صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۴:۵۹ - ۰۳ تير ۱۳۹۵
فضل‌الله یاری *

عبرت‌های سوم تیر

کد خبر : 96391

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، فضل‌الله یاری در ستون سرمقاله روز پنجشنبه سوم تیر 95- روزنامه همدلی نوشت: اگر خرداد، ماه تقدیر ملت ایران در نیم قرن اخیر بوده و روزهای بسیاری از خود را به این کار اختصاص داده، سوم تیر هم - اگر چه بازی خرداد را برای مدتی به هم زده بود، اما - روز بزرگی است. البته نه از آن‌رو که دستاوردهای مثبتی برای ملت ایران داشته، بل از این‌رو که حامل عبرت‌های مهمی است که می‌تواند تا سال‌های سال برای مردمان ایران و سیاست‌ورزان و البته سیاست‌بازان به کار آید.


سوم تیر روزی است که محمود احمدی‌نژاد بدون آن که چندان مشق سیاست‌ورزی کرده باشد، به ناگهان در هئیت رئیس‌جمهوری کشور بزرگی چون ایران به جهانیان معرفی شد.


رئیس جمهوری که اگرچه دوسال بر مسند ریاست شهر تهران نشست، آما آن‌چنان که محمدرضا باهنر گفته بود، همه بازی‌ای بود برای آن‌که به مدد رسانه و رایزنی، آن قدر بزرگ شود که قبای ریاست ایران به تنش زار نزند. محمود هم آمد و هشت سال ماند و آن قدر بزرگ شد که قبای دوخته شده توسط خیاطان اصول‌گرا را بردردید که «این برای من کوچک است» و بر او آن چه رفت، این است که امروزه دوستان دیروز،هم بزرگش نمی‌خوانند و هم ناکامی‌های خود را به حساب عملکرد او می‌گذارند.


این آمدن در سوم تیر84، ابقا در 22 خرداد 88 و رفتن در 24 خرداد92 درس‌ها وعبرت‌هایی دارد، برای شنیدن، فراگرفتن و به کار بستن که در این مجال و مقال با اشاراتی به آن‌ها پرداخته می‌شود:


1- عبرت اول که به نظر می‌رسد تا اندازه‌ای درک شد و در انتخابات 92 و به کار گرفته‌شد، از آن اصلاح‌طلبان بود که در سال 84 آن قدر بر نامزدهای نه چندان رای‌آور خود اصرار کردند که محمود احمدی نژاد در دو حرکت، گوی سبقت و قدرت را از میانه کارزار برگرفت و زود پرید و تا هشت سال دست هیچ‌کس هم به او نرسید.


2- عبرت دوم از آن اصول‌گرایان است. آنان نیز درس خود را گرفته‌اند، اما صدایش را درنمی‌آورند. آنان که همه ظرفیت‌های اصول‌گرایی، به اضافه سرمایه‌هایی که از مردم و نظام به امانت در دست‌شان بود؛ را یک‌جا به‌پای نورسیده‌ای چون احمدی‌نژاد ریختند، این روزها تا بدان‌جا پیش می‌روند که بگویند«اشتباه کردیم»، اما این اعتراف را برزبان جاری‌نمی کنند تا مبادا بر دامن کبریایی‌شان گردی از ندامت و شکست بنشیند. به همین خاطر است که محمود را فرو می‌کوبند، بدون آن‌که اشاره‌ای به نقش خود در برآوردن او به ریاست‌جمهوری ایران بزرگ، اشاره‌ای کوچک داشته‌باشند.


3- عبرت سوم از آن خود محمود احمدی‌نژاد است. او البته رفتار دوگانه‌ای از خود نشان می‌دهد که معلوم نیست عبرت خود را گرفته یا نه.از یک‌طرف حامیان سابق خود را به چیزی نمی‌گیرد تا نشان دهد فهمیده که حمایت‌های بی‌دریغ آن‌ها از وی، تنها استفاده‌ای ابزاری برای از میدان به‌در کردن، مخالفان بود. از سوی دیگر او در سخنان و مواضعش در سال‌های پس از ریاست‌جمهوری نشان داده که «حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود» و او هنوز هم رفتارهایی از آن دست از خود بروز می‌دهد و همچنان دم از مدیریت جهان می‌زند و همچنان بر طبل یارانه می‌کوبد و همچنان وقتی که در جمع هوادارانش ظاهر می‌شود، شروع می‌کند به شمارش که «از ساعت چند اینجایین؟ 7...6...5...4...3...»


4- عبرت چهارم مختص مردم است. همان‌ها که در سوم تیر84 احمدی‌نژاد را بر شانه‌های خود گرفتند و تا پله‌های کاخ ریاست‌جمهوری بالا بردند و قرار بود به آنان ماهی‌گیری یاد دهد، نه آن که تنها ماهی در سفره‌هایشان بگذارد. آن‌ها اکنون باید از خود بپرسند که او کدام را به آنان داده‌است؛ ماهی یا ماهیگیری؟


*روزنامه‌نگار


انتهای پیام/

ارسال نظر