جسد سبز، لالههای سرخ
روزی که مرگ، تن سربازان را در مسیر جاده کرمان به شیراز میدرید، تنها چند ساعت از قتل دو محیطبان سبز پوش در منطقه حفاظتشده «گنو» هرمزگان به دست یک پدر و پســر شکارکش که حالا آدمکش هم شـــدهاند، میگذشــت. اتوبـوسهای مرگ دستدردست سوداگران جاده، یکی پس از دیگری سربازان وطن را چون الوار به نشیب دره میریخت و خاکِ نیستی به چمنزار زندگی میپاشید. ذهن اجتماع، از سلولهای درد انبوه شد و اندوه چون موریانههای کوچکی روح مردم را آرام آرام میخورد، که خبر هولناک دیگری این بار خبر از پرپرشدن لاله «دشت بمو» میداد.
آخرین ارتباط محیطبان با پاسگاه برقرار شده بود.
شجاع کی میاین
مشخص نیست
اینقدر خوابم میاد
به یه موتوری مشکوک هستیم
پس خیلی طول میکشه
در را ببند اما هوشیار باش
ارتباط پیامکی قطع میشود.چند کیلومتر آنطرفتر از جاده نیریز، مرگ بر پارک ملی بمو سایه میافکند. نسیم نمیوزید. آفتاب بر گرده زمین میبارید و هرم گرما از تن زمین به هوا میخواست. گلوی محیطبان تشنه بود که ناگهان آن اتفاق افتاد. بیسیم از دست محیطبان به زمین افتاد و گلوله شکارکشها، گلویش را برید. خون بر صخرهها پاشید. گلهای سرخ در صحرا دویدند و دور جسد سبز محیطبان لالههای سرخ رویید و پرندهها از شاخهها پر کشیدند. آفتاب غروب کرد. او از صخرهها سقوط میکرد و چند متر آنطرفتر به زمین افتاد. بالگرد به موقع رسید اما روح محیطبان شجاع بمو طاقت نیاورد و چون پرندهای پر کشید. «خبر» گیج از این همه مرگ، محیطبان«محمد دهقانی» و «پرویز هرمزی» را فریاد میزد که جنازه در خون خفته «منوچهر شجاعیان» هم از راه رسید. مرگ در کوه قدم میزد و واژهها تحمل این همه اندوه را نداشتند...
اسعد تقیزاده محیطبان از اعدام گریخته منطقه حفاظت شده دنا که هشت سال از عمرش را در زندان مرکزی یاسوج سپری کرد تا با تلاش جامعه مدنی و رسانهها و در نهایت رضایت خانواده شکارچی مقتولی، آزاد شود و با انبوهی از افسردگی و تنشهای روانی به خانه برود، روز گذشته بعد از انتشار تصاویر خونآلود محیطبان در صفحه تلگرام نوشت: « خیلی ناراحتم. قلبم دارد میسوزد. چیکار باید کرد؟ من هشت سال از عمرم را در زندان سوختم. آزاد شدم ولی هنوز در بندم. اگر 2500 محیطبان ایران هم به شهادت برسند، باز هم کسی نیست. من بعد از هشت سال پیش مادر پیرم برگشتم. مادرم هر روز به چهرهام نگاه میکند، بعد میبینم که چطور نگاهش به افقهای دور دست دنا میچرخد انگار دنبال چیز دیگری میگردد. خدا به مادران و همسران و فرزندان این سه محیطبان صبر دهد.»
* روزنامه نگار
منبع: روزنامه وقایعاتفاقیه
انتهای پیام/