خاطرات دوران اسارت یک مسئول دانشگاه آزاد اسلامی در ماه رمضان
سیدحسین فرمیباف، از یادگاران هشت سال دفاع مقدس، کسی است که در سال 61 در سن نوزده سالگی به اسارت دشمن بعثی درآمد و پس از هشت سال تحمل اسارت در سال 69 به وطن بازگشت.
او در گفتوگویی کوتاه با خبرنگار آنا، خاطراتی از دوران اسارت و رمضان در زندانهای رژیم بعثی بیان کرد که در متن زیر میخوانید:
رمضان در اسارت سوای از این سختیها و دشواریها، برکاتی داشت که خاطرات آن هرگز از صفحه ذهن ما پاک نخواهد شد. شبهای قدر، دعای افتتاح، ختم قرآن، مناجاتهای شبانه، معنویت بینظیر، صداقت و صمیمیت و خلاصه عصاره همه خوبیها را در ماه رمضان و در محیط اسارت میدیدیم. شبهای قدر را بیشتر از هر لحظه دیگر قدر میدانستیم. چون تنها منبع انرژیمان بود.
خوب به یاد دارم از شب پانزدهم ماه رمضان به پیشواز شب قدر میرفتیم و تا شب بیست و هفتم لحظاتمان را به دعا و نیایش میگذراندیم. اوج برپایی محفل دعا و نیایش از شب بیست و یکم تا بیست و سوم بود. جای خالی مفاتیح الجنان را با محفوظات سینهمان پر میکردیم، مفاتیح با توجه به محتویات که شامل ادعیه و زیارات مختلف بود، جزء کتب ممنوعه به حساب میآمد و اگر زمانی عراقیها، دعا یا زیارتنامهای را از کسی میگرفتند به شدت با وی برخورد میکردند، بنابراین در آنجا ادعیه و زیارتهایی که بعضی از دوستان حفظ کرده بودند بر روی کاغذ نوشته و محرمانه و پنهانی در آسایشگاهها پخش میشد و در موقعیتهای مناسب از آنها استفاده میشد.
جمع محفوظات دوستان وقتی به صورت مکتوب درآمد و تکثیر شد، در قالب یک مفاتیح دست نوشته به همه آسایشگاهها داده شد، این مجموعه شامل اکثر دعاها و زیارتنامهها بود، دعای کمیل، ندبه، سمات، مناجات خمسه عشر، مکارم اخلاق و... هر کس توشهای از این محفوظات داشت با دیگری قسمت میکرد، آرام و زیر لب میخواند و ما هم تکرار میکردیم. آنجا بود که فهمیدم همیشه کتاب در دسترس نیست و کاش توشهای از این محفوظات را همیشه به همراه داشتیم، همین احساس نیاز جرقهای را ایجاد کرد تا نهضت حفظ قرآن و ادعیه در اردوگاه به راه بیفتد و تعدادی از دوستان همت گماشتند و در مسیر حفظ قرآن و ادعیه قرار گرفتند و بعد از مدتی نتایج خوبی هم گرفتند.
انتهای پیام/