صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۰۴ - ۲۱ آذر ۱۴۰۳

بشار اسد؛ بدون روتوش

مردی که تا پنج روز پیش رئیس‌جمهور سوریه بود، در اداره کشوری که هر گوشه آن از جنگ داخلی زخم‌خورده است، چه دشواری‌هایی را پشت سر گذاشت، در تنگنای گزینه‌های محدود چه اشتباهاتی را مرتکب شد و با حذف او آینده مقاومت چه می‌شود؟
کد خبر : 945778

خبرگزاری آنا- عماد نجار: در کمتر از دو هفته (یازده روز) و دقیقاً ساعاتی پس از آتش‌بس بین لبنان و رژیم صهیونیستی گروه‌های تروریستی متمرکز در ادلب علیه دولت دمشق سر به طغیان برداشتند و با ورود بازیگران متعدد خارجی و داخلی، دولت «بشار اسد» سقوط کرد.

در نوشتار پیش‌رو قصد داریم به‌صورت تیتروار شرایط سوریه و دلایل این رخداد مهم، نتایج آن و آینده بازیگران دخیل در سوریه را بررسی کنیم.

اسد؛ باید‌ها و نباید‌ها

*در دوره اوج جنگ داخلی، بشار اسد با کمک هم‌پیمانان خود، توطئه تروریست‌ها و حامیان آنها ازجمله رژیم صهیونی، آمریکا، اروپا، ترکیه، عربستان را خنثی کرد و همین مسئله کینه‌توزی آنها را در پیش داشت و اسد باید برای آینده دولت خود تمهیداتی می‌اندیشید.

سوریه پس از فراغت از جنگ با تروریست‌ها بنا به تذکرات برخی دلسوزان، باید به شرایط اقتصادی، بازسازی و تأمین معیشت مردم و ارتش دقت بیشتری می‌کرد. حقوق غیر مکفی نیرو‌های نظامی و شرایط بد اقتصادی مردم بستر مناسبی بود برای دور شدن مردمی که پا به‌پای حاکمیت سوریه در برابر تروریست‌ها مبارزه کرده بودند.

*دفاع الوطنی (بسیج مردمی) نباید کم‌کار، تضعیف و منحل می‌شد. همچنین، افزایش ۵۰ درصدی حقوق نظامیان در روز‌های آخر حکومت اسد صورت گرفت که دیرهنگام بود.

*تاریخ بهترین راهنمای ما در همه مراحل زندگی است و اسد باید از عاقبت صدام، بوتفلیقه، قزافی، مرسی، اشرف غنی و ... عبرت می‌گرفت. همه آنها زمانی به غرب و آمریکا تکیه کردند، اما در موقعیتی حساس، پشتشان خالی شد و همین مسئله باعث سقوط و نابودی حکومت‌هایشان شد. حتی زمانی که در خردادماه، اسد به محضر مقام معظم رهبری شرفیاب شده بود نیز حضرت آیت الله خامنه‌ای بصورت جمع‌بندی به اسد نصیحت می‌کنند که به وعده‌های غربی‌ها نمی‌شود اعتماد کرد.

این در حالی است که در نقطه مقابل اسد، جنبش حزب‌الله در عین تحمل فشار‌های مختلف در شرایط سخت با تکیه بر مؤلفه‌های ایمان، مردم، نیرو‌های مقاومت، خودکفایی، بصیرت و همبستگی در برابر دشمنان چندملیتی ایستادگی کرد.

{$sepehr_key_4165}

دقیقاً مواردی که نام برده شد همان عواملی هستند که باعث سرنگونی بشار اسد شدند. نبود حمایت مردمی، ارتشی خسته و کم انرژی و ناامید، فقدان وحدت ملی، ناتوانی در اطلاع‌رسانی و جایگزینی امید به خدا و وعده الهی با وعده‌های پوچ دشمنان قسم خورده سوریه.

ارتش سوریه را نمی‌شد ارتشی با بنیاد‌های عقیدتی محکم تلقی کرد و این نیرو قابل قیاس با نیرو‌های مبارز فلسطینی و یمنی نبود که تحت سخت‌ترین شرایط و حملات هستند ولی از مقاومت دست برنمی‌دارند. حقوق نظامیان سوری کمتر از ۳۰ دلار بود و مردم نیز از این ارتش حمایت چندانی نداشتند و همین امر منجر به ایجاد فساد در امور داخلی شد که به‌نوبه خود به افزایش نارضایتی مضاعف مردم دامن زد.

از سوی دیگر، بازیگران خارجی نیز به دنبال مهیا شدن شرایط برای وارد آوردن ضربه بودند و هدف ترکیه هم از حضور درروند آستانه حفظ آتش زیر خاکستر هسته‌های ترور بود حال‌آنکه اسکان تروریست‌های سرکوب‌شده در ادلب نیز از بزرگ‌ترین خروجی‌های منفی روند آستانه تلقی می‌شود.

دشواری‌های اسد در مواجهه با شرایط حاکم بر سوریه

در قضاوت بشار اسد، نباید از حق گذشت که او با شرایطی پیچیده و گمراه‌کننده مواجه بود که از تهدید تا تطمیع و وعده‌های توخالی را شامل می‌شد. برخی از دشواری‌های حکمرانی وی ازاین‌قرار است:

*حضور نیرو‌های اشغالگر آمریکایی در مناطق نفت‌خیز و غارت منابع انرژی سوریه که همین موضوع توان اقتصادی دمشق را به پایین‌ترین سطح آورده بود ازجمله یکی از بزرگ‌ترین دشواری‌ای اسد در تأمین معیشت مردم سوریه بود.

*از بین رفتن زیرساخت‌های اقتصادی توسط تروریست‌ها تا حدی که در سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ به‌راحتی می‌شد دستگاه‌های صنعتی کارخانه‌های سوریه را در بازار‌های ترکیه مشاهده کرد که توسط تروریست‌ها دزدیده شده بود و به قیمت‌های نازل به فروش می‌رسید.

*بخشی از جغرافیای سوریه تحت حاکمیت اسد در اشغال کرد‌ها و نظامیان آمریکایی بود، قسمتی در اشغال رژیم صهیونیستی، در منطقه‌ای دیگر نیرو‌های روسی حضور داشتند و در مناطق دیگر هم معارضان فعال بودند.

*در این شرایط، عربستان سعودی و امارات هم به اسد پیشنهاد کلان مالی ارائه می‌کنند مبنی بر اینکه با رعایت دو شرط حذف پل ارتباطی حزب‌الله و دوری از جمهوری اسلامی ایران، ما رفاه دولت تو را تأمین می‌کنیم.

* دراین‌بین، ترکیه هم خود را ولی امر تروریست‌ها معرفی می‌کرد.

*از سوی دیگر، اسد به حمایت روسیه و توافقنامه حمایت از سرزمین سوریه دل‌خوش کرده بود.

*اسد به پیشنهاد‌ها و وعده‌های اقتصادی که باهدف انحلال دفاع الوطنی ارائه شد اعتماد و در اشتباهی بزرگ نیروی بسیج مردمی را منحل کرد.

*عدم توجه دمشق به تحرکات تروریست‌ها در ادلب و اعتماد به گزارش نیرو‌های گشت ترکیه

*برخورداری تروریست‌ها از تجهیزات مدرن آمریکایی و اروپایی که به آنها انگیزه می‌داد.

بااین‌حال، اسد باوجود دشواری‌ها و سوءمحاسبات، امیدوار بود که بتواند با هوشیاری در بررسی شرایط و دریافت تعهدات بیشتر به سمت دیگران دست تمنا دراز کند؛ حال‌آنکه هیچ‌یک از وعده‌های عربی-غربی به مرحله اجرا درنیامد و او درنهایت با دست خالی در برابر مهاجمان مسلح قرار گرفت.

در اینجا یک سؤال پیش می‌آید که ایران در این بزنگاه مهم در سوریه چه اقدامی کرد و چرا مانع از سرنگونی بشار اسد نشد؟

ایران شرایط سوریه را به‌طور دقیق رصد می‌کرد و حتی جویای نیاز‌ها و خواسته‌های اسد برای بهبود مواجهه او با این اوضاع شد. اما با رویکرد نه‌چندان گرم رئیس‌جمهور وقت سوریه و عدم درخواست رسمی او برای برخورداری از کمک مواجه شد.

ایران در ۲۰۱۳ تجربه کمک به سوریه را داشت- مقطعی که جوانان سوری از دانش و مهارت فرماندهی نیرو‌های ایرانی بهره بردند تا آزادی سوریه محقق شود.

اما امسال و در شرایط فعلی، مردم سوریه بنا به توضیحات فوق به چند گروه تقسیم شده بودند:

*گروهی که مخالف اسد بودند و معارضان را همراهی می‌کردند.

*گروهی که بی‌تفاوت بودند و در تنگنا‌های اقتصادی اهمیتی به رأس نشین حاکمیت نمی‌دادند و نه برای ورود مخالفان شادی کردند و نه برای سقوط اسد کف و سوت زدند.

*گروه اقلیتی که برای اعتقادات و خاک سوریه مبارزه می‌کردند ولی تعداد اندکی داشتند.

*درنهایت آن چند ده‌نفری که در کلیپ‌ها دیده می‌شوند و از ورود تروریست‌ها و نیرو‌های خارجی شادمانی می‌کندد که آنها هم اطرافیان تروریست‌ها و زندانیان بودند.

حال در این شرایط نیرو‌های ایرانی برای کدام مردم بروند و مبارزه کنند و تا کی؟ با چه هزینه‌ای؟ آیا فقط نیروی مستشاری اعزام شود؟ یا نیرو‌های رزمنده هم در نبود ارتش منسجم سوری باید به منطقه بروند؟ با چه درخواستی و از سمت چه کسی و با چه امتیازات و اختیاراتی؟

در پاسخ به این سؤالات، از یک نکته مهم نباید غافل شد: آیا ما باید به یاری دولتی می‌رفتیم که این اواخر سه شماره مستقیم در اختیار داشت برای هماهنگی و دریافت کمک؟ یکی از جانب ترکیه، دیگری از جانب آمریکا و یکی هم روسیه.

اینها سه خط ارتباط مستقیم بشار اسد بودند که به‌غلط باعث دل‌خوشی و اطمینان خاطر وی شدند و بر همین اساس عرصه اختیارات نیرو‌های اعزامی ایران به سوریه به محدوده‌ای نامعلوم و غیررسمی تبدیل شد.

آینده سوریه و بازیگران مؤثر در این عرصه

محور مقاومت ضربه سختی را پذیرفت و باید مجدداً بر اوضاع مسلط شود، زیرا اگر نزنیم خواهیم خورد. نکته دیگر در مسئله محور مقاومت کانال ارتباطی سوریه برای لبنان است که باید پذیرفت این کانال از ساده‌ترین و امن‌ترین مسیر‌ها بود ولی ده‌ها راه دیگر هنوز باقی است و تجهیز و حمایت از حزب‌الله لبنان ادامه خواهد داشت.

رژیم صهیونیستی بی‌مهابا و بدون نیروی مانع در سوریه در حال تصرف و اشغال مناطق بیشتری از این سرزمین است؛ با اهداف ایجاد محدوده حائل میان مقاومت و سرزمین‌های اشغالی، بالا بردن ابزار چانه‌زنی و ممانعت از دستیابی مقاومت به تسلیحات موجود در سوریه همانند شرایطی که در زمان فروپاشی شوروی و حکومت صدام صورت گرفت.

{$sepehr_key_4166}

اما مقاومت از بین نخواهد رفت و اقدامات مقاومت با تغییر شکل ادامه خواهد داشت. نوع مقاومت از مدل جنگ به‌صورت جنگ‌های ۳۳ روزه و طوفان الاقصی شیفت می‌شود به واکنش‌ها و مدل‌های گذشته مقاومت و بر همین اساس میزان خسارات وارده بر مقاومت کاهش پیدا می‌کند و حجم خسارات به دشمن بالاتر خواهد رفت.

جمهوری اسلامی ایران نیز مواضع خود را در سوریه بر اساس چیدمان سیاسی و دفاعی و منطقه‌ای به‌روزرسانی خواهد کرد.

همچنین بر اساس اصل احترام متقابل، دکترین روابط دیپلماتیک با حاکمیت بعدی سوریه بازتعریف و باز تنظیم خواهد شد تا اهداف کوتاه‌مدت و میان‌مدت منافع ملی تأمین شود حال‌آنکه نسبت به زیاده‌خواهی‌ها و تجاوزات و اشغالگری‌ها در سوریه بی‌تفاوت نخواهیم بود.

در پایان هشدار می‌دهیم دشنه‌ای که ترکیه توسط تروریست‌ها برای سوریه تیز کرد به گرده خودش فرو خواهد رفت. اوضاع «رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهور ترکیه مثال ضرب‌المثل قدیمی ایرانی است که «کسی که در خانه شیشه‌ای نشسته به دیگران سنگ نمی‌زند».

ترکیه در کنار توهمات بازیابی پادشاهی گذشته خود و عثمانی گرایی فراموش نکند که تروریست‌ها به هیچ وعده و شرایطی پایبند نیستند و علاوه بر آن، بحران کرد‌ها در شرق سوریه قطعاً با افزایش دامنه تنش‌ها گریبان دولت آنکارا را هم خواهد گرفت.

انتهای پیام/

ارسال نظر