بازدارندگی ایران محصول قدرت است، نه خویشتنداری
به گزارش خبرگزاری آنا، بررسی میدانی از تحولات اخیر منطقه نشان میدهد که عقبنشینی دشمنان جمهوری اسلامی ایران نه نتیجه نصیحت و مماشات، بلکه محصول تحمیل تلفات و پاسخهای قاطع بوده است.
در حالی که برخی تحلیلها و روایتهای داخلی بر «خویشتنداری جمهوری اسلامی» بهعنوان عامل بازدارنده در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی تأکید دارند، شواهد میدانی و دادههای تاریخی بیانگر واقعیت دیگری است؛ آنچه مانع تشدید حملات و موجب عقبنشینی دشمن شده، نه سیاستهای دیپلماتیک یا نصایح اخلاقی، بلکه تحمیل هزینههای سنگین به دشمن و ایجاد تلفات جدی در جبهه مقابل بوده است.
دو رویکرد متفاوت در مواجهه با تهدیدات
در ماههای اخیر، بهویژه در جریان دور جدید درگیریها در منطقه غرب آسیا، دو نگاه نسبت به نحوه مواجهه جمهوری اسلامی ایران با اقدامات خصمانه دشمن شکل گرفته است. یک رویکرد، بر خویشتنداری، دیپلماسی و پرهیز از گسترش تنش تأکید میکند؛ در مقابل، رویکردی که با شواهد میدانی همراه است، بازدارندگی فعال را تنها در پاسخهای سخت، هدفمند و ضربهزننده میداند.
عملیات وعده صادق ۳؛ تغییر معادله به نفع محور مقاومت
نمونه بارز این رویکرد، عملیات گسترده «وعده صادق ۳» است که در پاسخ به اقدامات مستقیم و غیرمستقیم رژیم صهیونیستی علیه منافع ایران انجام شد. این عملیات که با پشتیبانی فنی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت، بهعنوان یکی از سنگینترین حملات محور مقاومت در سالهای اخیر شناخته میشود.
منابع عبری و تحلیلهای غیررسمی ارتش رژیم صهیونیستی اذعان دارند که در جریان این عملیات، حداقل سه پایگاه حساس نظامی در شمال سرزمینهای اشغالی، یک مرکز شنود سیگنالی و چند پایگاه پهپادی بهشدت آسیب دیدند. همچنین، منابع اطلاعاتی غربی از کشته شدن چند افسر عملیاتی و وارد آمدن ضربه به زنجیره فرماندهی میدانی ارتش رژیم صهیونیستی خبر دادند.
در پی این تحولات، رژیم صهیونیستی بلافاصله جلسه اضطراری کابینه جنگ را تشکیل داد و از طریق واسطهها به دنبال مهار بحران برآمد. این عقبنشینی تاکتیکی، نه از سر تغییر اراده سیاسی، بلکه به دلیل افزایش هزینههای میدانی و نگرانی از گسترش دامنه جنگ به عمق جغرافیای اسرائیل صورت گرفت.
درسهای تاریخی؛ عقبنشینی دشمن همیشه پس از ضربه بوده است
مرور وقایع دهه اخیر بهخوبی نشان میدهد که رژیم صهیونیستی تنها در مواردی عقبنشینی کرده که با پاسخهای دردناک و پرهزینه مواجه شده است. پس از ترور شهید محسن فخریزاده در آذر ۱۳۹۹، جمهوری اسلامی ایران با مجموعهای از اقدامات سایبری و خرابکاریهای هدفمند، شبکههای صنعتی و سایبری اسرائیل را بهطور مکرر دچار اختلال کرد؛ اقدامی که حتی رسانههای عبری نیز به آن اعتراف کردند.
در نتیجه این حملات، رژیم صهیونیستی برای نخستینبار مجبور شد هشدارهای عمومی به زیرساختهای حساس خود صادر کند؛ نشانهای آشکار از نگرانی جدی نسبت به قدرت نفوذ و توان پاسخگویی ایران.
پیامدهای تأکید صرف بر خویشتنداری
ادبیاتی که تنها بر «ادامه راه شهدا» و «جایگزینی نخبگان» تأکید میکند، در صورتی که با اقدامات قاطع همراه نباشد، میتواند این پیام را به دشمن منتقل کند که اقدامات خرابکارانه و ترورها هزینهای برای او نخواهد داشت. در چنین فضایی، دشمن ممکن است با اعتماد به عدم واکنش، دایره تهدیدات خود را گسترش دهد.
در مقابل، تنها زمانی که دشمن با تلفات ملموس، خسارات زیرساختی و پاسخهای سریع و نامتقارن مواجه شود، بازدارندگی واقعی ایجاد میشود؛ بازدارندگیای که در ادبیات امنیتی جهانی نیز معتبر و پذیرفته شده است.
ضرورت بازتعریف روایت رسمی
شواهد میدانی از عملیاتهای موفق محور مقاومت و حملات سایبری مؤید این واقعیت است که بازدارندگی نه با خویشتنداری، بلکه با تحمیل هزینههای واقعی به دشمن حاصل میشود.
روایت رسمی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با دشمنان متجاوز باید بر «هزینهمندسازی هرگونه تجاوز و ترور» متمرکز باشد، نه صرفاً بر فضیلتنمایی صِرف یا تأکید بر جایگزینی بیپایان شهدا. در جهانی که منطق غالب آن محاسبه قدرت است، تنها زبان قاطعیت و اقدام است که بازدارندگی واقعی ایجاد میکند.
انتهای پیام/