قصه پرغصه زنان سودانی| مقایسه جایگاه زنان در منظومه اندیشه رهبران ایران اسلامی و رهبران سیاسی سودان
خبرگزاری آنا- علی رحمانی: هنگامی که آخرین نیروهای انگلیسی در سال ۱۹۵۶ م کشور پهناور و زرخیز سودان را ترک میکردند؛ تعداد انگشت شماری از فعالان سیاسی این کشور آفریقایی جنگ زده میتوانستند حدس بزنند که با وجود دستیابی سودان به استقلال ظاهری، میراث ننگین استعمار تا سالهای متمادی در این کشور ماندگار باشد.
سمفونی فقر و ذلت زنان نقطه مشترک زنان در سودان و ایران پیش از انقلاب اسلامی
اگر صفحات مشترک کتاب تاریخ پردرد و رنج سودان و ایران را بادقت ورق بزنیم با اندکی درنگ درخواهیم یافت که این دو کشور با اتدک تفاوتهایی به دلیل نفوذ استعمار و البته داشتن پیش زمینهای از هرج و مرج اجتماعی، نقطه مشترک بسیار پررنگی در خصوص عدم توجه کافی به حقوق زنان (به ویژه در دوره پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران) داشتند؛ چراکه با وجود تقسیمبندی ظالمانه شمال و جنوب در سودان که بیشتر براساس منافع دولتهای استعماری و مبانی نژادی و فرهنگی صورت گرفته بود (و دست آخر نیز موجب تقسیم این کشور پهناور آفریقایی به دو بخش شمالی و جنوبی شد) و حمایت خاموش انگلستان از به بردگی گرفته شدن زنان آفریقایی الاصل با وجود ادعای این کشور مبنی بر استعمار سودان با هدف مبارزه با بردهداری، میراث شوم به بند کشیدن زنان با هدف بهرهکشی جسمی و جنسی از آنها در این کشور پایدار ماند و با وجود تلاشهای طیفها و برخی روشنفکران سکولار وابسته به اخوانالمسلمین نظیر حسن الترابی (رهبر سابق اخوانالمسلمین سودان)، در دورههایی همچون روی کار آمدن دولت کودتای جعفرالنمیری و یا عمرالبشیر در این کشور تداوم یافت.
با وجود تفاوتهای اساسی فرهنگی بین ایران و سودان و همچنین ماهیت پویای فقه شیعه در ادوار گوناگون تاریخی خود، به دلیل وضعیت استبداد زده ایران در عصر قاجار و پهلوی زنان ایرانی هر چند هیچ گاه به صورت رسمی به عنوان برده فروخته نشدند؛ اما همچون همتایان سودانی خویش دورانی سرشار از محنت فقر در دوره قاجاریه و ذلت تبدیل شدن به یک کالای جنسی در دوران به اصطلاح مترقی پهلوی اول و دوم را از سر گذراندند.
حکایت سوزناک، اما واقعی دختران قوچان در عصر قاجار و تبدیل شدن مفهوم زن به عروسک جنسی در سینمای مبتذل عصر پهلوی دوم بخشی از مستندات مربوط به سمفونی دردناک فقر و ذلت زنان پیش از انقلاب اسلامی است. اما با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری بنیانگذار نواندیش انقلاب و اعلام این که «ما میخواهیم زن به مقام والای انسانیت برسد. زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد»؛ این عصر تاریک دست کم برای زنان ایرانی به پایان رسید.
تفاوتهای ماهیتی نقش زنان در انقلابهای ایران و سودان
با وجود این که به جرئت میتوان کشور سودان را با اتکا به سوابق تاریخی آن کشوری مالامال از کودتاهای خونین دانست، نباید تلاش بیشائبه زنان امروز سودانی برای ورود به سیاست و عرصه انقلابیگری را نادیده گرفت. اما این نکته را نیز نمیتوان از نظر دور داشت که با توجه به رصدهای میدانی فعالان حقوق زن و نهادهای مختلف حقوق بشری در سودان، علاوه بر این که هنوز بردگی زنان با هدف به بند کشیدن بدن و جاذبههای جنسی آنها در سودان تداوم دارد، تبعیضهای سیاسی-اجتماعی میان شمال و جنوب که در نهایت موجب تجزیه این کشور شد نیز همچنان ادامه دارد.
تداوم تلاشهای سیاسی-امنیتی نافرجام عناصر وابسته به رژیم پیشین نظیر ژنرال حمیدتی (فرمانده نیروهای واکنش سریع سودان) برای کسب قدرت سیاسی که نقشی بارز در تجاوز سازمان یافته به زنان در سودان تحت حاکمیت عمرالبشیر بازی کرد و به همین دلیل طی بحران موسوم به دارفور و تحولات پس از انقلاب ۲۰۱۰ م توسط نهادهای بینالمللی محکوم شد؛ نمونههایی از این تبعیضهای سیاسی-اجتماعی است که کشور سودان را به لبه پرتگاه فروپاشی اجتماعی سوق میکشاند.
با وجود ناکام ماندن تلاشهای زنان سودانی برای کسب برابری اجتماعی به دلیل متکی بودن مبانی انقلاب اسلامی به برابری سیاسی-اجتماعی حقوق زن و مرد در اندیشه امام و رهبری و باور فقیه زمانشناسی نظیر امام خمینی (ره) به این مسئله که «زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد... [و در]مسائلی که منافات با حیثیت و شرافت زن ندارد آزاد شد»؛ زن ایرانی برخلاف همتای سودانی خود چه در فرایند منتهی به پیروزی انقلاب و چه پس از آن نه تنها از حقوق سیاسی-اجتماعی خویش محروم نشد بلکه موفق شد نقش مهمی را در روند توسعه سیاسی کشور ایفا کند.
بهترین بازتاب این وضعیت را میتوان در کلام گوهربار مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در تاریخ شانزدهم فروردین ماه ۱۴۰۲ ش مشاهده کرد آنجا که فرمودند «من میخواهم این را عرض بکنم که غربیها نسبت به زن ایرانی ترحّم ندارند که بگویند حقوق زن رعایت بشود، [بلکه]کینه دارند از زن ایرانی. قطعاً اگر چنانچه حضور زنها نبود، انقلاب پیروز نمیشد. من این را [بقطع میگویم]؛ بنده دیگر در متن مسائل انقلاب بودم. یعنی اگر در آن اجتماعات عظیم زنها شرکت نمیکردند، انقلاب پیروز نمیشد. اگر زنها میخواستند با شوهرهایشان، با فرزندانشان، با پسرانشان در این کار مخالفت کنند، همه چیز جور دیگری تمام میشد؛ در جنگ هم همین جور.»
راه چارهای که رهبری پیش پای مردم سودان گذاشت
به عنوان حسن ختام این مطلب مختصر باید گفت بهترین راهی که میتوانست در صورت عملی شدن سودان را از ورطه کنونی که در آن گرفتار آمده (جنگ بین شمال و جنوب و تجزیه) برهاند؛ عمل به توصیه دلسوزانه رهبر روشنبین انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) در سال ۱۳۹۰ ش بود. ایشان در این سال خطاب به رئیس جمهور سابق (عمرالبشیر) و ملت سودان فرمودند «در شرایط کنونی باید تمام جناحها و گروهها در سودان، هوشیار و متحد باشند»؛ توصیهای که اگر عملی میشد امروز شاهد تجزیه خونبار و نقض آشکار و مداوم حقوق زنان و مردان سودانی در این سرزمین پهناور توسط عناصر رژیم صهیونیستی و غارت ثروتهای خدادادی این کشور متمول آفریقایی و اسلامی نبودیم.
انتهای پیام/