چرا فیلمهای هالیوودی داعش سکانس پایانی ندارند؟
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا، «ما در جنگ هستیم و بیش از نیمی از این جنگ در فضای رسانهها رخ میدهد.» این پیامی است که ادعا شده «ایمن الظواهری» دومین رهبر القاعده در نامهای در سال 2005 به ابومصعب الزرقاوی، رهبر القاعده در عراق نوشته است. این پیام نشان میدهد که حضور فعال رسانهای برای سازمانهای تروریستی یا دستکم القاعده چه مقدار اهمیت دارد.
در سال گذشته، سازمان زرقاوی موسوم به «جمعیت توحید و جهاد» بیش از 10 ویدئو سربریدن منتشر کرد از جمله ویدئویی که گفته میشود در آن، زرقاوی، خودش سر یک تاجر آمریکایی به نام نیکلاس برگ را [در سال 2004] میبرد.
زرقاوی در سال 2004 و در اثر حملات ایالات متحده کشته شد اما حرکت جهادی به شدت رادیکالی که او در آن سرآمد بود، در قالب داعش ادامه پیدا کرد. در حالی که داعش با جریان تحت رهبری زرقاوی تفاوتهایی دارد، به نحو قابل توجهی روش شبکه زرقاوی را در استفاده از رسانههای اجتماعی برای رساندن پیام خود احیا کرده است.
شبکه تلویزیونی داعش با نام «الحیات» صدها فیلم از ویدئوهای چند دقیقهای سربریدن گرفته تا فیلمهای بلند سخنرانی درباره مسائل مختلف مربوط به «جهاد» یا ارائه اسناد تاریخی مطلوب آنها و...منتشر کرده است. برخی از این فیلمها از تکنیکهای برجسته هالیوودی و حتی جلوههای ویژه برخوردارند.
شعار «رسانه، بیش از نیمی از جنگ است»، همچنین شعار «مرکز ارتباطات راهبردی ضد تروریسم وزارت امور خارجه آمریکا» (مرکز ارتباطات راهبردی) نیز به شمار میآید. این مرکز در سال 2010 تاسیس شد و نخستین مرکز آنلاین مبارزه با تبلیغات تروریستی است که بودجه آن را مراکز غیرامنیتی تامین میکنند.
این جمله همچنین در بخشی از خاطرات عمر همامی، تروریست آمریکایی دیده شده است که تا زمان مرگش در سال 2013 رهبر اسلامگرایان سومالیایی یعنی گروه الشباب بود. او نوشته بود که «جنگِ حرفها اهمیت بیشتری از جنگ سربازان و انواع و اقسام جنگهای مسلحانه دارد.»
آلبرتو فرناندز، هماهنگکننده مرکز ارتباطات راهبردی میگوید هم اکنون 50 هزار برنامه توسط مرکز به زبانهای عربی، اردو، سومالیایی و انگلیسی تولید شده است. علاوه بر اینها، «تیم امدادی مرکز» وظیفه تخریب فرومهای آنلاین داعش را برعهده دارد. مثلا در سال گذشته در حالی که کاربران داعش در توئیتر با هشتگ «دستاوردهای داعش» تلاش میکردند تا به مخاطبان بگویند که داعش چه تواناییها و دستاوردهایی کسب کرده است، تیم امدادی مرکز با همان هشتگ، اطلاعاتی نیشدار و انتقادی علیه داعش منتشر میکرد.
فرناندز میگوید اگر هم ممکن باشد، تیم امدادی با نیروهای شبهنظامی فعال در شبکههای مجازی وارد گفتوگو میشود. او میگوید از جمله با همامی وارد گفتوگو شده بودیم اما او نهایتا توسط نیروهای خود الشباب کشته شد و البته این موضوع را به او گوشزد کرده بودیم.
اما سربازان مرکز ارتباطات راهبردی، برخلاف همتایانشان در جبهههای نبرد، در قیاس با نیروهای داعش از امکانات کمتری برخوردارند. داعش ویدئوهای سربریدن در اختیار دارد و مرکز ارتباطات راهبردی فاقد این فیلمهاست. این فیلمها شوکآور و زننده هستند اما به نحو غیرقابل باوری شگفت انگیزند و همین خصلت باعث میشود تا آنها با سرعت زیادی دست به دست شوند.
ویدئوهای تولیدی مرکز ارتباطات راهبردی، شوکهکننده و زننده نیستند و در نتیجه نمیتوانند شگفتآور باشند و با سرعت توزیع شوند. عمکلرد داعش شوکهکننده و خشونتبار است اما رویه مرکز ارتباطات راهبردی تصنعی و خسته کننده است.
داعش شبکه گستردهای از «هواداران» در اختیار دارد که کمک شایان توجهی به انتشار تبلیغات اینترنتی و آنلاین داعش میکنند. فرناندز میگوید این افراد فعال خودجوش هستند و با وجود تلاشهایی که برای ممنوعیت ورود آنها به توئیتر انجام شده است، دائما در این شبکه مجازی فعال هستند.
از همه جالب توجهتر، داعش، حرفی برای گفتن دارد. «مرکز بینالمللی افراطگرایی و خشونت سیاسی» تخمین زده است که 20 هزار نفر یا رقمی بیشتر از این از جنگجویان خارجی به صفوف داعش پیوستهاند که 100 نفر آنها از آمریکا به سوریه رفتهاند. شاید این جنگجویان سادهلوح و احمق باشند اما آنها، همه چیزشان را قربانی چیز بیارزش و پوچ نمیکنند.
جان هورگان مدیر «مرکز مطالعات امنیتی و تروریسم در دانشگاه ماساچوست» میگوید کسانی که به گروههایی نظیر داعش پیوستهاند «تلاش میکنند تا مسیری پیدا کنند که به پرسشهای آنها پاسخ داده شود، یا کاری انجام دهند که به درستی به زندگی آنها معنا بدهد.» مرکز مطالعات راهبردی، در مقایسه با پیامهای احساسی و شدید داعش حرفی برای گفتن ندارد.
ری مونک در زندگینامهای که درباره فیلسوف مشهور «لودویگ ویتگنشتاین» نوشته است، تصمیم این فیسلوف برای ثبتنام در ارتش «اتریش- مجارستان» در جنگ جهانی اول را توضیح میدهد. تصمیم ویتگنشتاین به علت میهنپرستی وی نبود. مونک میگوید، «ویتگنشتاین احساس میکرد که تجربه مرگِ شگفتانگیز به طریقی باعث تعالی او میشود. آنچه ویتگنشتاین از جنگ میخواست، تغییر زندگی شخصی او بود.» امروز، یکی از دشواریهایی موجود در راه مبارزه با تروریسم ایجاد حرف برای کسانی است که قابلیت تروریست شدن را دارند و البته کانالی جدید برای رساندن این حرفهاست.
یکی دیگر از دشواریهای مبارزه با تبلیغات داعش در سوریه نیز به این موضوع برمیگردد که بخشی از آنچه آنها روایت می کنند، معتبر است: مسلمانان سنی در سوریه و عراق مورد اذیت و آزار قرار میگرفتند. این واقعیت آشکار در کنار پیروزیهای داعش در نبرد و انتشار پر قدرت و گسترده تبلیغات داعش دلیل اصلی عضوگیری این جریان در میان افراد خارجی است.
الظواهری راست میگفت که نیمی از نبرد، رسانهها هستند؛ اما نیم دیگر این نبرد – یعنی نبرد روی زمین- بخش مهمتر این معادله است. تا زمانی که واقعیتها، حرف داعش را تقویت کنند، پیام داعش برای سنیهای ناراضی چه در داخل و چه در خارج از دنیای اسلام، جذاب خواهد بود. حق با فرناندز است که میگوید: «این که بگوییم داعش بد است، کافی نیست. در واقعیت نیز باید تغییراتی انجام شود. پیامها میتوانند چیزی را غلو کنند اما نمیتوانند سفید را سیاه جلوه دهند.»
انتهای پیام/