد و الگوسازی در این مدارس وجود دارد، اما تا زمانی که حمایت ساختاری، اراده تحولخواه و سیاستگذاری هوشمندانه در سطح کلان شکل نگیرد، انتظار تغییر بنیادین از دل مدارس غیردولتی شاید بیش از اندازه خوشبینانه باشد.
با این حال، تجربههای موفق هرچند محدود، نشان میدهند که آموزش ابتدایی میتواند متفاوت باشد؛ اگر مدرسه، خانواده و نظام آموزشی همزمان مسئولیتپذیر، آگاه و همراستا عمل کنند.
انتهای پیام/