همکاریهای انرژی محور ایران و چین میان فرصت دیپلماسی و چالش توسعه
به گزارش خبرگزاری آنا، ایران بهعنوان یکی از کشورهای دارای ذخایر عظیم نفت و گاز، همواره تلاش کرده است جایگاه خود را در زمینۀ انرژی ارتقا دهد و به سمت استفاده از منابع پاک حرکت کند. در این مسیر، انرژی هستهای بهعنوان یکی از گزینههای مهم مطرح بوده است. با وجود برنامهریزی برای تولید ۲۰ هزار مگاوات برق از طریق نیروگاههای هستهای، تحقق این هدف با چالشهایی روبهرو بوده و تنها بخشی از ظرفیت برنامهریزیشده عملیاتی شده است.
تحریمهای بینالمللی طی سالهای گذشته علاوه بر محدودیتهایی که در جهت توسعۀ این صنعت ایجاد کردهاند، فرصتی برای بازتعریف مسیرهای دیپلماتیک نیز به وجود آوردهاند. در چنین فضایی، تعاملات ایران با قدرتهای بزرگ از جمله چین نیز اهمیت ویژهای پیدا کرده است. توافق ۲۵ سالۀ امضاشده میان ایران و چین امیدها را برای بهرهگیری از تکنولوژیهای چین و توسعه نیروگاههای هستهای افزایش داد، اما این همکاری تاکنون پیشرفت ملموسی در ساخت نیروگاهها نداشته و نیازمند تلاش بیشتر در زمینۀ عملیاتی شدن است.
اهمیت توسعۀ انرژی هستهای در ایران نهتنها در تامین برق مورد نیاز مورد توجه است، بلکه کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و مدیریت بحرانهایی همچون کمبود برق و گاز را نیز در بر دارد. با توجه به این مزیتها، گسترش سهم انرژی هستهای در سبد مصرفی کشور میتواند زمینهای برای صرفهجویی در مصرف گاز ایجاد کند؛ موضوعی که صادرات و صنعت ایران را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. محاسبات نشان میدهد صرفهجویی حاصل از توسعۀ این بخش در سطح ملی، میتواند سالانه حجم قابلتوجهی از گاز را آزاد کند و ایران را به جایگاه بهتری در تجارت انرژی برساند.
در سطح جهانی، کشورهای مختلف بهشکل جدی در حال توسعۀ ظرفیتهای هستهای خود هستند. آمارها نشان میدهد بسیاری از قدرتهای بزرگ برنامههایی برای افزایش ظرفیت نیروگاههایشان تا سه برابر تا سال ۲۰۵۰ تدوین کردهاند. چین و روسیه بهعنوان پیشتازان این عرصه، سرعت بالایی در اجرای چنین طرحهایی دارند که حضور موثر در رقابت جهانی انرژی را برای آنها تضمین میکند. در این میان، ایران با دستیابی به تکنولوژی کامل چرخۀ سوخت هستهای، نشان داده که از لحاظ فنی پتانسیل لازم را دارد، اما نیاز به سرمایهگذاری بیشتر و هماهنگیهای بینالمللی همچنان پابرجاست.
در مجموع، مسیر پیشروی ایران را میتوان در دو بخش اصلی دستهبندی کرد. از یک سو، تکیه بر منابع گازی بهعنوان منبع اصلی انرژی همچنان امکانپذیر است، هرچند این انتخاب ممکن است ایران را در برابر بحرانهای زیستمحیطی و تحریمهای بینالمللی آسیبپذیر کند. از سوی دیگر، افزایش تمرکز بر انرژی هستهای و انجام سرمایهگذاریهای لازم در این بخش نهتنها موجب تغییر جایگاه ایران در عرصۀ جهانی خواهد شد بلکه میتواند در مدیریت بحرانهای داخلی نیز نقش کلیدی ایفا کند. این تصمیم استراتژیک، علاوه بر اهمیت اقتصادی و زیستمحیطی، پیامی روشن در زمینۀ اولویتهای آیندۀ ایران در عرصۀ انرژی به همراه خواهد داشت.
انتهای پیام/