صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۰۲ - ۱۹ آذر ۱۴۰۳
عبور از بلاتکلیفی؛

از راهبرد آمریکا در دوره پسا اسد چه می‌دانیم؟

واشنگتن برای اینکه به‌طور موقت از دوره بلاتکلیفی تحولات سوریه عبور کند یک راهبرد کوتاه‌مدت چهاربخشی دارد و می‌خواهد در مسیر اجرای آن به پاسخ این سؤال‌ها برسد: با کدام‌یک از گروه‌های مسلح، از چه راهی و تا کجا وارد تعامل مستقیم شویم؟
کد خبر : 945441

خبرگزاری آنا – مریم خرمائی: «تعامل» و «تا ببینیم چه پیش می‌آید» کلیدواژه‌های سیاست موقت واشنگتن در مواجهه با رویداد‌های ۱۱ روز گذشته سوریه است که سکانس‌ به‌ سکانس از پیروزی شهربه‌شهر ائتلافی از عناصر مسلح سوری به سرکردگی «تحریرالشام» تا سقوط دولت «بشار اسد» پیش رفت.

آمریکا هم‌زمان با خوشحالی براندازی حکومت ۵۴ ساله خاندان اسد؛ ناگهان متوجه این واقعیت شده که برای فردای پس از او سناریوی منسجمی ندارد و مثل اکثر کشور‌های صحنه بین‌الملل به طرح این پرسش اساسی رسیده که «حالا چه باید کرد؟»

برخلاف لحن ملایم دیپلماتیک، در نوع واکنش کوتاه‌مدت ایالات متحده به تحولات سوریه نوعی «تهدید» مستتر است

تیم سیاست خارجی و امنیت ملی کاخ سفید یک پاسخ چندبخشی برای این پرسش تدارک دیده است:

بخش اول: به خواست مردم احترام می‌گذاریم و درنهایت آنها هستند که سرنوشت سوریه را مشخص می‌کنند.

بخش دوم: با تمامی گروه‌های سوری برای ایجاد مرحله انتقالی همکاری می‌کنیم.

بخش سوم: انتقال قدرت به یک دولت «مسئولیت‌پذیر» باید مسالمت‌آمیز و از طریق فرآیندی فراگیر و تحت رهبری سوری‌ها باشد.

بخش چهارم: سران شورشی را نه بر مبنای اظهارات که بر اساس عملکردشان قضاوت می‌کنیم.

این پاسخ چهاربخشی تمام آن چیزی است که از اظهارات رسمی مقام‌های دولت واشنگتن برمی‌آید و در آن کاخ سفید برای خود این حق را قائل است که چنانچه حاکمان بعدی سوریه با «استاندارد‌های مسئولیت‌پذیری» آمریکا همخوانی نداشته باشند، آنها را به اسم «مردم» مؤاخذه کند.

پس برخلاف لحن ملایم دیپلماتیک، در نوع واکنش کوتاه‌مدت ایالات متحده به تحولات سوریه نوعی «تهدید» مستتر است.

اما ابزار آمریکا برای اعمال تهدید چیست؟

تعریفی که آمریکا از داعش دارد مبهم است و می‌تواند هر نیروی غیردولتی که منافع واشنگتن را تأمین نکند شامل شود و این اساساً در سطحی کلان‌تر به استفاده از واژه «تروریست» هم بسط داده می‌شود

در دسترس‌ترین ابزار آمریکا برای تداوم بازی در زمین سوریه، «داعش» است. این گروه برای کاخ سفید فارغ از اینکه تحت ریاست چه کسی باشد، حکم شمشیر دو لبه را دارد.

از یک‌سو، نظامیان آمریکایی می‌توانند به اسم مبارزه با داعش در نقطه راهبردی شرق سوریه در مشایعت کرد‌ها و در مجاورت چاه‌های نفت بمانند و کنترل گذرگاه حیاتی بوکمال در مرز عراق را در اختیار داشته باشند.

از سوی دیگر، تعریفی که آمریکا از داعش دارد مبهم است و می‌تواند هر نیروی غیردولتی که منافع واشنگتن را تأمین نکند شامل شود و این اساساً در سطحی کلان‌تر به استفاده از واژه «تروریست» هم بسط داده می‌شود. «تأمین/ عدم تأمین منویات کاخ سفید» تعیین کننده رویکرد «تعاملی/ تقابلی» آمریکا با عناصر مسلح سوری و پیش‌زمینه الصاق یا حذف برچسب «داعشی/ تروریست» به هر یک از آنها است و واژه «دولت مسئولیت‌پذیر» که آمریکایی‌ها در اظهارات خود به کار می‌برند باید با توجه به این موارد ارزیابی شود.

در حال حاضر، هیئت تحریرالشام از سوی آمریکا تروریستی تلقی می‌شود در رأس ائتلاف عناصر مسلح سوری است؛ اما در بازی سیاست، آمریکا هیچ ابایی ندارد که به اسم «مردم» با این گروه تعامل و حتی نامش را از لیست سیاه تروریسم خط بزند.

از این نقطه به بعد، باید رویکرد کوتاه‌مدت کاخ سفید در قبال تحولات سوریه را به‌جای اظهارات رسمی، در «اظهارت غیررسمی» منابع آگاه وابسته به دولت واشنگتن دنبال کنیم:

نقل‌قول «نیویورک تایمز» از منابع آگاه مبنی بر اینکه واشنگتن از طریق دولت ترکیه با عناصر مسلح پیام‌های محرمانه ردوبدل کرده است.

نقل‌قول «واشنگتن پست» از یک مقام ارشد آمریکایی مبنی بر اینکه اصل تضمین ثبات سوریه است و این احتمال را باز می‌گذارد که گروه تروریستی-شورشی تحریرالشام را از فهرست تروریسم خارج کند تا بتواند با آن تعامل بیشتری داشته باشد.

تعامل با گروه‌های مسلح می‌تواند سؤال همه کشور‌ها ازجمله ترکیه باشد باشد که به‌نوعی در حل/ دامن زدن به بحران بی‌دولتی سوریه در دوره پسااسد دخیل هستند

«جو بایدن» رئیس‌جمهور فعلی آمریکا می‌گوید که سقوط اسد به‌طور هم‌زمان، فرصت و خطر را پیش روی واشنگتن می‌گذارد: فرصت تعامل و خطر بلاتکلیفی ازآنچه در آینده رقم خواهد خورد.

سردرگمی درباره اینکه چگونه و تا کجا با عناصر مسلح سوری مذاکره کنیم، اینکه کدام‌یک از گروه‌ها را به نفع دیگری حذف یا حمایت کنیم و هر یک از آنها تا چه حد تعامل‌پذیر هستند، سوالاتی است که نه تنها پیش روی آمریکا که پیش روی همه کشور‌هایی است که بسته به نقش منطقه‌ای و جهانی خود، به دنبال تعیین تکلیف رویکرد بلندمدتشان در سوریه پسااسد هستند.

در این مرحله، بزرگ‌ترین سؤالی که پیش روی آمریکا قرار دارد، این است که «با کدام‌یک از گروه‌های مسلح، از چه راهی و تا کجا وارد تعامل مستقیم شویم؟»

این می‌تواند به درجات مختلف، سؤال سایر کشور‌هایی باشد که به‌نوعی در حل/ دامن زدن به بحران بی‌دولتی سوریه در دوره پسااسد دخیل هستند، حتی برای ترکیه که به روایت «رویترز» از ۶ ماه قبل در جریان برنامه گروه‌های مسلح برای تدارک عملیات بزرگ براندازی اسد بوده است.

«رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهور ترکیه که برای بیش از یک دهه، تروریست‌ها و معارضان سوری را تسلیح کرده و گلایه می‌کند که چرا اسد دست دوستی او را رد کرد، باید به فکر بنشیند و تصمیم بگیرد در کجا با این گروه‌ها تعارض منافع دارد. آیا اردوغان می‌خواهد که دیدگاه‌های سلفی تحریرالشام بر شکلی از تفکر اسلامی که او طی سال‌های طولانی زمامداری در میان مردم ترکیه جا انداخته، تأثیرگذار باشد؟ شاید بهتر باشد که رجب پاشا نگاهی به تاریخ معاصر پاکستان بیندازد و از خود بپرسد که چگونه اسلام‌آباد از نقطه حمایت از طالبان افغانستان به نقطه تقابل با او رسید؟

انتهای پیام/

ارسال نظر