توسعه چابهار در گرو ریل زاهدان است؛ دیپلماسی اقتصادی، کلید عبور از بنبست سرمایهگذاریهای خارجی
خبرگزاری آنا، علی ضیائی، کارشناس حمل و نقل ریلی- توسعه بندر چابهار و نقش آن در تامین نیازهای منطقه اهمیت ویژهای دارد. با توجه به اینکه هندیها در این بندر فعالیت چشمگیری نداشتهاند و سرمایهگذاری و تجهیزاتی وارد نکردهاند، وضعیت چابهار همچنان در سطح ابتدایی باقی مانده است؛ بنابراین رفتن آنها هیچ اهمیتی برای کشور ندارد.
وجود چهار جرثقیل و حصارکشی در بندر چابهار تنها ظاهری از فعالیت است و عملا بارگیری و تخلیه جدی در این بندر صورت نگرفته است؛ بنابراین هندیها جز اختلال در روند توسعه بندر تا به امروز هیچ فعالیت سودمندی را برای توسعه بندر انجام ندادهاند.
رفع تحریمها تغییر چشمگیری در این وضعیت ایجاد نخواهد کرد و ایران باید به دنبال راهکارهای بومی برای بهرهبرداری از این بندر باشد.
ظرفیتهای حمل و نقل ریلی در مناطق داخلی مانند بندر خشک زاهدان دارای پتانسیل زیادی است. امکان توسعه سیستم حمل و نقل ریلی در این مناطق وجود دارد و میتوان با بهرهگیری از این ظرفیتها، کالاها را از بندر چابهار به نقاط مختلف کشور منتقل کرد؛ بنابراین باید این منطقه اقتصادی را جدی گرفت و برای آن برنامه ریزی داشت.
ایران به منظور انتقال بار بیشتر به آسیای میانه و افغانستان، این همکاری را آغاز کرد، اما حجم بارهای مورد نظر در مقایسه با حجم بار چین به اروپا بسیار محدود است.از این رو براهمیت دیپلماسی اقتصادی باری تاکید بسیار است. برای بهرهبرداری کامل از ظرفیتهای حمل و نقل باید به صورت مستمر دیپلماسی اقتصادی فعال داشته باشیم تا بتوانیم بارهای مختلف را به سمت بازارهای هدف هدایت کنیم.
بندر چابهار تنها زمانی میتواند موفق باشد که توالی عملیات پس از تخلیه بار به خوبی مدیریت شود. اینجاست که بندر خشک زاهدان اهمیت مییابد.اگر کالا از چابهار تخلیه شود، اما شبکه ریلی و انبارهای کافی در زاهدان نباشد تا بار را دریافت، طبقهبندی، و به سمت شرق (افغانستان و پاکستان) یا شمال (مرکزی ایران) هدایت کند، تمام ظرفیت تخلیه بندر بیاستفاده میماند.تأخیر در توسعه زاهدان، مستقیماً تبدیل به هزینه و تأخیر اضافی در چابهار میشود؛ این امر حتی اگر هند هم سرمایهگذاری کند، مانع بهرهوری کامل خواهد بود. تمرکز بر راهکارهای بومی باید شامل تکمیل این اتصال ریلی-خشکی باشد.
همانطور که اشاره شد، حجم بار فعلی افغانستان و آسیای میانه، در مقیاس جهانی ترانزیت، محدود است. چابهار برای توجیه سرمایهگذاریهای بزرگ، باید به عنوان یک هاب ترانزیتی جهانی (به سمت هند، شرق آسیا و شمال اروپا) تعریف شود. نادیده گرفتن بخش ریلی داخلی، ظرفیت این هاب جهانی را در سطح یک بندر منطقهای کوچک نگه میدارد.
دیپلماسی اقتصادی نه یک گزینه، بلکه یک ضرورت عملیاتی
تأکید بر دیپلماسی اقتصادی باری بسیار مهم است، زیرا ترانزیت یک بازی اقتصادی مبتنی بر اعتماد و رقابتپذیری است.هر چند ماه یک بار، شرکتهای کشتیرانی و کارگوی بینالمللی مسیرها و تعرفههای خود را بهروز میکنند. اگر ایران نتواند به صورت مستمر و با پیشنهادهای رقابتی با مسیرهای رقیب مانند ترکیه یا مسیرهای دریایی سنتی رقابت کند، بار به سمت رقیب هدایت میشود.
دیپلماسی اقتصادی فعال به معنای مذاکره مداوم برای جذب محمولههای موقت یا بار کوتاهمدت است که میتواند سریعاً ظرفیت خالی چابهار یا ظرفیت خالی ریلی را پر کند. این نوع مذاکرات، نیازمند حضور فعال دیپلماتیک و تجاری است.موفقیت در جذب بار به آسیای میانه صرفاً انتقال کالا نیست، بلکه تثبیت نقش ژئوپلیتیکی ایران به عنوان دروازه اصلی و قابل اعتماد برای دسترسی این کشورها به آبهای آزاد است.
وضعیت چابهار نشان میدهد که توسعه فیزیکی زیرساختها حتی با ورود شرکای خارجی بدون توسعه همزمان ظرفیتهای داخلی و پشتیبانی مستمر دیپلماسی اقتصادی، صرفاً هزینهتراشی و ایجاد زیرساختهای کمبهره خواهد بود.
انتهای پیام/