صفحه نخست

آناتک

آنامدیا

دانشگاه

فرهنگ‌

علم

سیاست و جهان

اقتصاد

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

همدان

هرمزگان

یزد

پخش زنده

۱۶:۳۳ | ۰۱ / ۰۷ /۱۴۰۴
| |
در گفت‌و‌گو با آنا بررسی شد

پیمان ریاض-اسلام‌آباد از ایده تا اجرا؛ گام نخست در مسیر امنیت جمعی جهان اسلام؟

سفیر اسبق ایران در اسلام‌آباد می‌گوید دورنمای توافق پاکستان-عربستان هنوز مشخص نیست، اما پاکستانی‌ها عبارت «راهبردی» را که در توافق ذکر شده است، ناظر بر ۲ ظرفیت سلاح هسته‌ای و موشکی می‌دانند و اگر این عبارت مفهوم مشابهی برای ریاض داشته باشد؛ در این صورت، معادله توازن نظامی در منطقه تغییر پیدا می‌کند.
کد خبر : 999247

خبرگزاری آنا- علی رحمانی: هر پژوهشگر تیزبینی در عرصه مطالعات منطقه آسیای جنوب شرقی می‌تواند بر صحت این ادعا گواهی دهد که با جدا شدن بخش مهمی از مسلمانان شبه‌قاره هند از این کشور پهناور و ایجاد کشور مستقل پاکستان در سال ۱۹۴۷ م، جهان اسلام اثرات اولین زخم حاصل از نیرنگ‌های استعمار را با تبدیل‌شدن منطقه مسلمان‌نشین کشمیر به محل مناقشه هند و پاکستان بر پیکر خود احساس کرد.

از آن زمان تاکنون، این مناقشه یکی از دردناک‌ترین نبرد‌های منطقه‌ای بین دو کشور همسایه بوده و هست، اما آنچه در ورای این تاریخچه خونین مهم است؛ تبدیل‌شدن پاکستان به یک قدرت مطرح منطقه‌ای آن‌هم با ضرب‌آهنگی تقریباً منظم است؛ مسئله‌ای که در گفت‌و‌گو با «ماشاءالله شاکری» سفیر اسبق ایران در اسلام‌آباد به بررسی ابعادی جدید از آن پرداخته‌ایم.

آنا: ظرفیت‌های پاکستان برای تشکیل ناتوی احتمالی بین کشور‌های اسلامی را چگونه می‌بینید؟

ببینید اولاً من پیش از هر چیز از به کار بردن اصطلاح ناتوی اسلامی در این خصوص اجتناب می‌کنم؛ اگرچه آقای «خواجه‌محمد آصف» وزیر دفاع پاکستان، این اصطلاح را به کار بردند ولی نباید فراموش کرد که واژه «ناتو» به پیمان آتلانتیک شمالی اشاره دارد و برای همین زیبنده کشور‌های اسلامی نیست؛ بنابراین ما نمی‌خواهیم از آن استفاده کنیم. اما همان‌طور که می‌دانید؛ همکاری‌های نظامی بین پاکستان و عربستان سابقه دیرینه‌ای دارد به‌نحوی‌که قصه آن به دهه ۱۹۶۰ م بازمی‌گردد. در این بازه زمانی، پاکستانی‌ها یک‌سری کمک‌های نظامی را بر اساس ظرفیت آن روز خود به عربستان دادند و تا همین سال‌های اخیر به‌ویژه در سال ۲۰۱۵ م که عربستان یک جبهه ضد تروریسم را در کشور خودش تشکیل داد و فرماندهی آن را بر عهده ژنرال «راحیل شریف» (فرمانده سابق ارتش پاکستان) واگذار کرد؛ ادامه داشت.

بنابراین، این رابطه بین عربستان و پاکستان در طول سال‌های متمادی به شکل آشکار و غیرآشکار ادامه داشته و سفر آقای «شهباز شریف» به عربستان در تاریخ ۲۶ شهریور (دقیقاً یک روز بعد از سفر جناب آقای دکتر لاریجانی به این کشور)، نشان‌دهنده این امر است که عربستان بعد از اتفاقی که برای قطر افتاد به دلهره افتاده است و حس کرده که آمریکایی‌ها و غربی‌ها به پیمان و تعهدات خود وفادار نیستند و هیچ‌گونه امنیتی را برای این کشور تضمین نمی‌کنند؛ بنابراین روابطی که به‌صورت غیرآشکار بین پاکستان و عربستان برقرار بود شکل آشکار به خود گرفت و خب، قبل از آن‌هم آقای «خواجه محمدآصف» وزیر دفاع پاکستان زمینه اولیه را برای این موضوع به وجود آورد و بلافاصله شاهد سفر آقای شهباز شریف به همراه مارشال «آصف منیر» به ریاض بودیم که درواقع جنبه نظامی پیمان دفاعی مشترک بین عربستان و پاکستان را تقویت می‌کرد؛ زیرا، تلویحاً نشان داد که نظامیان پاکستان پشت این قصه هستند و این داستان به فاصله چند روز بعد از اجلاس دوحه برملا شد.

البته من فعلاً نمی‌توانم اسم «پیمان جامع همکاری‌های نظامی مشترک بین کشور‌های اسلامی» را روی این توافق بگذارم، زیرا این توافق فعلاً بین دو کشور یعنی عربستان و پاکستان است. به‌علاوه، مفاد این پیمان هم هنوز منتشر نشده است و فقط بیانیه‌ای از سوی دو کشور منتشر شده که برجسته‌ترین عبارت آن این است که «تجاوز به خاک هر یک از این دو کشور به‌منزله تجاوز به خاک کشور ثانی تلقی می‌شود.» بنابراین این مسئله شامل مفاهیم بسیار گسترده‌ای است.

آنا: با توجه به مطالبی که فرمودید، آیا می‌توانیم توافق جدید دفاعی بین عربستان و پاکستان را اولین گام برای یک توافق جمعی احتمالی بدانیم؟ لطفاً بفرمایید به چه دلایلی؟

ببینید، اولاً که عربستان حداقل یک جنبه شیخوخیت بین کشور‌های عربی خلیج‌فارس و در یک نگاه گسترده‌تر بین کل کشور‌های عربی دارد. بنابراین، با رویه‌هایی هم که ما اخیراً برای تنش‌زدایی بین خودمان و عربستان پیش‌گرفته‌ایم، این‌طور تعبیر می‌شده که ما با عربستان منافع مشترک بیشتری داریم و این شرایط در خصوص سایر کشور‌ها هم حاکم است.

من فکر می‌کنم که این توافق اولین گام برای شکل‌گیری این پیمان امنیت جمعی باشد و اگر که این بی‌اعتمادی کشور‌های عربی حاشیه خلیج‌فارس نسبت به تأمین امنیت‌شان از سوی آمریکایی‌ها تشدید شود؛ قطعاً کشور‌های دیگر هم می‌توانند به این پیمان بپیوندند و البته این موضوع مدنظر کشور پاکستان هم هست، چون این کشور بالاخره از لحاظ بنیه اقتصادی ضعیف است ولی یک بنیه نظامی قوی دارد و عملاً می‌تواند نقش یک معادله مکمل بین سایر کشور‌ها را بازی کند.

حالا بقیه کشور‌هایی که خارج از حوزه خلیج‌فارس هستند؛ مثل مصر یا سایر کشور‌های خارج از حوزه خلیج‌فارس، از جنبه دیگری به این مسئله نگاه می‌کنند؛ اگرچه باید گفت که این موضوع در قاهره هم با استقبال مواجه شد و همان‌طور که من فکر می‌کنم، به‌احتمال‌زیاد ممکن است این موضوع در تهران و آنکارا هم با استقبال مواجه شود. به دلیل این‌که امنیت مسئله مشترک همه ما است و امروز امنیت فلسطین در خطر است، دیروز امنیت در قطر و قبل از آن در تهران به خطر افتاد؛ بنابراین طبیعی است همان‌طور که در فرمایشات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و سخنان رئیس‌جمهور کشورمان به آن اشاره شده است؛ ما باید وحدت و امنیت مشترک به وجود بیاوریم.

آنا: با توجه به اشاره‌ای که به نقش کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس در این زمینه داشتید، به نظرتان با توجه به تحولات اخیر و با عنایت به سطح روابط این کشور‌ها با پاکستان، واکنش اینها به این مسئله به چه نحو خواهد بود؟

ببینید، اولاً این دسته از کشور‌ها دنباله‌رو عربستان سعودی هستند و ثانیاً بی‌اعتمادی نسبت به غرب و آمریکا که امروز در عربستان جرقه زده قطعاً به سایر کشور‌های حوزه خلیج‌فارس هم تسری پیدا کرده است. به‌علاوه این کشور‌ها از گذشته ارتباطات وسیعی با پاکستان داشته‌اند که می‌توانند مقداری آن را تقویت کنند و شرایط بارزتری به آن بدهند و پاکستانی‌ها هم دنبال همین هستند. یعنی آنها درصدد صدور ظرفیت‌های نظامی کشور خودشان در قالب تأمین امنیت برای کشور‌های متقاضی هستند تا در قبال آن بتوانند اولاً مقداری منزلت دیپلماتیک خود را بالا ببرند و ثانیاً از این طریق یکسری دستآورد‌های اقتصادی کسب کنند و این یک بازی برد-برد برای طرفین محسوب می‌شود.

 اما من اجازه می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که این مسئله یکسری دغدغه‌هایی را هم ایجاد کرده است. اولین دغدغه‌ای که این مسئله ایجاد کرده در دهلی بوده است؛ زیرا هند نسبت به این اتفاق واکنشی کاملاً نگران‌کننده نشان داده و حتی در روز چهارشنبه که این قرارداد امضا شد، هندی‌ها هیچ‌گونه واکنشی نشان ندادند ولی گفتند که «ما منتظر چنین نقطه‌ای بودیم و الان در حال محاسبه هستیم» و آقای «راندهیر جایسوال» سخنگوی وزارت خارجه هند از عربستان خواست که حساسیت‌های منطقه جنوب آسیا را مدنظر داشته باشد.

 الان هندی‌ها با دوگانه‌ای مواجه شده‌اند که نمی‌توانند آن را حل کنند. زیرا ازیک‌طرف دارای روابطی خوب با ریاض هستند و یکی از واردکنندگان نفت از عربستان محسوب می‌شوند و از طرف دیگر دارای پیمان نظامی و همکاری‌های نظامی-امنیتی با رژیم صهیونیستی هستند؛ بنابراین در این میان، اولین احساس خطر را هندی‌ها کردند. دومین احساس خطر از سوی تل‌آویو و رژیم صهیونیستی است؛ زیرا با بلند شدن زمزمه‌های انعقاد این پیمان مشترک، این رژیم احساس کرد که امروز معادله بازدارندگی با توجه به این پیمانی که بین ریاض و اسلام‌آباد بسته شده و عملاً ریاض به زیر چتر بازدارندگی هسته‌ای کشور پاکستان رفته در حال تغییر است. امروز، این کشور دارای توانمندی هسته‌ای در حال ایجاد یک ظرفیت حمایت‌گرانه برای عربستان است؛ بنابراین تل‌آویو هم به‌اندازه هند احساس خطر کرد ولی من فکر می‌کنم با توجه به رویارویی نظامی که در اردیبهشت‌ماه بین هند و پاکستان اتفاق افتاد؛ چینی‌ها و ترکیه کمک نظامی شایسته‌ای را به پاکستان کردند؛ بنابراین الان پاکستان حس می‌کند که از حمایت چین و ترکیه برخوردار است و یک پیمان دفاعی-نظامی هم با ریاض هم منعقد کرده است؛ لذا قدرتی که پاکستان امروز در منطقه گرفته شایسته توجه است و طرف‌هایی که در این خصوص نگران هستند؛ نگرانی‌شان کاملاً به‌جا است.

آنا: با توجه به این مقولات، سناریو‌های پیش روی منطقه را در صورت شکل‌گیری یک پیمان امنیت جمعی توسط کشور‌های اسلامی چگونه می‌بینید؟

ببینید، الآن زود است که بنده نسبت به این موضوع اظهارنظر صریحی داشته باشم، زیرا مفاد این پیمان نظامی بین پاکستان و عربستان هنوز منتشر نشده و فقط یک بیانیه در این خصوص منتشر شده است و در این بیانیه به همکاری راهبردی بین دو کشور اشاره شده است ولی ما هنوز در عرصه عمل شاهد اتفاقی نیستیم. زیرا هنوز نه به خاک پاکستان و نه به خاک عربستان حمله نشده است و این پیمان دفاعی فقط یک ظرفیتی ایجاد کرده که این دو کشور از یکدیگر حمایت کنند؛ بنابراین باید کمی صبر کنیم تا مفاد این پیمان منتشر شود تا ببینیم مفهوم «راهبردی» مندرج در این بیانیه شامل چه مواردی است. چون پاکستانی‌ها قاعدتاً عبارت راهبردی را ناظر بر دو ظرفیت کشور خودشان می‌دانند. یکی ظرفیت سلاح هسته‌ای و دیگری توانایی این کشور درزمینهٔ تولید سلاح موشکی. اگر مفهوم عبارت «راهبردی» برای عربستان این است که این دو ظرفیت در اختیار آن قرار بگیرد؛ در این صورت معادله توازن نظامی در منطقه تغییر پیدا می‌کند.

البته در این صورت ظرفیت بازدارندگی خوبی به نفع جهان اسلام ایجاد خواهد شد که به نظر من همه کشور‌های اسلامی باید از این اتفاق خرسند باشند و اگر زمینه همکاری‌های بیشتری هم برایشان به وجود بیاید؛ باید نسبت به این موضوع از همکاری با یکدیگر دریغ نکنند. ولی سنجش تأثیرات این پیمان به نظر من کماکان نیازمند فرصت است.

آنا: جناب‌عالی در پاسخ به سؤالات پیشین به‌درستی به قدرت هسته‌ای پاکستان اشاره کردید. به نظرتان این‌که عربستان در حال حاضر به‌یک‌باره زیر چتر هسته‌ای پاکستان می‌رود، می‌تواند چه پیامی را برای آمریکا داشته باشد؟

 در این خصوص باید گفت اولاً آمریکایی‌ها اعتبار خودشان را بین کشور‌های عربی و کشور‌های حوزه خلیج‌فارس که چشم‌داشتی به کمک آمریکا داشتند، از دست داده‌اند و این اعتبار کاملاً تنزل پیدا کرده است. توجه به این وضعیت و نحوه واکنش آمریکایی‌ها در خصوص حمله اسرائیل به دوحه این تنزل را کاملاً توجیه می‌کند. اما در این خصوص که فاکتور دفاع هسته‌ای در خدمت عربستان قرار بگیرد باید گفت حتی خود پاکستان هم هنوز از تأسیسات هسته‌ای خودش استفاده نکرده است و فقط از آن به‌عنوان یک فاکتور بازدارنده استفاده می‌کند؛ به‌نحوی‌که حتی می‌توان گفت هند و پاکستان که هر دو دارای توان هسته‌ای هستند؛ در هنگام رویارویی نظامی از تمام ظرفیت نظامی و هسته‌ای خود استفاده نکردند. بنابراین، من بعید می‌دانم که این ظرفیت به‌سادگی و با یک پیمان برای عربستان قابل‌استفاده باشد؛ ولی هنوز یک قدرت بالقوه در این زمینه وجود دارد که ما می‌توانیم برای نوعی بازدارندگی از آن استفاده کنیم.

آنا: از منظر شما دیدار اخیر آقای لاریجانی با محمدبن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، می‌تواند چه نقشی در راستای پیشروی روند احتمالی برای تشکیل یک پیمان امنیت جمعی داشته باشد؟

ببینید سفر آقای لاریجانی سفری بسیار به‌موقع و مثبت تلقی می‌شود، زیرا ایشان در عربستان از سوی مقامات عالی‌رتبه پذیرش شدند و مبادلات کلامی بین مقامات نیز تماماً نشان از هم‌راستایی و هم‌گرایی دو کشور حول منافع مشترک دارد.

 بعدازاین که ایشان هم برگشتند؛ ابعاد همکاری بین دو کشور را فقط در جنبه‌های سیاسی-اقتصادی خلاصه نکردند و به حوزه‌های امنیتی-نظامی هم اشاراتی داشتند. من فکر می‌کنم که با توجه به صداقت و شجاعتی که ایران در راه دفاع از کیان اسلامی نشان داده است. امروز این دیدار برای ملت‌ها و دولت‌های حامل این پیام است که جمهوری اسلامی ایران ظرفیت‌هایی را دارد که با حسن نیت از آنها در جهت تقویت موقعیت جهان اسلام استفاده می‌کند و بالاخره نسبت به این موضوع دارای سخاوت لازم هم هست.

آنا: اگر به نظرتان نکته‌ای در این خصوص مغفول مانده بفرمایید تا استفاده کنیم؟

به‌هرحال ببینید معادلات جدیدی در منطقه جنوب آسیا (شامل کشور‌های شبه‌قاره) و خاورمیانه در حال شکل‌گیری است که عملاً به نفع جهان اسلام تعبیر و تفسیر می‌شود. البته ما باید مراقب خراب‌کاری‌های دشمنان مشترک خود هم باشیم و دیپلماسی خودمان را نسبت به این مسئله کاملاً فعال کنیم. زیرا آنچه ما در دکترین سیاسی-نظامی خودمان تجربه کردیم، شامل این مسئله می‌شود که ما هیچ‌گاه به‌عنوان یک کشور صاحب قدرت از قدرت خود برای تحمیل اراده خودمان به سایر کشور‌ها استفاده نکرده‌ایم؛ بلکه آن را برای دفاع از سایر کشور‌ها به کار گرفته‌ایم و این پیمان هم که امروز در حال شکل گرفتن است و البته هنوز در گام‌های اولیه است و امیدواریم که در آینده گستره بیشتری از کشور‌های اسلامی را در برگیرد. از منظر محافل سیاسی و ذی‌ربط کشور ما، این اقدامی مثبت، خرسندکننده و دلگرم‌کننده به حساب می‌آید.

انتهای پیام/

ارسال نظر